علمی - پژوهشی
کامران احمدگلی
دوره 14، شماره 19 ، آبان 1396، صفحه 13-32
چکیده
مقاله حاضر بر آن است تا با بررسی عبارات و استعارات مرتبط با شطرنج و دشواریهای برخواسته از آن در شعر خاقانی شروانی، شاعر بزرگ سبک آذربایجانی قرن ششم هجری، و آبراهام کولی شاعر برجسته مکتب شعری متافیزیک قرن هفدهم میلادی انگلستان نشان دهد که این دو با وجود فاصله مکانی و زمانی بسیاراز یکدیگر در واقع از تمهیدات فکری و شعری مشابهی در ارائه ...
بیشتر
مقاله حاضر بر آن است تا با بررسی عبارات و استعارات مرتبط با شطرنج و دشواریهای برخواسته از آن در شعر خاقانی شروانی، شاعر بزرگ سبک آذربایجانی قرن ششم هجری، و آبراهام کولی شاعر برجسته مکتب شعری متافیزیک قرن هفدهم میلادی انگلستان نشان دهد که این دو با وجود فاصله مکانی و زمانی بسیاراز یکدیگر در واقع از تمهیدات فکری و شعری مشابهی در ارائه ایده های خود بهره می جستند و با استفاده از استعارات دور از ذهن به ویژه در رابطه با شطرنج به آن چه جامه عمل می پوشانند که ساموئل جانسون، شاعر و منتقد بزرگ قرن هجدهم انگلستان آن را با بیانی مذمت آلود "به یوق در آوردن ناساز ترین عقاید با جبر و زور" می خواند و تی. اس. الیوت، یکی از بزرگترین شعرای مدرنیست معاصر انگلستان و احیا کننده تفکر شعر متافیزیک در قرن بیستم، با خشنودی از آن به "تلفیق فکر و احساس" یاد می کند. نتیجه کارهر دو شاعر نوعی از شعر است که فکر را به شدت چالش می کشد و احساسات را عمیقا در بر می گیرد. مقاله در بررسی موضوع از مفاهیم الیوتی "یکپارچگی شعور" و "همبسته عینی" و همین طور بررسی مفهومی سبک آذربایجانی شعر و شعر متافیزیک در بافت تاریخی آن بهره می برد.
علمی - پژوهشی
رویا الهی؛ امیر علی نجومیان
دوره 14، شماره 19 ، آبان 1396، صفحه 33-55
چکیده
مفهوم امر نا/مأنوس که سابقۀ حضورش دست کم به طور مشخص به مقالۀ 1919 زیگموند فروید و با همین عنوان برمی گردد، در قرن اخیر، بار دیگر مورد توجه نظریه پردازان قرار گرفته است. امر نا/مأنوس در سالهای اخیر از وابستگی محض به حوزه زیبایی شناسی و روانشناختی آنگونه که فروید سعی در تبیین آن داشت رها شده و به موضوعی میان- حوزه ای به منظور توضیح و تشریح ...
بیشتر
مفهوم امر نا/مأنوس که سابقۀ حضورش دست کم به طور مشخص به مقالۀ 1919 زیگموند فروید و با همین عنوان برمی گردد، در قرن اخیر، بار دیگر مورد توجه نظریه پردازان قرار گرفته است. امر نا/مأنوس در سالهای اخیر از وابستگی محض به حوزه زیبایی شناسی و روانشناختی آنگونه که فروید سعی در تبیین آن داشت رها شده و به موضوعی میان- حوزه ای به منظور توضیح و تشریح تشویشهای عصر مدرن همچون مهاجرت، جنسیت، تاریخ و غیره تبدیل شده است. مارگارت اتوود ( -1939)، نویسندۀ کانادایی در زمرۀ نویسندگان معاصری است که به بازخوانی مقولۀ تاریخ پرداخته- اند. آنچه اتوود را از نویسندگان دیگر متمایز می کند نحوۀ بازخوانی وی از مقولۀ تاریخ است. این مقاله سعی در بررسی رمان سرگذشت ندیمه اتوود از طریق خوانش امر نا/مأنوس دارد. در رمانهای اتوود، تاریخ امری روایی است که از طریق خوانش امر نا/مأنوس می توان به واقعیتهای نمودناپذیر در ارتباط با شکل گیری هویت پی برد. امر نا/مأنوس، تاریخ را که به مثابه موضوعی آشنا، مشخص و مسلم است به مسأله ای ناآشنا، نامعین و مورد تردید بدل می کند. فروید و ژان- فرانسوا لیوتاراز جمله نظریه پردازانی هستند که ازآنها به منظورتبیین مفهوم امر نا/مأنوس و ارتباط آن با تاریخ استفاده می شود. مقولۀ زبان و حافظه ازمحورهای اصلی این مقاله اند. در فضای امر نا/مأنوس، زبان و حافظه دارای ماهیت معلق هستند به نحوی که در بررسی تاریخ بستری فراهم می کنند تا تفسیرها و برداشتهای مسلم و تغییرناپذیر در مورد رخدادهای شخصی و جمعی به امری ناآشنا، نامعین و مورد تردید و در نهایت نمودناپذیر تبدیل گردند.
