علی رضا انوشیروانی؛ مصطفی حسینی
دوره 6، شماره 2 ، شهریور 1393
چکیده
رباعیّات خیّامِ فیتزجرالد مشهورترین ترجمهای است که تا کنون از شعر فارسی به انگلیسی صورت گرفته است. رباعیّات در یکی از متشتتترین ادوار تاریخی انگلستان، بهخصوص از حیث مذهبی، منتشر شد. این جستار در صدد است تا نقش رباعیّات را از سویی در اشاعه و گسترش و از سوی دیگر در تثبیت و تحکیم یکی از گفتمان-های مسلّط حاکم بر دورۀ ویکتوریا، یعنی ...
بیشتر
رباعیّات خیّامِ فیتزجرالد مشهورترین ترجمهای است که تا کنون از شعر فارسی به انگلیسی صورت گرفته است. رباعیّات در یکی از متشتتترین ادوار تاریخی انگلستان، بهخصوص از حیث مذهبی، منتشر شد. این جستار در صدد است تا نقش رباعیّات را از سویی در اشاعه و گسترش و از سوی دیگر در تثبیت و تحکیم یکی از گفتمان-های مسلّط حاکم بر دورۀ ویکتوریا، یعنی گفتمان شکّ مذهبی، نشان دهد. بدین مقصود نویسندگان از مبانی نظری نقد تاریخگرایینو بهره گرفتهاند. از منظر نقد تاریخگرایینو هر متن ادبی نه تنها از بافت گفتمانهای تاریخی دورۀ خود تأثیر میپذیرد بلکه، به نوبۀ خود، در ترویج و تحکیم آنها نیز تأثیرگذار است. بنابراین، رباعیّات منعکسکنندۀ گفتمانهایی است که به فرهنگ دورۀ ویکتوریا شکل میدادند و از آن شکل میپذیرفتند که از آن میان میتوان به متونی از قبیل از کشفیّات حوزۀ آشورشناسی، کتب و رسائل مذهبی، آثار منثور و منظوم ادبی، و رسالهها و تحقیقات علمی اشاره کرد.
حمیدرضا آتشبرآب
دوره 13، شماره 17 ، آبان 1395، ، صفحه 15-28
چکیده
در رمانهای رئالیستی با شخصیتهایی روبهرو میشویم که به اصول و ارزشهای راستین پایبندند. گئورگ لوکاچ، که با تکیه بر نظر انگلس ادبیات رئالیستی را نمونه راستین و شالوده و سنگبنای ادبیات میداند و لوسین گلدمن، که هر اثر سازگار با رئالیسم را اثری ارزشمند بهشمار میآورد، این قهرمانانِ بهاصطلاح چیستایی) پروبلماتیک( را افرادی ...
بیشتر
در رمانهای رئالیستی با شخصیتهایی روبهرو میشویم که به اصول و ارزشهای راستین پایبندند. گئورگ لوکاچ، که با تکیه بر نظر انگلس ادبیات رئالیستی را نمونه راستین و شالوده و سنگبنای ادبیات میداند و لوسین گلدمن، که هر اثر سازگار با رئالیسم را اثری ارزشمند بهشمار میآورد، این قهرمانانِ بهاصطلاح چیستایی) پروبلماتیک( را افرادی بیآینده و معترض معرفی میکنند که ساز مخالف میزنند و در جهانی رو به زوال و پر از تباهی، جویای ارزشهای انسانی حقیقی هستند و میکوشند ارزشهای مدرن را تغییر دهند و اصالت سابق را به آنها بازگردانند. از طرفی بهباور گلدمن بین وضعیت ارزشهای اصیل در رمان و وضعیت ارزشهای مصرفی در بازار مشابهتی دقیق وجود دارد: هردو، ارزشهایی ضمنی بهحساب میآیند، چون زیرمجموعة ارزش مبادلهای هستند. قهرمانی که میکوشد در جهانی که ارزشهای اصیل دستنایافتنیاند، در پی این ارزشها باشد، توهماتی پیدا میکند که منجر به نابودیاش خواهدشد. قمارباز داستایِفسکی مثال واضحی از جایگاه پول بهعنوان معیاری برای ارزش در ادبیات است. در مقالة حاضر برآنیم تا روشن سازیم چگونه قهرمانان چیستایی این اثر، بهسان خریداران و فروشندگانی خودآزار و دیگرآزار، از ارزشهای اصیل و راستین دور و بهدنبال این غایت فتیشیستی روان میشوند و پول به مرکز توجه و وسواس آنها بدل میگردد.
نادر حقانی؛ الناز قدوسی شاه نشین
چکیده
بررسی اسناد و مستندات مرتبط با سیاستگذاریهای زبانی در نظام آموزش عمومی و عالی کشور میتواند بستری مناسب برای درک عوامل و دلایل گرایش نظام آموزشی به زبان یا زبانهای خارجی را فراهم آورد و اهداف این سیاستها را برای برنامهریزیهای کلان در حوزه آموزش زبان خارجی نمایان سازد. مقاله پیشرو اسناد بالادستی آموزش رسمی ...
بیشتر
بررسی اسناد و مستندات مرتبط با سیاستگذاریهای زبانی در نظام آموزش عمومی و عالی کشور میتواند بستری مناسب برای درک عوامل و دلایل گرایش نظام آموزشی به زبان یا زبانهای خارجی را فراهم آورد و اهداف این سیاستها را برای برنامهریزیهای کلان در حوزه آموزش زبان خارجی نمایان سازد. مقاله پیشرو اسناد بالادستی آموزش رسمی زبان خارجی در سطوح آموزش عمومی و عالی را با استفاده از چارچوب هورنبرگر مورد واکاوی و تحلیل قرار داده و مختصات سیاستگذاری ها و برنامهریزی زبان خارج در نظام آموزشی را تشریح کرده است. نتایج این سندکاوی حاکی از عدم وجود پایه نظری در سیاستگذاریهای زبان و و فقدان برنامه اجرایی مشخص برای اهداف تعیین شده در مستندات مربوط به زبان خارجی کشور می باشد.
محسن شجاعی
دوره 12، شماره 16 ، اردیبهشت 1395، ، صفحه 155-176
چکیده
بر پایهی تحلیل خطاهای موجود در گفتار روسیِ دانشجویان ایرانی که نویسنده گردآوری کرده است، نشان داده میشود که ناهمگونیهای میانفرهنگی علّت بروز این خطاها بودهاند. بر این نکته تأکید میشود که با وجود صحّت دستوریِ آن دسته از گفتههای تولیدیِ دانشجویان که دارای خطاهای یادشده بودهاند، این گفتهها یا «ناهنجارمند»اند، ...
بیشتر
بر پایهی تحلیل خطاهای موجود در گفتار روسیِ دانشجویان ایرانی که نویسنده گردآوری کرده است، نشان داده میشود که ناهمگونیهای میانفرهنگی علّت بروز این خطاها بودهاند. بر این نکته تأکید میشود که با وجود صحّت دستوریِ آن دسته از گفتههای تولیدیِ دانشجویان که دارای خطاهای یادشده بودهاند، این گفتهها یا «ناهنجارمند»اند، یا «نابهجا». ملاکهای مشخصی برای هنجارمند بودن/نبودن و نیز بهجا بودن/نبودن یک گفته ارائه شده است. در کنار اشاره به «ناهنجارمندی» و «نابهجاییِ» گفتههای دارای خطا، معیار «توزیع» (بسامد) نیز برای تحلیل این خطاها به کار گرفته شده است. این مفاهیم یک به یک توضیح داده میشوند و سپس در دستهبندیِ خطاها مورد استفاده قرار میگیرند. در پایان نتیجهگیری شده است که در آموزش زبان روسی به دانشجویان ایرانی نادیدهگرفتنِ جنبههای زبانی-فرهنگی به ماندگاریِ خطاهای نشاندادهشده خواهد انجامید.
