مقاله علمی پژوهشی
مهین مرادی؛ لیلی مسگرزاده اقدم؛ شهرام صحاوی
چکیده
یادگیری واژگانِ آلمانی از دومنظر " معنا و ساختار صرفی " قابل بررسی است. برای گسترشِ دایره واژگان راههای مختلفی وجود دارد، اغلبِ کلمات جدید توسط واژه سازی ساخته میشوند. بخش نظری به تئوری های مختلفِ اکتساب واژگان بخصوص واژگان بالقوه و اهمیت قوانین واژه سازی در درس واژگان می پردازد ، چرا که یادگیرنده از این طریق، تواناییِ استنباطِ معنیِ ...
بیشتر
یادگیری واژگانِ آلمانی از دومنظر " معنا و ساختار صرفی " قابل بررسی است. برای گسترشِ دایره واژگان راههای مختلفی وجود دارد، اغلبِ کلمات جدید توسط واژه سازی ساخته میشوند. بخش نظری به تئوری های مختلفِ اکتساب واژگان بخصوص واژگان بالقوه و اهمیت قوانین واژه سازی در درس واژگان می پردازد ، چرا که یادگیرنده از این طریق، تواناییِ استنباطِ معنیِ بسیاری از کلمات ناشناس را خواهد داشت. دو شکل اصلی واژه سازی در زبان آلمانی " ترکیبات و مشتقات " هستند که طیف وسیعی از کلمات را دربرمی گیرند، بنابراین اهمیت یادگیری واژگان بر اساس شناسایی ریشه کلمه و علمِ صرف واژه، بیشتر نمایان می شود. این تحقیق درصدد سنجش تاثیر استفاده از دانش واژه سازی در افزایش یادگیریِ واژگان آلمانی است. برای این منظور از روش آزمایشی و از نوع تحلیلی - میدانی استفاده شده است که طی آن دو گروه همسان از دانشجویان مورد آزمون قرار گرفتند. برای مقایسه دو گروه، نمره کلاسیِ آنها بوسیله آزمون " من ویتنی" محاسبه شد. نتیجه، همسانی دوگروه را قبل از آزمایش نشان می دهد. درادامه، آزمونِ واژگان برای دوگروه برگزار شد ونتایج آزمون براساس تحلیل های آماری وآزمون تی نشان داد که دایره واژگانیِ دانشجویانی که واژگان را با کمک قوانین واژه سازی آموخته بودند نسبت به گروه شاهد گسترده تر بود، نتیجه تحلیلهای آماری برآزمایشات و فرضیات پژوهش مثبت بود. چرا که برمبنای نتایج روشهای آماری این یک یادگیری معنادار است که به زبان آموزان کمک می کند تا ازطریق تجزیه و تحلیل بسیاری از لغات را یادبگیرند.
مقاله علمی پژوهشی
احمدرضا رحیمی؛ شیده احمدزاده هروی
چکیده
جومپا لاهیری به عنوان یکی از نویسندگان ادبیات مهاجر، نقش بسزایی در معرفی این گونه آثار داشته است و کارهای او از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته اند. چیزی که مورد توجه قرار گرفته است، مهارت او در بیان نحوه زندگی و مشکلات مهاجران در کشورهای جدید می باشد. در عین حال، افراد کمی به اتفاقاتی که در آثار او روی می دهند و تاثیرات آنها بر ...
بیشتر
جومپا لاهیری به عنوان یکی از نویسندگان ادبیات مهاجر، نقش بسزایی در معرفی این گونه آثار داشته است و کارهای او از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته اند. چیزی که مورد توجه قرار گرفته است، مهارت او در بیان نحوه زندگی و مشکلات مهاجران در کشورهای جدید می باشد. در عین حال، افراد کمی به اتفاقاتی که در آثار او روی می دهند و تاثیرات آنها بر زندگی شخصیت های مختلف توجه کرده اند. این مقاله قصد دارد به یکی از این گونه اتفاق ها در داستان "یک موضوع موقتی " بپردازد و آن را از با استفاده از عقاید کتی کاروت در نظریه تروما مورد بررسی قرار دهد. شاید مهم ترین بخش از نظرات کاروت این باشد که تروما یک حادثه است و وقتی شخصی دچار آن می شود، در زمان رخدادن آن، آگاهی کاملی نسبت به آن نداشته و در نتیجه، تروما برای وی در آینده تکرار می گردد. در این داستان نیز تولد نوزاد مرده نقش تروما را دارد که تاثیر روانی بزرگی بر خانواده می گذارد که رهایی از آن بسیار دشوار خواهد بود.