علمی - پژوهشی
کاوه بهرامی سبحانی
دوره 14، شماره 19 ، آبان 1396، صفحه 57-76
چکیده
اریش دراخ نخستین زبانشناسی است که الگوی ترتیب اجزای جمله در زبان آلمانی را در بیش از هشتاد سال پیش ارائه کرد. از آن زمان تاکنون، از یک سو الگوی در ابتدا سادهی دراخ و از سوی دیگر تحولات زبانی، زبانشناسان را بر آن داشت تا در پی بسط و گسترش این مدل باشند. الگوی ارائه شده از سوی این زبانشناس آلمانی امروزه میبایست مدلهای پیچیدهای از جملههای ...
بیشتر
اریش دراخ نخستین زبانشناسی است که الگوی ترتیب اجزای جمله در زبان آلمانی را در بیش از هشتاد سال پیش ارائه کرد. از آن زمان تاکنون، از یک سو الگوی در ابتدا سادهی دراخ و از سوی دیگر تحولات زبانی، زبانشناسان را بر آن داشت تا در پی بسط و گسترش این مدل باشند. الگوی ارائه شده از سوی این زبانشناس آلمانی امروزه میبایست مدلهای پیچیدهای از جملههای زبان آلمانی را در خود جای دهد. در این مقاله علاوه بر معرفی این الگو، انواع جملهها در زبان آلمانی را معرفی و ترتیب قرارگرفتن سازهها در این مدل را نشان میدهیم. همچنین سعی خواهیم کرد قرار گرفتن اجباری و اختیاری سازهها در هریک از جایگاههای تعیین شده در این الگو را نشان دهیم. نتایج این پژوهش نشان میدهد، الزاما تمامی جایگاههای الگو نباید اشغال باشند. همچنین جایگاه فعل و نوع جمله از حیث پایه و یا پیرو در تعیین جایگاه و ترتیب سازهها نقش دارد.
علمی - پژوهشی
بهاره بهمن پور؛ امیرعلی نجومیان
دوره 14، شماره 19 ، آبان 1396، صفحه 77-97
چکیده
مقاله حاضر بر این فرض استوار است که مهاجرت (چه به شکل تبعیدگونه و اجباریاش و چه به شکل خودخواسته و غیراجباریاش) تجربه تکان دهنده و تروماتیکی است که به شکلگیری سوژههای زخم خورده میانجامد. روان زخمِ حاصل از مهاجرت، «روان زخمِ دیاسپوریک»، یا «روان زخم بی در کجایی»، همچون بسیاری دیگر از انواع روان زخم، فرا نسلی بوده و نه تنها در ...