الله شکر اسداللهی؛ محمد حسین جواری؛ زینب صدقیان
دوره 15، شماره 21 ، آبان 1397، ، صفحه 199-216
چکیده
امروزه برخی رماننویسان صرفاً به نقل داستان در رمان خود اکتفا نمیکنند، بلکه در خلال روایت داستان از خواننده، راوی و شخصیتهای داستان درباره نحوه نگارش اثر خود سوال میکنند. این شیوه که در رمانهای سه گانه فرانسوی به نامهای اورتانس زیبا(1985)، ربودن اورتانس (1987) و تبعید اورتانس (1990)[1] نوشته ژاک روبو[2] بکار رفته است، قاعده اولیپنی ...
بیشتر
امروزه برخی رماننویسان صرفاً به نقل داستان در رمان خود اکتفا نمیکنند، بلکه در خلال روایت داستان از خواننده، راوی و شخصیتهای داستان درباره نحوه نگارش اثر خود سوال میکنند. این شیوه که در رمانهای سه گانه فرانسوی به نامهای اورتانس زیبا(1985)، ربودن اورتانس (1987) و تبعید اورتانس (1990)[1] نوشته ژاک روبو[2] بکار رفته است، قاعده اولیپنی " نظریه در داستان" را تداعی میکند. این قاعده شامل گنجاندن نظریات گروه اولیپو[3] در روایت است. این شیوه بیان نظریه در خلال داستان در رمان رضا براهنی با نام آزاده خانم و نویسندهاش (1997) نیز دیده می شود. از آنجا که پیشتر براهنی به خاطر کاربرد این سبک و سایر سبک های نوشتاری اش در زمره نویسندگان پسا مدرن قرار داشت با مشاهده مشخصههای اولیپینی چنین استنباط می شود که براهنی با خلق این "ابررمان" بیشتر به ادبیات اولیپو متمایل است.
رضا میرزایی برزکی؛ تهمینه بازدار
دوره 11، شماره 15 ، آبان 1394، ، صفحه 219-250
چکیده
پژوهش حاضر، بررسی و تحلیلی بر نظام آوایی زبان معیار چینی است. این مهم، در امر آموزش زبانچینی به فارسیزبانان تأثیر بسزایی دارد. زبانچینی و زبان فارسی از نظر ساختواژی باهم تفاوتهایی دارند، زبان چینی از خانواده زبانهای تکواژی ساده[1] است و زبان فارسی از گروه زبانهای چند تکواژی[2] است. در این مقاله در ابتدا به معرفی واجهای زبانچینی ...
بیشتر
پژوهش حاضر، بررسی و تحلیلی بر نظام آوایی زبان معیار چینی است. این مهم، در امر آموزش زبانچینی به فارسیزبانان تأثیر بسزایی دارد. زبانچینی و زبان فارسی از نظر ساختواژی باهم تفاوتهایی دارند، زبان چینی از خانواده زبانهای تکواژی ساده[1] است و زبان فارسی از گروه زبانهای چند تکواژی[2] است. در این مقاله در ابتدا به معرفی واجهای زبانچینی میپردازیم، طبق بررسیهای صورتگرفته در این جستار، زبان چینی 21 همخوان،2 نیمواکه و 36 واکه دارد، همخوانها به لحاظ جایگاه و شیوه تولید[3] تقسیمبندی و توصیف خواهند شد، و آنها با همخوانهای زبان فارسی مقایسه خواهند شد. در مورد واکهها نیز تقسیمبندی جامعی صورت خواهد گرفت. سپس به توصیف سیستم آوانگاری چینی - پینیین - رسیده و نکاتی ذیل این عنوان بیان خواهد شد. لایة نواخت در زبانچینی طبق نظریه خودواحد [4]بررسی میشود و در آخر ساختمان هجا و محدودیت های باهمآیی[5] واجها بررسیخواهدشد.
زهرا طاهری
دوره 14، شماره 19 ، آبان 1396، ، صفحه 233-257
چکیده
مقاله حاضر به بررسی چگونگی تاثیر مقوله «فضا» در سیاستهای فرهنگی- اجتماعی عصر معاصر میپردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد جغرافیای فرهنگی و با بهرهگیری از نظریه منتقدانی نظیر دیوید هاروی و سارا آپستون درپی پاسخ به این پرسش بنیادی است که آیا با فروپاشی مرزهای نژادی/فرهنگی ادراک جمعی از مقوله فضا نیز دستخوش تغییر شده یا همچنان پایبند ...
بیشتر
مقاله حاضر به بررسی چگونگی تاثیر مقوله «فضا» در سیاستهای فرهنگی- اجتماعی عصر معاصر میپردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد جغرافیای فرهنگی و با بهرهگیری از نظریه منتقدانی نظیر دیوید هاروی و سارا آپستون درپی پاسخ به این پرسش بنیادی است که آیا با فروپاشی مرزهای نژادی/فرهنگی ادراک جمعی از مقوله فضا نیز دستخوش تغییر شده یا همچنان پایبند نظام خطی- اقلیدسی استعماری است؟ بدین منظور نویسنده به بررسی رمان پرفروش خانه شن و مه (1999) نوشته آندری دیوبوس میپردازد. چنین استدلال میشود که با وجود گسترش تنوع نژادی- فرهنگی، فروپاشی مفهوم «ملت» و پایان «خلوص فرهنگی» و «همگنی اجتماعی» در دهههای اخیر، همچنان نوعی ادراک اقلیدسی از«فضا» بر گستره اجتماعی، سیاسی و فرهنگی غرب حاکم است، که انگاره دوگانه «ما/آنها» را برجسته میکند و غیرمستقیم به نوعی «آپارتاید» دست میزند، اما اینبار از نوع فرهنگی و در مرکز امپریالیسم. این تناقض درحالی موجود است که گفتمان پسامدرنیسم برپایه نوعی «پسافضا» استوار است و با ادراک خطی (مرزبندیشده) امپریالیسم از فضا و ایدئولوژی انسانگرایی لیبرال آن همخوانی ندارد.
نگار منفرد سعید؛ زکریا بزدوده؛ سیروس امیری
دوره 14، شماره 18 ، شهریور 1396، ، صفحه 235-259
چکیده
در این تحقیق کوشش شده است رمانهای سهگانهی مدادم، اثر مارگارت اتوود با اخلاقیات لویناس مورد واکاوی قرار داده شود. با اخلاقیات لویناس که شامل کلیدواژههای دیگری، سوژهشدگی، تروما، و مسئولیت است پلی به دنیای آخرالزمانی اتوود زده شده است تا ثابت شود چگونه شخصیتهای این آثار سوژههای مسئولِ لویناسی هستند. بازماندگان بعد از پایان ...