بیشتر
مقاله حاضر بر این فرض استوار است که مهاجرت (چه به شکل تبعیدگونه و اجباریاش و چه به شکل خودخواسته و غیراجباریاش) تجربه تکان دهنده و تروماتیکی است که به شکلگیری سوژههای زخم خورده میانجامد. روان زخمِ حاصل از مهاجرت، «روان زخمِ دیاسپوریک»، یا «روان زخم بی در کجایی»، همچون بسیاری دیگر از انواع روان زخم، فرا نسلی بوده و نه تنها در زندگی نسل اول مهاجران که اغلب در تجربه زیستی نسلهای بعد نیز نمایان گشته و هویت هیبریدیِ به ظاهر یکه و یکدست آنها در دیاسپورا را به چالش می کشد.از آنجا که در نگاه بسیاری از منتقدین نظریه روان زخم، ادبیات در قالبهای مختلف خود (از شرح حال خود نوشت و شهادت نامه گرفته تا داستان کوتاه و رمان) تا حد زیادی قابلیت بازنماییِ روان زخم و ارتباط چالش برانگیز آن با روایت و روایت پذیری را دارد، این مقاله برآنست تا با برقراری پلی میان دو حوزه نظری (یعنی نظریه روان زخم و مطالعات دیاسپورا) و بهره گیری از متن ادبی سه گانه «هِما و کاشیک» («اولین و آخرین بار»، «آخر سال»، و «رفتن به ساحل») از مجموعه داستانی خاک غریب اثر جومپا لاهیری (نویسنده آمریکایی هندی تبار) به بررسی امکان و چگونگی بازنمایی ادبی روان زخم مهاجرت در ادبیات دیاسپوریک پرداخته و از این طریق راه را برای تحقیق و تفحص بیشتر در این حوزه کمابیش نوظهور هموارتر نماید.در راستای رهیابی به همین اهداف است که مقاله، در چهارچوبی میان رشتهای، ابتدا به بررسی آراء نیکولاس آبراهام و ماریا توروک در باب «درون فکنی»، «الحاق»، و «سردابه» پرداخته و سپس میکوشد تا با اشاره به مقوله «کنش معوقی» که در سه گانه لاهیری به اجرا در آمده و بالاخص با تاکید ویژه بر موتیف شبحِ مادرِ مرده که محور اصلی هر سه داستان را تشکیل میدهد، تحلیلی روانکاوانه از مساله روان زخم مهاجرت و چگونگی بازنمایی آن در سهگانه لاهیری ارائه کند. مقاله حاضر بر این ادعاست که روان زخم حاصل از مهاجرت و ترکِ (روانی) سرزمین مادری که از منظر روانشناختی به مثابه کندن یا کنده شدن از شبحِ مادری مُرده بوده واز اینرو پروسه ای بس دردناک و طولانی است تنها در ورای نسلها و آنهم فقط در صورت تمایل سوژه مهاجر به اذعان، پذیرش، و مواجهه معوق با دردِ آن پذیرش و در نتیجه شروع احتمالی پروسه دیرهنگام سوگواری امکان التیام می یابد - امکانی که البته ممکن است هر آینه به دلیل فعال شدنِ غیر ارادی مکانیزم دفاعی سوژه، نیاز مبرمش به سردابه سازی و حفاظت از آن، و تمایلش به فرار از مواجه با درد منتفی شده، به تعویق افتاده، و یا وارد چرخه معیوب برون ریزی در نسلهای بعد شود.
علمی - پژوهشی
زهرا جاویدان مهر؛ محمد رضا عنانی سراب
دوره 14، شماره 19 ، آبان 1396، صفحه 99-118
چکیده
چکیدهمهارت خواندن و درک مطلب یکی از مهمترین مهارتهای زبان انگلیسی، بهویژه در سطح آکادمیک میباشد. این مهارت به تنهایی و در کنار مهارتهای دیگر و از زوایای مختلف در حوزه آموزش و همچنین سنجش مورد بررسی قرار گرفته است. یکی از مولفه های مورد تحقیق، در زمینه سنجش آموزشی، زیرمهارتهای ساختاری مهارت خواندن است. آنچه در پژوهش حاضر بررسی می ...
بیشتر
چکیدهمهارت خواندن و درک مطلب یکی از مهمترین مهارتهای زبان انگلیسی، بهویژه در سطح آکادمیک میباشد. این مهارت به تنهایی و در کنار مهارتهای دیگر و از زوایای مختلف در حوزه آموزش و همچنین سنجش مورد بررسی قرار گرفته است. یکی از مولفه های مورد تحقیق، در زمینه سنجش آموزشی، زیرمهارتهای ساختاری مهارت خواندن است. آنچه در پژوهش حاضر بررسی می شود نوع، گستردگی و درجه دشواری این زیرمهارتها و همچنین دشواری سوالات با استفاده از مدل تشخیصی شناختی جیدینا[1] است. سنجش تشخیصی شناختی[2]، چارچوب نظری جدیدی در حوزه روانسنجی است که بر خلاف مدلهای سنتی سنجش، به جای رتبهبندی آزمودنیها بر اساس عملکردشان در آزمون، اطلاعاتی در مورد آزمودنی و تسلطش بر زیرمهارتهای یک حوزه و همچنین خود سوالات آزمون ارائه می دهد. به منظور انجام این پژوهش، سوالات بخش خواندن و درک مطلب آزمون ورودی دانشگاه در مقطع کارشناسی ارشد انتخاب شد و زیرمهارتهای آزمون از طریق سه منبع، مطالعات انجام شده قبلی حوزه، تکنیک فکرگویی و همچنین داوری متخصصین حیطه، استخراج گردید. این زیرمهارتها به همراه پاسخنامههای آزمون مورد نظر در بسته جیدینا (Ma & de la Torre, 2017) در نرم افزار برنامه نویسی R تجزیه و تحلیل شدند. چهار زیرمهارت از این آزمون استخراج و در ادامه، دشواری و گستردگی این زیرمهارت ها و پس از آن دشواری برخی سوالات[3] به روش سنجش تشخیصی شناختی گزارش شد. در پایان، دلایل احتمالی نتایج بهدست آمده در مقایسه با دیگر مطالعات این حوزه مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. واژگان کلیدی: مدل تشخیصی شناختی- زیرمهارت- مدل جیدینا- مهارت خواندن و درک مطلب [1] G-DINA model[2] Cognitive Diagnostic Assessment[3] Item Difficulty
علمی - پژوهشی
محسن خالصه دهقان؛ بختیار سجادی
دوره 14، شماره 19 ، آبان 1396، صفحه 119-140
چکیده
امروزه مصرف به ویژگی مهمی برای فهم جامعه پسامدرن بدل شده است؛ به طوری که از زوایای مختلف قابل بحث و بررسی است. اگر چه نگرش اولیه به مصرف، صرفاً اقتصادی بوده، اما اندیشمندان قرن بیستم، بیش از همه بر شکل فرهنگی مصرف تاکید کرده، و مصرف فرهنگی را شاخصترین مسئله جامعه معاصر دانستهاند. مصرف و رسانه سبک زندگی ما را شکل داده، نیازها و ...
بیشتر
امروزه مصرف به ویژگی مهمی برای فهم جامعه پسامدرن بدل شده است؛ به طوری که از زوایای مختلف قابل بحث و بررسی است. اگر چه نگرش اولیه به مصرف، صرفاً اقتصادی بوده، اما اندیشمندان قرن بیستم، بیش از همه بر شکل فرهنگی مصرف تاکید کرده، و مصرف فرهنگی را شاخصترین مسئله جامعه معاصر دانستهاند. مصرف و رسانه سبک زندگی ما را شکل داده، نیازها و تمایلات ما را جهتدهی کرده و مواد لازم برای تولید تخیلات و رویاهای ما را فراهم میکنند. پژوهش حاضر مفاهیم مصرف و رسانه را به تفصیل در رمان روانی آمریکایی اثر برت ایستن اِلیس از منظر آرا و آموزههای ژان بودریار بررسی میکند. در رمان پسامدرن آمریکا بهویژه در نویسندگانی نظیر اِلیس، خواننده با مفاهیم غالبی همچون مصرف و رسانه مواجه میشود. در این تحقیق هدف پژوهشگر تحلیل تاثیرات ناشی از مصرف و رسانه بر روی شخصیتهای اصلی رمان روانی آمریکایی و واکنش متقابل شخصیتها در قبال مصرف و رسانه است. در آثار اِلیس، جامعه پسامدرن آمریکا، جامعهای سطحی و نمایشگونه قلمداد میگردد که افراد انسانی در آن مصرفکنندگانی صرف هستند که با تقلید از فرهنگ القایی رسانهها به تقلید از یکدیگر پرداخته و از نظر ذهنی، احساسی و اخلاقی رو به زوال میروند. در این رمان، کنشهای شخصیت اصلی رمان بر مبنای حوادثی است که در رسانههای جمعی شاهد آن بوده است. تکیه کلام او این است: مصرف میکنم، پس هستم. تاثیر رسانه و مصرف را حتی در ضربآهنگ روایی روانی آمریکایی نیز میتوان مشاهده نمود.
علمی - پژوهشی
سید ابوالقاسم فاطمی جهرمی؛ علی درخشش
دوره 14، شماره 19 ، آبان 1396، صفحه 141-168
چکیده
در حال حاضر در نظریه ها و تحقیقات یادگیری خودتنظیم که بخوبی پرورش یافته اند، باورهای انگیزشی فراگیران بعنوان پیش درآمدی بر استفاده از راهبردها در نظر گرفته می شوند. بر همین اساس هدف این تحقیق بررسی قدرت پیش بینی کننده پنج عامل انگیزشی (علاقه به تکلیف، انتظار پی آمد، خودکارآمدی، هدفگرایی و اسناد علّی) در یادگیری زبان بر پتانسیل ...