بیشتر
در این تحقیق کوشش شده است رمانهای سهگانهی مدادم، اثر مارگارت اتوود با اخلاقیات لویناس مورد واکاوی قرار داده شود. با اخلاقیات لویناس که شامل کلیدواژههای دیگری، سوژهشدگی، تروما، و مسئولیت است پلی به دنیای آخرالزمانی اتوود زده شده است تا ثابت شود چگونه شخصیتهای این آثار سوژههای مسئولِ لویناسی هستند. بازماندگان بعد از پایان جهان در به هم خوردگیِ ترتیبِ زمانی محصور میشوند، یعنی با وجود اینکه در زمان حال سِیر میکنند، گذشته زنده میشود و لحظهای آنها را رها نمیکند. انطباق گذشته و حال با نگرانی از آیندهای نامعلوم آمیخته میشود و روانِ شخصیتها همچون آونگی معلق در زمان میماند. مسئولیت در قبال بازماندگان، کودکیِ آنها را که مملوء از بیمسئولیتی والدین است زنده میکند و به صورت بازگویی پیش میرود. شخصیتها یا سوژههای تروماتیک و بیخوابِ لویناسی که به این بیخوابی دچار شدهاند تلاش میکنند تا مدینهای فاضله به دور از بیمسئولیتی برپا کنند. خاطرات دوران کودکی، که با نقش پدر و مادر گره خورده است، با بخشی از اخلاقیات لویناس که شامل دگربودگیِ زنانه و پدرانگی است ربط داده میشود. همچنین در این پژوهش مشخص میشود که نقش پدرانگی، و مادرانگی در نقش دگربودگیِ زنانه، تا چه حدی میتواند در پایان دادن جهان و یا تداوم نسل بعد از آخرالزمان رخنه کند و رابطهای اخلاقی برقرار سازد.
علیرضا جعفری؛ حسین یعقوب زاده مشهدی
دوره 10، شماره 14 ، اردیبهشت 1394، ، صفحه 247-274
چکیده
در مقالۀ حاضر، کوشش گردیده دیدگاه های زبانی دو اندیشمند مشهور یعنی شیخ محمود شبستری و ژاک دریدا به خوانندگان معرفی شود. روش و رویکرد این مقاله، بر اساس دیدگاه دریدا دربارۀ ساختار زدایی است. گرچه در نخستین نگاه ممکن است تطبیق این دو اندیشمند، که در زمان، مکان، و فرهنگ کاملاً متفاوت زیسته اند، کاری غیرقابل تصوّر به نظر برسد، امّا با ...
بیشتر
در مقالۀ حاضر، کوشش گردیده دیدگاه های زبانی دو اندیشمند مشهور یعنی شیخ محمود شبستری و ژاک دریدا به خوانندگان معرفی شود. روش و رویکرد این مقاله، بر اساس دیدگاه دریدا دربارۀ ساختار زدایی است. گرچه در نخستین نگاه ممکن است تطبیق این دو اندیشمند، که در زمان، مکان، و فرهنگ کاملاً متفاوت زیسته اند، کاری غیرقابل تصوّر به نظر برسد، امّا با اشاراتی به اندیشه های زبانی آن ها، این حقیقت آشکار می شود که ای دو متفکّر آن قدر که تصور می شد از هم دور نیستند، بلکه در بعضی از موارد دارای دیدگاه های مشترک و شبیه به هم هستند. در آغاز، برخی از مهمترین اندیشه ها و گفته های شبستری در گلشن راز در رابطه با موضوع زبان تبیین می گردد. سپس با تشریح مفهوم ساختارزدائی دریدا و نقش آن در ایجاد نگرش جدید در مفهوم زبان ، زمینه برای پیوند اندیشه های زبانی وی با شبستری محیا می شود. در طول خوانش مقاله، خواهید دید که چگونه دریدا و شبستری به بعضی از پرسش های زبانی پاسخ داده، و با نقد دیدگاه های زبانی رایج زمان خود، روشی نو ایجاد می کنند. یکی از مهمترین پرسش ها، اصل بودن گفتار و فرع شدن نوشتار، به عبارت دیگر، شفّافیّت گفتار و عدم شفّافیّت نوشتار برای انتقال معنا می باشد. شبستری و دریدا معتقدند گفتار، همچون نوشتار، از کارایی کافی برای انتقال معانی و حقایق برخوردار نیست. پرسشی دیگری که مطرح می شود، دربارۀ چگونه به تعویق افتادن معنا در نوشتار است. از نظر دریدا و شبستری، شرایطی در متن در حال رخ دادن است که به موجب آن معنا از یک دال به دال دیگر هدایت شده و در رسیدن به مدلول قطعی در تکاپو باقی می ماند. پرسش آخر، دربارۀ خصوصیّت دو پهلو زبان است که به سبب آن، دو رویکرد عام یا خاصّ موجود در متن، با توجه به تفاوت در مرتبۀ فکری نویسنده و خواننده، زمینه ساز تولید بی حدّ و نصاب معانی می شوند.
نگار شریف؛ لیدا متین پارسا
چکیده
بررسی روانشناختی-فرهنگیِ حملۀ یازده سپتامبر و ترومای مرتبط با آن که در رمانِ مرد در حال سقوط اثر دان دلیلو انعکاس یافته است، ساختارهای دستکاریشدۀ شناخت و هویت فرهنگی را آشکار میکند و نشان میدهد که راویان غیرموثق در این روایت چگونه با دستکاری شناختیِ حادثۀ یازده سپتامبر ترومایی اجتماعی-فرهنگی میسازند و از این طریق ...
بیشتر
بررسی روانشناختی-فرهنگیِ حملۀ یازده سپتامبر و ترومای مرتبط با آن که در رمانِ مرد در حال سقوط اثر دان دلیلو انعکاس یافته است، ساختارهای دستکاریشدۀ شناخت و هویت فرهنگی را آشکار میکند و نشان میدهد که راویان غیرموثق در این روایت چگونه با دستکاری شناختیِ حادثۀ یازده سپتامبر ترومایی اجتماعی-فرهنگی میسازند و از این طریق باعث ایجاد ناسازگاری شناختی میشوند. روایت راوی و شخصیتها در این رمان از حادثۀ یازده سپتامبر خلائی را می نمایاند که فستینگر[1] آن را ناسازگاری شناختی[2] مینامد، یعنی شرایط ناخوشایندی که در آن فرد متوجه میشود بین باورها، نگرشها و رفتارهایش ناسازگاری وجود دارد. اما، مردم ذاتا خواهان سازگاری هستند، بنابراین تحریک میشوند تا ناسازگاری بین آنچه در واقع رخ داده و آنچه دستکاری شده است را کاهش دهند. گرچه راویان در این روایت به صورت نمادین نقش بازگوئی تاریخ را ایفا میکنند تا یازده سپتامبر را انعکاس دهند، اعتبار یا عدم اعتبار آنچه روایت میکنند باید از نظر اجتماعی-فرهنگی بررسی شود. طبق نظریۀ «ناسازگاری شناختیِ» فستینگر و ایدۀ «جهشهای شناختیِ بسیار بزرگ[3]» که الن اویانگ[4] مطرح میکند، شناخت در افراد تغییر میکند و خود را با محیطهای اجتماعی-فرهنگی و رویدادها وفق میدهد. از این رو هر روایتی مستعدِ ذهنگرایی است پس لزوما قابل اعتماد نیست. در نتیجه، دستکاری شناختی باعثِ معناسازی میشود و همین مسئله روایتهایی را که از تروماهای فرهنگی ساخته میشود غیر قابل اعتماد میسازد. بنابراین، بازنمود زیباشناختیای که دلیلو از ترومای یازده سپتامبر ارائه میکند نسخهای غیر قابل اعتماد از ترومایی فرهنگی پیش روی خواننده قرار میدهد که نشان میدهد به علتِ دستکاریهای شناختی نمیتوان به درستی مزر بین حقیقت و سازههای تروماتیک را از هم تشخیص داد.[1] Festinger[2] Cognitive Dissonance[3] Huge cognitive leaps[4] Elaine Auyoung
عبداله نوروزی؛ مسعود خوشسلیقه
دوره 15، شماره 20 ، اردیبهشت 1397، ، صفحه 275-293
چکیده
چکیدهمطالعات ترجمه رشتهای نوپاست که در نیمۀ دوم قرن بیستم در غرب پایهگذاری شده و در این زمان نسبتاً کوتاه رشد چشمگیری یافته است. بهرغم برنامهها و کنفرانسهای متعددی که در این زمینه برگزار شده، برخی ابهامها دربارۀ جنبههای مختلف پژوهشهای علمی ترجمه مانند جهت و گرایش آن مشهود است. پژوهش حاضر با روشی توصیفی در صدد بوده پایاننامههای ...