بیشتر
در حال حاضر در نظریه ها و تحقیقات یادگیری خودتنظیم که بخوبی پرورش یافته اند، باورهای انگیزشی فراگیران بعنوان پیش درآمدی بر استفاده از راهبردها در نظر گرفته می شوند. بر همین اساس هدف این تحقیق بررسی قدرت پیش بینی کننده پنج عامل انگیزشی (علاقه به تکلیف، انتظار پی آمد، خودکارآمدی، هدفگرایی و اسناد علّی) در یادگیری زبان بر پتانسیل دانشجویان کارشناسی برای استفاده از راهبردهای خودتنظیمی است. برای این منظور، داده هایی از 308 دانشجوی دانشگاه که از سطوح مختلف مهارتی برخوردار بودند، جمع آوری شد. شرکت کنندگان به نسخه فارسی یک ابزار جدید به نام پرسشنامه یادگیری خودتنظیم زبان (SRLLQ) پاسخ دادند که حاوی ابعاد باورهای انگیزشی و راهبردهای خودتنظیمی است. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که تنها هدفگرایی، انتظار پی آمد و خودکارآمدی، پیش بینی کننده های قوی توانایی فراگیران برای استفاده از راهبردهای خودتنظیمی بودند. اگرچه تنها سه باور انگیزشی دارای اثرات پیش بینی کننده قابل توجهی بودند، این یافته بطور کلی نقش کلیدی باورهای انگیزشی را در هدایت و کنترل تلاش های زبان آموزان جهت یادگیری که به نوبه خود به بهبود عملکرد تحصیلی منجر میشود، تایید میکند. بر اساس این یافته ها، توصیه های متعددی جهت راهنمایی در زمینه تقویت پیشرفت زبان دوم زبان آموزان در دانشگاه ها به ذینفعان ارائه می شود.
علمی - پژوهشی
انسیه درزی نژاد؛ لیلا برادران جمیلی
دوره 14، شماره 19 ، آبان 1396، صفحه 169-186
چکیده
مفهوم وطن در مطالعات مربوط به مهاجرت نقش محوری دارد. مهجا کهف (- 1967) نویسنده مسلمان سوری ساکن ایالات متحده در رمان دیاسپورایی خود، دختری با روسری نارنجی (2006)، ثبات مفهوم وطن را به چالش می کشد. تلاش قهرمان او، خدرا، برای یافتن وطن در محدوده های جغرافیایی معین، از جمله آمریکا، سوریه، عربستان سعودی، و کویت با ناکامی مواجه می شود. او در می ...
بیشتر
مفهوم وطن در مطالعات مربوط به مهاجرت نقش محوری دارد. مهجا کهف (- 1967) نویسنده مسلمان سوری ساکن ایالات متحده در رمان دیاسپورایی خود، دختری با روسری نارنجی (2006)، ثبات مفهوم وطن را به چالش می کشد. تلاش قهرمان او، خدرا، برای یافتن وطن در محدوده های جغرافیایی معین، از جمله آمریکا، سوریه، عربستان سعودی، و کویت با ناکامی مواجه می شود. او در می یابد که به عنوان یک فاعل دیاسپورایی او باید به جای اقناع میل به وطن ثابت جغرافیایی در پی تطمیع تمایل به توطن و ریشه دواندن باشد. شرکت در اجتماع فراملی مسلمانان در آیین های دینی مثل سفر حج و نماز جماعت این امکان را به خدرا می دهد که فضایی ترامکانی، با محوریت دین و تعدد و تکثر فراملی امت مسلمان، برای خود ایجاد کند. مطالعه پیش رو ترامکانیت را راهکاری برای برون رفت از چالش وطن در دیاسپورا معرفی می کند. جیمز کلیفورد، آوتار براه، تیم اوکس و لوییزا شاین، و کاترین بریکل و آیونا داتا از جمله نظریه پردازان عمده این تحقیق می باشند.
علمی - پژوهشی
سید شهاب الدین ساداتی؛ علیرضا جعفری
دوره 14، شماره 19 ، آبان 1396، صفحه 187-208
چکیده
چکیدهمقاله حاضر تلاش دارد تا با استفاده از تعریف لوییز آلتوسر از مفهوم «ایدئولوژی»، «فراخوانده شدن»، «ابزارهای فشار حکومتی» و «ابزارهای ایدئولوژیک حکومتی»، شعر مشهور ایمامو امیری باراکا «به یاد رادیو» را مطالعه و بررسی کند. بنا به تعریف آلتوسر، «ایدئولوژی بازنماییِ روابط خیالی افراد با شرایط وجودی خودشان» است. به عبارتی دیگر ایدئولوژی ...