بیشتر
چکیدهمطالعات ترجمه رشتهای نوپاست که در نیمۀ دوم قرن بیستم در غرب پایهگذاری شده و در این زمان نسبتاً کوتاه رشد چشمگیری یافته است. بهرغم برنامهها و کنفرانسهای متعددی که در این زمینه برگزار شده، برخی ابهامها دربارۀ جنبههای مختلف پژوهشهای علمی ترجمه مانند جهت و گرایش آن مشهود است. پژوهش حاضر با روشی توصیفی در صدد بوده پایاننامههای کارشناسی ارشد دو دانشگاه مادر در ایران را یعنی دانشگاه فردوسی مشهد و دانشگاه علامۀ طباطبایی تهران در رشتۀ ترجمه بررسی کرده و موضوعات و حوزههای پژوهشی پوششیافته را شناسایی کند. برای این منظور، تمام پایاننامههای دو دانشگاه مذکور که در مجموع پیکرهای 239پژوهشی تشکیلداده، با استفاده از تحلیل اسناد و موضوعی بررسی شدهاند. ابتدا با بررسی عناوین، چکیده، سؤالات پژوهش و محتوای هر پایاننامه، کلیدواژهای گویای موضوع کلی آن پژوهش انتخاب شده است. با استفاده از این کلیدواژهها و دستهبندی آنها به مقولههای همموضوعِ بزرگتر، 29 دستۀ موضوعی شناسایی و توصیف شدهاند. با الهام از چرخشهای مطالعات ترجمه پژوهشها مجدداً دستهبندی شده و حوزههای پژوهشی تبیین شدهاند و سپس با الهام از نقشۀ هولمز، نقشۀ این پژوهشها ترسیم شده است. بررسی و دستهبندی این پژوهشها بهخوبی نشان میدهد پایاننامههای این دو دانشگاه و بهطور کلی پژوهشهای ترجمه در ایران، تقریباً اغلب حوزههای اصلی مطرح در مطالعات ترجمه را در برگرفته و تنوع موضوعات میانرشتهای مشهود است.
افسانه حیدری
چکیده
در حالی که رمانهای مارگارت آتوود موضوع بحثهای انتقادی زیادی های بوده اند، مجموعه داستان های کوتاه او چندان مورد توجه منتقدان قرار نگرفته و در بیشتر موارد نادیده گرفته شده اند. در این مقاله، داستان کوتاه قطبیت ها و مردی از مریخ که از نخستین مجموعه داستان های کوتاه آتوود انتخاب شده اند، با استفاده از تئوریهای رونالد لینگ و سیمون ...
بیشتر
در حالی که رمانهای مارگارت آتوود موضوع بحثهای انتقادی زیادی های بوده اند، مجموعه داستان های کوتاه او چندان مورد توجه منتقدان قرار نگرفته و در بیشتر موارد نادیده گرفته شده اند. در این مقاله، داستان کوتاه قطبیت ها و مردی از مریخ که از نخستین مجموعه داستان های کوتاه آتوود انتخاب شده اند، با استفاده از تئوریهای رونالد لینگ و سیمون دوبوارنقد میشود و خود تقسیم شده شخصیتهایی که ناامیدانه در جستجوی گرمای انسانی و تحقق زندگی دچار از هم پاشیدگی روانی میشوند بررسی می شود. لینگ در نظریات خود که برگرفته از فلسفه اگزیستانسیال است توضیح می دهد که احساس ما از خود، متناسب با کیفیت تعاملی که با افراد و محیط اطراف خود داریم شکل می گیرد. سیمون دوبوار به پیچیدیگی اداره زندگی و ابهام نهفته در هستی در نظریه های خود میپردازد. نقد دو منتقد روشن میسازد که چگونه انسانی که ناگزیر تنها به دنبال فرار از خود میگردد، هستی و وجود خود را نفی کرده است و جست و جو برای آزادی حقیقی از زمانی آغاز میگردد که انسان درمییابد خود مسئول ساختن دنیای اطرافش است، آنگاه که قوانین از پیش تعیین شده و اطرافیان دیگر نمیتوانند به یاری او بیایند. پژوهش حاظر با تکیه بر نقد این نظریه پردازان نشان میدهد شخصیت های آتوود خود را با اضطرابی روبرو میبینند که نمیتوانند بر آن غلبه کنند، راه آزادی و انسانیت به روی آنها بسته میشود، و خود را در روان پریشی و از هم پاشیدگی روانی گرفتار میبینند.
زهرا طاهری
چکیده
مقالۀ حاضر به بررسی ظهور پدیدۀ «کمپ» و بازپیدایش شخصیت «هومو ساکر» در عصر حاضر میپردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد مطالعات فرهنگی چپنوگرا و بهرهگیری از نظریات منتقدانی نظیر جورجیو آگامبن و تمرکز بر موضوعاتی نظیر «زیست- سیاست» و «قلمرو نامرئی» درپی پاسخ به این پرسش بنیادی است که چگونه گفتمان ...
بیشتر
مقالۀ حاضر به بررسی ظهور پدیدۀ «کمپ» و بازپیدایش شخصیت «هومو ساکر» در عصر حاضر میپردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد مطالعات فرهنگی چپنوگرا و بهرهگیری از نظریات منتقدانی نظیر جورجیو آگامبن و تمرکز بر موضوعاتی نظیر «زیست- سیاست» و «قلمرو نامرئی» درپی پاسخ به این پرسش بنیادی است که چگونه گفتمان نئولیبرالیسمی قدرت در غرب پسا- استعمار توانسته با سوء استفاده از مفهوم «وضعیت استثنایی» نوع متفاوتی از «نژادپرستی» را به نمایش بگذارد؟ بدین منظور کتاب در آشپزخانه (2009) اثر برجسته مونیکا علی، نویسندۀ معاصر بنگلادشی- انگلیسی بررسی میشود تا با تمرکز بر تاثیر «وضعیت استثنایی» بر مقولۀهای «حیات طبیعی» و «حیات مدنی» به چگونگی بازظهور مفهوم «حیات برهنه» در عصر حاضر بپردازد. چنین استدلال میشود که با «سیاسیشدن» مقولۀ حیات طبیعی در دو دهۀ اخیر، نهتنها جامعه غربی به «کمپی» تقلیل داده شده که در آن قراردادهای سنتی«شمول/حذف» امری «سیال» بهشمار میروند، بلکه سوژۀ مدرنیته نیز با اسارت در برزخ دوانگارههای «شهروند/ اجنبی»، «خود/ دیگری» و «انسان/ حیوان» هرلحظه پتانسیل تبدیلشدن به هومو ساکر و در نتیجه «دشمن ملی» را دارا است
فریبا پرویزی؛ شیده احمدزاده
دوره 4، شماره 2 ، مرداد 1391
چکیده
مفهوم «مادری» همواره از چالشبرانگیزترین مفاهیم نقد ادبی زن ـ مدار و ادبیات داستانی زنان بوده است. حذف ارتباط میان مادر و فرزند در مباحـث روانکاوانهی زیگموند فروید و ژاک لکان، منتقدان روانکاوی مانند لوس ایریگاری را بر آن داشته است تا به بازخوانی این ارتباط گمشده در دل تاریخ بپردازند. از دیدگاه ایریگاری، بازگشت به مفهوم مادری از ...
بیشتر
مفهوم «مادری» همواره از چالشبرانگیزترین مفاهیم نقد ادبی زن ـ مدار و ادبیات داستانی زنان بوده است. حذف ارتباط میان مادر و فرزند در مباحـث روانکاوانهی زیگموند فروید و ژاک لکان، منتقدان روانکاوی مانند لوس ایریگاری را بر آن داشته است تا به بازخوانی این ارتباط گمشده در دل تاریخ بپردازند. از دیدگاه ایریگاری، بازگشت به مفهوم مادری از روشهای ایستادگی در برابر نظام پدرسالار غرب است ،اما به دلیل سلطهی زبان پدرسالاری بر تمامی علوم این بازنویسی تنها از راه محاکات زبان چنین نظامهایی ممکن است. مقالهی پیش رو به اهمیت مفهوم مادری در نقد فمینیستی و نمونهای از ادبیات علمیـ تخیلی زنان میپردازد. ادبیات داستانی زنان همواره سعی در تمرکز بر تأثیرات سرکوبگرانهی نظام پدرسالار بر مفهوم مادری دارد. شری تپر خالق رمانهایی همچون دروازهای به سوی سرزمین زنان با ارائهی تصویری ضد آرمانی از آیندهی در اسارت مادرسالاری به تقلیدی آگاهانه از روانکاوی فروید و نیز واسازی روایات اسطورهای از ارتباط میان مادر و فرزند دختر دست میزند. میتوان گفت آنچه ایریگاری و تپر را به هم نزدیک میسازد خودداری از ارائهی تصویری معین و قابل توصیف از مفهوم مادری است.
بابک اشرفخانی
دوره 5، شماره 1 ، اسفند 1391
چکیده
هدف از مقاله حاضر شناساندن «تئاتر عقلانی» باند و «شگرد تعرّض» در تئاتر وی، به مثابه واکنش به رخدادهای تئاتری در عصرِ وی و جنبشهای دهه شصت اروپا است. اما از آنجا که وی متعلق به همان سنتِ انقلابی برتولت برشت در آلمان بوده و یکی از پیروان تئاتر مارکسیستی به شمار میرود، بررسی درامِ باند در سایه راهکارهای برشت به این شناخت کمک میکند. ...
بیشتر
هدف از مقاله حاضر شناساندن «تئاتر عقلانی» باند و «شگرد تعرّض» در تئاتر وی، به مثابه واکنش به رخدادهای تئاتری در عصرِ وی و جنبشهای دهه شصت اروپا است. اما از آنجا که وی متعلق به همان سنتِ انقلابی برتولت برشت در آلمان بوده و یکی از پیروان تئاتر مارکسیستی به شمار میرود، بررسی درامِ باند در سایه راهکارهای برشت به این شناخت کمک میکند. باند، به همان دلیلی که برشت، زیرساختِ نظریه ارسطویی را در مورد تئاتر دراماتیک بر هم میریزد و در مقابل سبکِ طبیعتگرای تئاترِ استانیسلاوسکی قد علم میکند، رمانتسیسمِ هشیارِ خود را به خدمتِ دیالکتیکِ برشت میگیرد تا موضعی نقّادانه به ساختارِ نمایشهایش ببخشد. بخش نخست این مقاله به ماهیتِ فرایند تعلیم ـ یکی از ارکانِ تئاترِ روائی ـ و تاکتیکهای تأثیرگذار در تئاتر این دو نمایشنامهنویس میپردازد. بخش دوم مسائلِ مربوط به تعاملِ تاریخ و ادبیّات را از منظرِ این دو بررسی میکند. بخش سوم یا گفتمانِ تئاتری باند با شکسپیر، به یکی از محوریترین نمایشهای باند، به نام بینگو، میپردازد و با اشاره به زندگیِ نمایشنامهنویس نامدار عصرِ رنسانس (شکسپیر)، چگونگی تلفیق عناصر فرهنگی گذشته و امروز را بررسی میکند و بر تعاملِ بین ادبیات و تاریخ صحّه میگذارد. بخش چهارم، «تئاتر عقلانی» باند و «شگرد تعرّض» در تئاتر وی را در راستای ویژگیهای تئاترِ روائی برشت میشناساند و اینکه چگونه خلقِ تئاترِ عقلانی پیدایشِ ضدگفتمانی است که با پیشفرضهای دراماتیکی برشت از قبیل فاصلهگذاری و درگیری احساسی مخاطب در تضاد است. این نوشتار در پایان نتیجه میگیرد که «تئاتر عقلانی» ابزاری متعهد برای اصلاحِ جامعه است.
شیده احمدزاده؛ سارا نازکدست
دوره 5، شماره 2 ، شهریور 1392
چکیده
دنیای نمایشِ در انتظار گودو را عدمِ کنش، تکرار و شک میسازد و منتقدان غالبا اثر بکت را تصویرگرِ هستیِ «پوچِ» سوژه میدانند. این مقاله میکوشد «کوگیتو» را در دنیایی که از معنا گسسته و اصالت وجود در آن زیر سؤال است باز یابد و ثابت کند که حتی در دنیای عبث نما هم سوژهی منحصر به فرد وجود دارد و آنگونه که ساختارگرایان باور دارند معنا تنها ...
بیشتر
دنیای نمایشِ در انتظار گودو را عدمِ کنش، تکرار و شک میسازد و منتقدان غالبا اثر بکت را تصویرگرِ هستیِ «پوچِ» سوژه میدانند. این مقاله میکوشد «کوگیتو» را در دنیایی که از معنا گسسته و اصالت وجود در آن زیر سؤال است باز یابد و ثابت کند که حتی در دنیای عبث نما هم سوژهی منحصر به فرد وجود دارد و آنگونه که ساختارگرایان باور دارند معنا تنها نقشی زبانی نیست. این خوانش، از تئوریهای اسلاوی ژیژک، تعبیر او از شک و جنون دکارتی، دیالکتیک وجود هگل، سوژه لکانی و تأکید ژیژک بر نقش مهم فانتزی در دیالکتیکِ وجود بهره جسته است. مقاله حاضر بر آن است تا نشان دهد که کوگیتو هستهای در درون سوژه نیست، بلکه حاصل تولد سوژه در فانتزی و شکلگیری روایتی شخصی است که در نوسان میان دو قطب امرِ نمادین و امرِ واقع اتفاق میافتد و با گذر از مرحلهی شک دکارتی محقق میشود. در پایان، خواهیم دید که ولادیمیر و استراگون قادرند در حالت شک دکارتی، بر خلاف پوتزو و لاکی، کوگیتوی خود را پویا نگه دارند. علیرغم اینکه آنها مدام در بیکنشی، تکرار و فراموشی به سر میبرند، دقیقاً در همین وضعیت است که خلأِ کوگیتو در دنیای فانتزیهایشان متولد و با بودنِ سوژه پُر میشود. گودو نیز بخشی از همین فانتزی و ابژهای توخالی است که «به وجود آمدن» را برای آنها حفظ میکند. در واقع اینگونه نیست که «آنها آنجا منتظر گودو هستند»، بلکه «آنها هستند، زیرا منتظر گودواند».