بیشتر
چکیدهمقاله حاضر تلاش دارد تا با استفاده از تعریف لوییز آلتوسر از مفهوم «ایدئولوژی»، «فراخوانده شدن»، «ابزارهای فشار حکومتی» و «ابزارهای ایدئولوژیک حکومتی»، شعر مشهور ایمامو امیری باراکا «به یاد رادیو» را مطالعه و بررسی کند. بنا به تعریف آلتوسر، «ایدئولوژی بازنماییِ روابط خیالی افراد با شرایط وجودی خودشان» است. به عبارتی دیگر ایدئولوژی رابطه افراد با واقعیت خارج را مخدوش میسازد. در شعر باراکا «به یاد رادیو»، رسانه (رادیو) به عنوان یک ابزار ایدئولوژیک مخاطبین خویش شامل همه سفیدپوستان و سیاهپوستان را فراخوانده و آنها را تبدیل به سوژههایی ایدئولوژیک میکند که بدون هیچ گونه مقاومتی ایدئولوژی طبقه حاکم (سفیدپوستان) را پذیرفتهاند. باراکای جوان به عنوان شاعر، نگاهی حزنآمیز به کودکی خویش دارد (زمانی که با علاقه به رادیو گوش میکرده است)، و با خشم و بدبینی برنامههای رادیو در طی چند دهه گذشته را مورد انتقاد قرار میدهد زیرا سیاه بودن را بد دانسته و برای نرمال بودن از سفیدپوستان کورکورانه تقلید کنند. مطالعه این شعر نشان میدهد که ابزارهای ایدئولوژیک حکومتی به شکلی نمادین و پنهان در قالب برنامههای رادیویی عمل میکنند.کلیدواژهها: آلتوسر – ایدئولوژی - ابزارهای ایدئولوژیک حکومتی - امیری باراکا - فراخوانده شدن
علمی - پژوهشی
دیانوش صانعی؛ جلال سخنور
دوره 14، شماره 19 ، آبان 1396، صفحه 209-232
چکیده
این جستار بر اساس راهبرد خوانش بومگرایانه به کنکاش مقوله ی "محیط زیست" در رمان روایت ندیمه (1985) اثر مارگارت اتوود می پردازد. نقد بومگرا که تقابل دو قطبی را برنمی تابد، محدود به روش شناختی مشخصی نیست و در تعامل و تقاطی با دیگر نظریه ها، طرحی نو میافکند. متغیرهایی چون؛ طبیعت، طبقه و جنسیت در رمان مورد نظر تعیین کننده ی فرادستی یا ...
بیشتر
این جستار بر اساس راهبرد خوانش بومگرایانه به کنکاش مقوله ی "محیط زیست" در رمان روایت ندیمه (1985) اثر مارگارت اتوود می پردازد. نقد بومگرا که تقابل دو قطبی را برنمی تابد، محدود به روش شناختی مشخصی نیست و در تعامل و تقاطی با دیگر نظریه ها، طرحی نو میافکند. متغیرهایی چون؛ طبیعت، طبقه و جنسیت در رمان مورد نظر تعیین کننده ی فرادستی یا فرودستی انسان و غیر انسان است. با توجه به رابطه ی خاص میان قهرمانان داستان و محیط فیزیکی، تقارن سلطه بر زنان و بهره کشی از محیط زیست در بحث اکوفمینسیم، نشان دهنده ی دغدغه ی ایدئولوژی سرکوبگر جنسیتی و طبقاتی و توجیه کننده ستم و سلطه است که با استثمار طبیعت همسوئی دارد. تحلیل اِنتروپی "طبیعت" و"فرهنگ" نیز نمایانگر زوال این دو مقوله در داستان است. بر اساس خوانش بومگرایانه به ویژه موج دوم و سوم آن میتوان نتیجه گرفت که گفتمان زیست محیطی اتوود خاصیتی فرایندگونه دارد، با قابلیت بازتاب فریاد تمام گروه های فرودست در روابط انقیاد و سلطه. این رمان پادآرمانشهری مخوف را به تصویر میکشد که در آن نوشتن و روایت کردن رمز ماندگاری و بقای راوی است. در این میان محیط زیست عاملی برای ساخت متن است و در خلق آن نقش فاعلیت دارد.واژگان کلیدی: محیط زیست-نقد بوم گرا-اکوفمینسیم-اِنتروپی-روایت ندیمه- مارگارت اتوود.
علمی - پژوهشی
زهرا طاهری
دوره 14، شماره 19 ، آبان 1396، صفحه 233-257
چکیده
مقاله حاضر به بررسی چگونگی تاثیر مقوله «فضا» در سیاستهای فرهنگی- اجتماعی عصر معاصر میپردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد جغرافیای فرهنگی و با بهرهگیری از نظریه منتقدانی نظیر دیوید هاروی و سارا آپستون درپی پاسخ به این پرسش بنیادی است که آیا با فروپاشی مرزهای نژادی/فرهنگی ادراک جمعی از مقوله فضا نیز دستخوش تغییر شده یا همچنان پایبند ...