پریسا اردکانی؛ مهوش قویمی
دوره 6، شماره 1 ، دی 1392
چکیده
یونسکو یکی از مهمترین نمایشنامهنویسان تئاتر نو است که توانسته به خوبی این نوع تئاتر را روی صحنه ببرد. نمایشنامه «شاه میمیرد» یکی از معروفترین نمایشنامههای یونسکو است که به دفعات روی صحنه رفته و برخلاف دیگر نمایشنامههای وی معرف نوعی کلاسیسیسم است، علیرغم اینکه از ویژگیهای خاص نمایشنامهنویسی یونسکو که همواره مفهومی ...
بیشتر
یونسکو یکی از مهمترین نمایشنامهنویسان تئاتر نو است که توانسته به خوبی این نوع تئاتر را روی صحنه ببرد. نمایشنامه «شاه میمیرد» یکی از معروفترین نمایشنامههای یونسکو است که به دفعات روی صحنه رفته و برخلاف دیگر نمایشنامههای وی معرف نوعی کلاسیسیسم است، علیرغم اینکه از ویژگیهای خاص نمایشنامهنویسی یونسکو که همواره مفهومی سمبلیک در بردارد نیز بهرهمند است. در آن دوران کلاسیسیسم به عنوان راهی برای مبارزه علیه تئاتر متعهد که طی سالهای 60 رواج یافته بود محسوب میشد و یونسکو که تمایل زیادی برای مقابله با این نوع تئاتر داشت به سمت نگارشی روی آورد که بیانگر احساسات درونی وی باشد. از این روی نمایشنامه شاه میمیرد نقطه عطفی در آثار این نویسنده بزرگ محسوب میشود. در این مقاله پس از بررسی اجمالی ویژگیهای تئاتر نو به شناسایی مشخصههایی میپردازیم که نمایشنامه شاه میمیرد را به عنوان نمایشنامهای کلاسیک از دیگر آثار یونسکو و سایر نویسندگان تئاتر نو متمایز میسازد.
سید مهدی مهدوی؛ مهرگان نظامیزاده
دوره 7، شماره 1 ، شهریور 1393
چکیده
چکیده در مقاله حاضر به بررسی چند ترجمه از رمان بیگانه اثر ماندگار آلبرت کامو نویسنده فرانسوی میپردازیم. شخصیت اصلی داستان فردیست به نام مورسو که انسانی خونسرد و بیتفاوت است. رفتارهای نامتعارف قهرمان رمان از سرشت و غریزه وی نشات میگیرد؛ رفتاری در تقابل با جامعهای که بر اساس عقل و منطق عمل میکند و ناگزیر نمیتواند مورسو را ...
بیشتر
چکیده در مقاله حاضر به بررسی چند ترجمه از رمان بیگانه اثر ماندگار آلبرت کامو نویسنده فرانسوی میپردازیم. شخصیت اصلی داستان فردیست به نام مورسو که انسانی خونسرد و بیتفاوت است. رفتارهای نامتعارف قهرمان رمان از سرشت و غریزه وی نشات میگیرد؛ رفتاری در تقابل با جامعهای که بر اساس عقل و منطق عمل میکند و ناگزیر نمیتواند مورسو را بفهمد، و بنابراین او را غریب و بیگانه میپندارد. در اینجا قصد داریم دو مقولۀ تقیید معنایی و وفاداری در ترجمه را در برگردان موضوع اصلی رمان - تقابل سرشت مداری و خرد مداری - در متن اصلی به چالش بکشیم. برای این منظور به بررسی عملکرد مترجمان در مواجهه با دو واژه «طبعا» و «عقلانی», با توجه به نظریه های برمن و وینه و داربلنه میپردازیم.
سعید خزایی؛ عبدالمجید حیاتی؛ علیرضا جلیلی فر
دوره 6، شماره 2 ، شهریور 1393
چکیده
در پی ایجاد تنوع در ادبیات تعلیمی، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر ’جانبخشی‘ و چیدمان گروهها در میدان بازی آموزشی مجازی بر توان نوجوانان ایرانی در یادگیری واژگان انگلیسی نوجوانان ایرانی انجام شد. آزمودنیها از 168 نفر از دانشآموزان دختر و پسر ایرانی پایهی اول دورهی متوسطهی دوم در شهر اصفهان انتخاب شدند. آنها بعد از شرکت ...
بیشتر
در پی ایجاد تنوع در ادبیات تعلیمی، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر ’جانبخشی‘ و چیدمان گروهها در میدان بازی آموزشی مجازی بر توان نوجوانان ایرانی در یادگیری واژگان انگلیسی نوجوانان ایرانی انجام شد. آزمودنیها از 168 نفر از دانشآموزان دختر و پسر ایرانی پایهی اول دورهی متوسطهی دوم در شهر اصفهان انتخاب شدند. آنها بعد از شرکت در آزمون پیامکی تعیین سطح واژگان انگلیسی همگونسازی شدند و به منظور ورود به مرحلهی اصلی پژوهش، شامل 18 جلسه آموزش تلفیقی مبتنی بر بازی، به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. هر جلسه شامل آموزش، تمرین و ارزیابی چهره به چهره در کلاس درس و تمرین در گروههای دو نفری متغیر در خارج از کلاس، در بازی مجازی شامل طرحهای داستان با مشخصهی ’جانبخشی‘ یا فاقد آن میشد. همچنین به منظور بررسی اثر چیدمان بر عملکرد آزمودنیها در میدان بازی مجازی، آنها به طور تصادفی به گروههای دو نفری تقسیم شدند. عملکرد آزمودنیها هم در کلاس درس و هم در خارج از آن یا همان میدان بازی مجازی بهعنوان دادههای ارزیابی تکوینی ثبت میشد. در راستای ارزیابی هرچه دقیقتر آزمودنیها در یادگیری واژگان از طریق بازی و بررسی تأثیر ’جانبخشی‘ بر این فرایند، آزمودنیها در پایان دورهی آموزش تلفیقی در یک آزمون بندش بهعنوان آزمون تلخیصی نیز شرکت کردند. تحلیل دادههای گردآوری شده از طریق آزمونهای تی و آنالیز واریانسها نشان داد که کاربرد ویژگی ’جانبخشی‘ در پس گونه ادبی بازی مجازی با ایجاد رابطهای شفاف بین محتوا و دانش نوجوانان سهم بهسزایی در ارتقای توان نوجوانان ایرانی در یادگیری واژگان انگلیسی داشت. در همین راستا، تجانس چیدمان گروههای دو نفری در هنگام تمرین از طریق بازی مجازی عملکرد مطلوب آزمودنیها را سبب شد. در واقع، ایجاد محیط مناسب آموزش مبتنی بر بازی سبب میشود تا نوجوانان بتوانند در هنگام تولید و درک محتوای انگلیسی از دانش واژگان خویش استفادهی حداکثری را نمایند.