بیشتر
مقاله حاضر به بررسی چگونگی تاثیر مقوله «فضا» در سیاستهای فرهنگی- اجتماعی عصر معاصر میپردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد جغرافیای فرهنگی و با بهرهگیری از نظریه منتقدانی نظیر دیوید هاروی و سارا آپستون درپی پاسخ به این پرسش بنیادی است که آیا با فروپاشی مرزهای نژادی/فرهنگی ادراک جمعی از مقوله فضا نیز دستخوش تغییر شده یا همچنان پایبند نظام خطی- اقلیدسی استعماری است؟ بدین منظور نویسنده به بررسی رمان پرفروش خانه شن و مه (1999) نوشته آندری دیوبوس میپردازد. چنین استدلال میشود که با وجود گسترش تنوع نژادی- فرهنگی، فروپاشی مفهوم «ملت» و پایان «خلوص فرهنگی» و «همگنی اجتماعی» در دهههای اخیر، همچنان نوعی ادراک اقلیدسی از«فضا» بر گستره اجتماعی، سیاسی و فرهنگی غرب حاکم است، که انگاره دوگانه «ما/آنها» را برجسته میکند و غیرمستقیم به نوعی «آپارتاید» دست میزند، اما اینبار از نوع فرهنگی و در مرکز امپریالیسم. این تناقض درحالی موجود است که گفتمان پسامدرنیسم برپایه نوعی «پسافضا» استوار است و با ادراک خطی (مرزبندیشده) امپریالیسم از فضا و ایدئولوژی انسانگرایی لیبرال آن همخوانی ندارد.
علمی - پژوهشی
علی عباسی؛ میترا مرادی
دوره 14، شماره 19 ، آبان 1396، صفحه 259-278
چکیده
آلژیرداس ژولین گرماس، معناشناس فرانسوی، در حوزه نشانه معناشناسی نوین تلاشهای فراوانی را در جهت ارائه الگویی منسجم به منظور مطالعه روایت به کار بسته است. به زعم وی آنچه در شناخت متون ادبی اهمیت دارد، تحلیل مکانیکی اثرادبی نیست؛ بلکه باید به بررسی سیر تولید متن تا انتقال و دریافت معنا بپردازیم. یعنی باید نظامهای ی گفتمانی متن را ...
بیشتر
آلژیرداس ژولین گرماس، معناشناس فرانسوی، در حوزه نشانه معناشناسی نوین تلاشهای فراوانی را در جهت ارائه الگویی منسجم به منظور مطالعه روایت به کار بسته است. به زعم وی آنچه در شناخت متون ادبی اهمیت دارد، تحلیل مکانیکی اثرادبی نیست؛ بلکه باید به بررسی سیر تولید متن تا انتقال و دریافت معنا بپردازیم. یعنی باید نظامهای ی گفتمانی متن را که شامل سه گونه هوشمند، احساسی و رخدادی میشوند مورد مطالعه قرار دهیم. دراین بررسی برآنیم تا بر اساس الگوی مطالعاتی گرماس با تحلیل نشانه معناشناسی رمان "و اگر حقیقت داشت" نوشته مارک لوی، رمان نویس معاصر فرانسوی، به بررسی نحوه تولید معنا در نظامهای ی گفتمانی روایی حاکم بر آن پرداخته و به این سوال پاسخ دهیم که: چگونه کنش، شوش و جریانات نامنتظر باعث شکلگیری گفتمان در رمان "و اگر حقیقت داشت" شده و انواع نظام های هوشمند، احساسی و رخدادی را ایجاد کردهاند. این رمان را به سبب منطق روایی حاکم بر آن میتوان از دیدگاه نظامهای گفتمانی هوشمند،احساسی و رخدادی مورد تحلیل قرار داد.
علمی - پژوهشی
عباس گودرزی؛ علیرضا جعفری
دوره 14، شماره 19 ، آبان 1396، صفحه 279-296
چکیده
گفتار حاضر به بررسیِ وجود تنش فرهنگی بین صدای معارض و گفتمان غالب در آثار منتخبی از سال بلو[1]، رماننویس معاصر آمریکایی، میپردازد. بهمنظور این کار، از دیدگاه ماتریالیسم[2] فرهنگی که در خوانش و تحلیل آثار ادبی بسیار روشنگر است استفاده میشود. اساس دیدگاه ماتریالیسم فرهنگی بر این اصل استوار است که رابطهی آثار ادبی با بستر فرهنگیای ...