نوشین اسدی پیران؛ شهرام افراز؛ آیت آلله رزمجو
چکیده
پژوهش حاضر با استفاده از اصل داربست نظریه جامعه شناختی فرهنگی (Wood, Bruner & Ross, 1976) به بررسی چهار تکنیک داربست ، یعنی سخت ، نرم (Saye & Brush, 2002) ، متقابل (Holton & Clarke, 2006)، و مجازی (Yelland & Masters, 2007) بر بهبود مهارت خواندن زبان آموزان ایرانی طراحی شده است. برای انجام این تحقیق، از بین 100 شرکت کننده، 80 زبان آموز همگن دختر و پسر براساس عملکردشان ...
بیشتر
پژوهش حاضر با استفاده از اصل داربست نظریه جامعه شناختی فرهنگی (Wood, Bruner & Ross, 1976) به بررسی چهار تکنیک داربست ، یعنی سخت ، نرم (Saye & Brush, 2002) ، متقابل (Holton & Clarke, 2006)، و مجازی (Yelland & Masters, 2007) بر بهبود مهارت خواندن زبان آموزان ایرانی طراحی شده است. برای انجام این تحقیق، از بین 100 شرکت کننده، 80 زبان آموز همگن دختر و پسر براساس عملکردشان در آزمون مقدماتی انگلیسی (PET)، با محدوده سنی 19 تا 25 سال از یکی از موسسات زبان انگلیسی بندرعباس انتخاب شدند. شرکت کنندگان در این تحقیق به طور تصادفی به 4 گروه تقسیم شدند ، یعنی گروه داربست نرم (SSG) ، گروه داربست سخت (HSG) ، گروه داربست متقابل (RSG) ، و گروه داربست مجازی (VSG). زبان آموزان در همه گروه ها از استراتژی های خواندن (شوری و مختاری ، 2002) ، مداخلات مربوطه و نظرسنجی استراتژی های خواندن به عنوان پس آزمون استفاده کردند. به همین ترتیب ، در بخش کیفی تحقیق ، ازگزارشهای زبان آموزان و همچنین مشاهدات معلم برای جمع آوری داده ها استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 25 و با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه و چند متغیره ANOVA (MANOVA) مورد مقایسه قرار گرفت تا میانگین نمرات چهار گروه آزمایش در استراتژی های خواندن پس آزمون مقایسه شوند. داده های کیفی مربوط به گزارش های فراگسران و مشاهدات کلاس دروس معلمان با استفاده از روش های کدگذاری باز و محوری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از نتایج نشان داد که نه تنها آموزش های روش داربستی سنتی و مجازی تأثیرات متفاوتی در توسعه استراتژی های خولندن جهانی ، حل مسئله و حمایتی در بین زبان آموزان ایرانی داشتند ، همچنین گروه داربست سخت (به عنوان یک گروه داربست سنتی) و به دنبال آن گروه داربست مجازی بیشترین استفاده از استراتژی های خواندن را داشته است. با این وجود ، گروه های داربست متقابل و نرم (به دنبال سایر فرم های سنتی داربست) به طور مشابه از استراتژی های خواندن کمتر استفاده کردند. یافته های این مطالعه درک قبلی از روش داربست در محیط EFL را گسترش داده و از نظر جنبه های آموزشی می تواند به پیشرفت دروس آینده کمک کند.
سمیرا صادقیان؛ مهوش قویمی
دوره 15، شماره 20 ، اردیبهشت 1397، ، صفحه 113-138
چکیده
پژوهشِ حاضر، تحلیلی روانکاوانه است از نمادپردازیِ مادر در رمانِ ریشههای آسمان نوشتهی رومن گاری. این تحقیق با تکیه بر نظریههای فروید و الگوی ماری بناپارت انجام گرفتهاست. لایهی ظاهریِ ریشههای آسمان، داستانِ حفاظت و حمایت از طبیعت و فیلها در دلِ آفریقا را روایت میکند. دستاوردِ مقاله، نشان دادنِ لایهی زیرینِ متن از طریقِ ...
بیشتر
پژوهشِ حاضر، تحلیلی روانکاوانه است از نمادپردازیِ مادر در رمانِ ریشههای آسمان نوشتهی رومن گاری. این تحقیق با تکیه بر نظریههای فروید و الگوی ماری بناپارت انجام گرفتهاست. لایهی ظاهریِ ریشههای آسمان، داستانِ حفاظت و حمایت از طبیعت و فیلها در دلِ آفریقا را روایت میکند. دستاوردِ مقاله، نشان دادنِ لایهی زیرینِ متن از طریقِ تحلیلِ روانکاوانه است. گاری که در دنیای واقعی، مادرش را از دست دادهاست، به گونهای ناخودآگاه تلاش میکند او را در آفرینشِ ادبیاش زنده نگه دارد. اما به نظر میرسد همانگونه که مبارزه برای حفاظت از فیلها در داستان به شکست میانجامد، تلاشِ ناخودآگاهِ نویسنده نیز، در نهایت، به نتیجهی دلخواه نمیرسد. شاید به همین دلیل، گاری به نوشتن ادامه میدهد تا همیشه، در آثارش، مادر را در کنار خود داشته باشد.
شکوه رشوند سمیاری؛ مه ناز آزاد
دوره 15، شماره 21 ، آبان 1397، ، صفحه 153-178
چکیده
در این پژوهش، تعداد ۴۴۰ دانشجو که در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شرق مشغول به تحصیل میباشند، شرکت کردند. ابتدا شرکتکنندگان مقیاس شخصیتی ۵ عاملی جان و سوتو[1] و مقیاس راهبردهای یادگیری خودنظمدهی تسینگ، دورنیه و اشمیت [2] را تکمیل کردند و میزان یادگیری ساختار و واژگان دانشجویان بر اساس نمرات آزمون پایان ترم آنها در درس زبان ...
بیشتر
در این پژوهش، تعداد ۴۴۰ دانشجو که در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شرق مشغول به تحصیل میباشند، شرکت کردند. ابتدا شرکتکنندگان مقیاس شخصیتی ۵ عاملی جان و سوتو[1] و مقیاس راهبردهای یادگیری خودنظمدهی تسینگ، دورنیه و اشمیت [2] را تکمیل کردند و میزان یادگیری ساختار و واژگان دانشجویان بر اساس نمرات آزمون پایان ترم آنها در درس زبان خارجه بررسی شد. برای تحلیل دادهها از الگوی معادلات ساختاری از نوع تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین ویژگی های شخصیتی و راهبردهای یادگیری خود نظم دهی و نمرات ساختار و واژگان دانشجویان ارتباط معناداری وجود دارد. از بین مؤلفه های شخصیتی، تجربه پذیری و برون گرایی و از میان مؤلفه های راهبردهای یادگیری خود نظم دهی، هدف گذاری و کنترل اهمال کاری بیشترین تأثیر را بر نمرات ساختار و واژگان دانشجویان داشت. بنابراین توجه به ویژگی های شخصیتی و آگاهی نسبت به آنها همراه با تقویت مهارت های یادگیری خود نظم دهی در ارتقای علمی دانشجویان و بالابردن سطح علمی آنها توصیه می گردد.
جلال فرزانه دهکردی
چکیده
هاوارد بارکر ازجمله نمایشنامهنویسان صاحبسبکِ معاصر انگلستان است که روشهای اِعمال قدرت بر جامعة انگلستان را مورد انتقاد قرار میدهند. بارکر در نمایشنامههای دهة 70 و 80م. خود، افرادی را بازمینمایاند که در شرایط انتقال قدرت قرار میگیرند و این تغییر برایشان فاجعهبار است. برایناساس، بارکر تئاترش را «تئاتر فاجعه» مینامد. ...
بیشتر
هاوارد بارکر ازجمله نمایشنامهنویسان صاحبسبکِ معاصر انگلستان است که روشهای اِعمال قدرت بر جامعة انگلستان را مورد انتقاد قرار میدهند. بارکر در نمایشنامههای دهة 70 و 80م. خود، افرادی را بازمینمایاند که در شرایط انتقال قدرت قرار میگیرند و این تغییر برایشان فاجعهبار است. برایناساس، بارکر تئاترش را «تئاتر فاجعه» مینامد. شخصیتهای نمایشهای او با تغییر در شرایط سیاسی و اجتماعی هویت خود را بازتعریف و فردیت خود را بازیابی مینمایند. نمایشنامه پیروزیِ بارکر نیز اوضاع فاجعهبار دوران بازگشت سلطنت چارلز دوم را به صحنه میآورد. در این شرایط، قدرت فراگیر چارلز، مخالفان را به تبعیت از خود و یا نابودی سوق میدهد. به همین دلیل، آدمهای نمایش ناگزیر به مقاومت در برابر این قدرت ویرانگر یا نابودی کامل هستند. این مقاومت با نظریههای میشل فوکو درباره «گستردگی همزمان قدرت و مقاومت» و مفاهیم مربوط به «انقیاد» افراد و هویتیابی آنان قابل بررسی است؛ لذا فرضیه این نوشتار بر این پرسش قرار میگیرد که آیا راهکارهای افراد برای مقاومت در برابر قدرت و انقیاد ناشی از آن با نظریات فوکو همخوانی دارد؟ این پژوهش در نهایت نشان میدهد که نظریهپردازیهای فوکو با رفتارها و جهتگیریهای شخصیتهای این نمایشنامه همخوانی دارد.
نرگس منتخبی بختور
دوره 13، شماره 17 ، آبان 1395، ، صفحه 245-268
چکیده
اخلاق در عصر پسامدرن دستخوش تغییرات عمدهای در زمینهی هویت شده است و تئاتر پسامدرن بستری مناسب برای به تصویر کشیدن و عرضهی رابطهی تنگاتنگ بین اخلاق، هویت و زبان بوده است. این مقاله بر آن است تا ابعاد جدیدی از اخلاق و کنش اخلاقی را در تئاتر دهههای شصت تا هشتاد آمریکا و انگلیس را مورد بررسی قرار دهد. چهارچوب نظری برای تحلیل ...
بیشتر
اخلاق در عصر پسامدرن دستخوش تغییرات عمدهای در زمینهی هویت شده است و تئاتر پسامدرن بستری مناسب برای به تصویر کشیدن و عرضهی رابطهی تنگاتنگ بین اخلاق، هویت و زبان بوده است. این مقاله بر آن است تا ابعاد جدیدی از اخلاق و کنش اخلاقی را در تئاتر دهههای شصت تا هشتاد آمریکا و انگلیس را مورد بررسی قرار دهد. چهارچوب نظری برای تحلیل و مطالعه، فلسفهی سیاسی جورجو آگامبن، متفکر معاصر ایتالیایی خواهد بود. علیرغم توجه و دلبستگی وصفناپذیر آگامبن به ادبیات، هنر و نقد، به شعر و بوطیقا، تاکنون تلاش اندکی برای خوانش آثار ادبی و هنری با اسلوب نقادی وی انجام گرفته است. مقالهی حاضر تلاش دارد بین هنر و تفکر آگامبن آشتی برقرار و زاویهی نقد جدید و دستنخوردهتری به عرصهی نقد معرفی کند. تفکر آگامبن، زبان، هستیشناسی و سیاست را در کنار و مجاورت یکدیگر مورد مطالعه قرار میدهد. او باور دارد تجربهی حدود زبان، همان مادهی زبان، امری اخلاقی است که میتواند هنجارها و کلیشههای تحمیلی قدرت را به چالش بکشد. در این راستا، تئاتر پسامدرن انقلاب بزرگی را در نقش زبان شاهد بوده است. حال تماشاگران برای بودن در سرحد تعامل زبانی و گفتار پا به سالن اجرا میگذارند. این روند را میتوان از منظر آگامبن، اخلاقی دانست که به واسطهاش سرکوب و مراقبت همیشگی ولی نادیدنی و نهانی قدرت محکوم میشود. چنین است که تئاتر به جایگاه حقیقیاش، یعنی تجربهای مشترک بین افراد، نایل میشود. هدف نهایی این مقاله، نشاندادن اسبابی است که به واسطه آنها محدودیتهای زبان به کنش اخلاقی تبدیل میشوند و هویتی متفاوت را رقم میزنند.
رویا یعقوبی؛ امیرعلی نجومیان
دوره 11، شماره 15 ، آبان 1394، ، صفحه 248-273
چکیده
چکیده:مراد از مقاله حاضر تجزیه و تحلیل چگونگی ترسیم واسازی اسطوره ایماژ قهرمان جنگ به مثابه مرد محوری سلطه گر در نمایشنامه آموزش اولیه پاولو هامل نوشته ی دیوید ریب، نویسنده آمریکایی، می باشد. برای نیل به این هدف، از رویکرد لوٸی آلتوسر[1] به ایدئولوژی در تحلیل گفتمانهای اجتماعی و شکل گیری جنسیتی سود جسته ایم. هویت مرد محوری به مثابه ...
بیشتر
چکیده:مراد از مقاله حاضر تجزیه و تحلیل چگونگی ترسیم واسازی اسطوره ایماژ قهرمان جنگ به مثابه مرد محوری سلطه گر در نمایشنامه آموزش اولیه پاولو هامل نوشته ی دیوید ریب، نویسنده آمریکایی، می باشد. برای نیل به این هدف، از رویکرد لوٸی آلتوسر[1] به ایدئولوژی در تحلیل گفتمانهای اجتماعی و شکل گیری جنسیتی سود جسته ایم. هویت مرد محوری به مثابه ایدئولوژی عمل می کند و از طریق سازوبرگ های ایدئولوژیک حکومتی[2] مانند خانواده، موسسات آموزشی، هنر و رسانه که موجود ایدوئولوژی هستند و افراد جامعه آنها را در خود نهادینه می سازند شکل می گیرند و ساخته می شوند. هویت مرد محوری از ساختاراجتماعی و فرهنگی نشأت می گیرد وحامل ویژگی های خاص خود مانند برترپنداری مرد، خشونت، ستیزه جویی، پرخاشگری، وقدرت روحی و جسمی می باشد. تاثیر خانواده، فرهنگ عامیانه و رسانه که نظام عقیدتی و ارزشی را شکل می دهند درنمایشنامه آموزش اولیه پاولو هامل به خوبی ترسیم شده است. دراین نمایشنامه مردان شخصیتهایی هستند که تلاش می کنند برمبنای گفتمان حاکم و خصلت های مردانه مثل خدمت سربازی ؛ شرکت در جنگ ؛ و ستیزه جوئی، خشونت وسلطه گری رفتار کنند اما تلاشهای آنها بی نتیجه است چراکه اسطوره ارزشهای آمریکایی دررابطه با مردانگی دراین نمایشنامه زیر سٸوال می رود و واسازی[3] می شود.کلید واژه ها: اسطوره شکنی مرد محوری سلطه گر، سازوبرگ های ایدئولوژیک حکومتی، دیوید ریب، آموزش اولیه پاولو هامل[1] Louis Althusser (1918-1990).[2] Ideological States Apparatuses [ISAs].[3] Deconstruction.