بیشتر
گفتار حاضر به بررسیِ وجود تنش فرهنگی بین صدای معارض و گفتمان غالب در آثار منتخبی از سال بلو[1]، رماننویس معاصر آمریکایی، میپردازد. بهمنظور این کار، از دیدگاه ماتریالیسم[2] فرهنگی که در خوانش و تحلیل آثار ادبی بسیار روشنگر است استفاده میشود. اساس دیدگاه ماتریالیسم فرهنگی بر این اصل استوار است که رابطهی آثار ادبی با بستر فرهنگیای که در آن تولیدشده و لاجرم بازتابکنندهی مبانی آن میباشند، تنشآمیز است. در مقابل، نظام فرهنگی حاکم برای حفظ جایگاه و بقا خود، ناگزیر باید اصول خود را تکرار و تثبیت کند و این کار را با معقول و مقبول جلوه دادن آموزههای خود انجام میدهد. همچنین بهعنوان بازیگر اصلی درصحنهی تعاملات و تعارضات فرهنگی، این نظام باید با صداهایِ نوظهور معارض و مخالف که تهدیدی برای تمامیت آن هستند، کنار بیاید و این کار را با ملحوظ یا محاط کردن تعارض در درون خود انجام میدهد تا از این طریق ضمن پرهیز از تنش آشکار، صدای معارض را حتی به ابزاری برای تحکیم و تکرار اصول خود نگاه دارد. در آثار سال بلو وجود صدای معارض ازآنجهت بسیار بارز است که این نویسنده از یک پیشینهی فرهنگی ـ مذهبی متفاوت (او از خانوادهی یهودی و مهاجر بود) برخوردار بود و ارزشهای اعتقادی خود را در تضاد با ارزشهای حاکم در جامعه میدید. در همین راستا بود که او برآن شد تا با در پیش گرفتن سبک و سیاقی ظاهراً متفاوت از نویسندگان همعصر خود در صورت و محتوای رمانهایش، ضمن تعارض با روال سایر، در حفظ ارزشها نیز قدم بردارد. لذا، محور اصلی بحث ما صحه گذاشتن بر این امر است که، علیرغم ادعای متفاوت و معارض بودن، صدای معارض سال بلو در قالب آثار او، درنهایت در درون صدای غالب قرارگرفته و بازتاب مبانی فرهنگ حاکم در جامعهی آمریکای روزگار او هستند زیرا بر اساس دیدگاه ماتریالیسم فرهنگی، متن در حصار زمانی روزگار خود محاط است و نمیتواند از آن فراتر رود اگرچه میتواند در مقابل فشار سرکوبگرانهی آن مقاومت کند.[1] . Saul Bellow[2] . Cultural Materialism
علمی - پژوهشی
سید رحیم موسوی نیا
دوره 14، شماره 19 ، آبان 1396، صفحه 297-316
چکیده
رویکرد تجربی علم جغرافیا به فضا، نظریهپردازان بیشماری را بر آن داشته که به مطالعهی بینا رشتهای این سازه بپردازند. با توجه به این بازنگری، مطالعهی فضا که پیش از این جایگاهی ثانویه نسبت به زمان در روایت داشت، فراتر از روایتشناسی کلاسیک و ساختارگرایانه به روایتشناسی پساساختارگرایانه نیاز دارد. چرا که بازسازی این سازه با توجه ...
بیشتر
رویکرد تجربی علم جغرافیا به فضا، نظریهپردازان بیشماری را بر آن داشته که به مطالعهی بینا رشتهای این سازه بپردازند. با توجه به این بازنگری، مطالعهی فضا که پیش از این جایگاهی ثانویه نسبت به زمان در روایت داشت، فراتر از روایتشناسی کلاسیک و ساختارگرایانه به روایتشناسی پساساختارگرایانه نیاز دارد. چرا که بازسازی این سازه با توجه به زبان و زمان متن، در ارتباط با تجربهی خواننده از محیط پیرامون، در ذهن وی نمود مییابد. با در نظر گرفتن معدود مطالعاتی که در زمینهی مکان، فضا و جغرافیای ادبی در زبان فارسی صورت گرفته است، منبع قابل ذکری به تمییز نظریه های ساختارگرایان و پساختارگرایان در حیطهی ساختار فضا نپرداختهاست. پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر نظریههای تجربی علم جغرافیا بر این مبحث، ضمن بازشناسی و مقایسهی اصطلاحات ساختارگرایان و پساساختارگرایان، به ترتیب اهمیت نقش شخصیت و خواننده در ساختار فضای روایت را تبیین مینماید.