مقاله علمی پژوهشی
علیرضا مهدی پور حدیقه؛ حسین پیرنجم الدین
چکیده
گفتمان مشقت و فراغت در دوران باستان کلاسیک توسط هزیود که کار را مصیبت میدانست و مکتب ارسطویی که ارزش کار را نادیده میگرفتند، نظریهپردازی شده است. ارسطو کار را به بردگان نسبت میداد و در مقابل، «فراغت نجبا» را به عنوان الگوی زندگی آرمانی میستود. با ظهور مسیحیت نظریهی کار در قرون وسطای متقدم توسط بنیانگزاران کلیسا که کار ...
بیشتر
گفتمان مشقت و فراغت در دوران باستان کلاسیک توسط هزیود که کار را مصیبت میدانست و مکتب ارسطویی که ارزش کار را نادیده میگرفتند، نظریهپردازی شده است. ارسطو کار را به بردگان نسبت میداد و در مقابل، «فراغت نجبا» را به عنوان الگوی زندگی آرمانی میستود. با ظهور مسیحیت نظریهی کار در قرون وسطای متقدم توسط بنیانگزاران کلیسا که کار را ناشی از هبوط انسان و کفاره گناه نخستین میدانستند، به وجود آمد. در قرون وسطای متأخر جنگهای طولانی، قحطیها و طاعون سبب کمبود نیروی کار شد و ارزش کار و کارگر بالا رفت. نگرش به کار تغییر کرد و کار فضیلت شمرده شد، به ویژه کاری که در جهت تولید غذا باشد. با اینحال، طبقه روحانیت رویکرد متناقضی در مورد کار داشتند. آنها به لحاظ نظری و دینی کار را فضیلت میشمردند، ولی در عمل کار تولیدی را به عهده رعیت میگذاشتند. برای حل این تناقض، نهاد روحانیت بر کار فکری عبادی و امساک خود تأکید میکردند که در حکایتهای کنتربری قصور اخلاقی این رویکرد هجو شده است.
مقاله علمی پژوهشی
بهاره نیلفروشان؛ بختیار سجادی؛ فریبا پرویزی؛ فرید پروانه
چکیده
پژوهش در حوزهی رمان معاصر از منظر رویکردهای متفاوت نظری بخش عمدهای از مطالعات ادبی و به ویژه ادبیات روایی را دربرمیگیرد که خود بستر مناسبی را به منظور مطالعه و تحلیل گفتمانهای بینارشتهای فراهم میکند. رمان ذات خون اثر کریل فیلیپس هزارتویی از روایات را شامل میشود که هولوکاست در کانون این هزارتو قرار دارد. فیلیپپس، با ...
بیشتر
پژوهش در حوزهی رمان معاصر از منظر رویکردهای متفاوت نظری بخش عمدهای از مطالعات ادبی و به ویژه ادبیات روایی را دربرمیگیرد که خود بستر مناسبی را به منظور مطالعه و تحلیل گفتمانهای بینارشتهای فراهم میکند. رمان ذات خون اثر کریل فیلیپس هزارتویی از روایات را شامل میشود که هولوکاست در کانون این هزارتو قرار دارد. فیلیپپس، با روایت خاطرات هولناک یک بازمانده از اردوگاههای آدم سوزی، خاطرات تلخ نژادپرستی را میکاود و آن را تا زمانهای کهن، حتی تا زمان اتللو در ونیز به عقب میبرد. مطالعهی پیش رو این میراث را از منظر رویکردی جدید به ادبیات از طریق مفاهیم جامعه شناختی فرهنگی و انسان شناسی مورد بررسی قرار داده است. از همین روی، مقاله حاضر رمان را با بررسی مفاهیمی چون انگ مکان، گتو، و مهار تادیبی مورد مطالعه قرار داده است تا نقش غیر قابل انکار و حقیقی داستان در دیگر علوم اجتماعی را ترسیم کند و مهر تاییدی باشد بر طبیعت بینارشته ای ادبیات، به ویژه رمان. این مقاله با تمرکز بر مفهوم گتو به عنوان محلی انگخورده که از سوی دو راوی اصلی رمان روایت میشود، نشان میدهد گتو یک راهبرد در دسترس و کم هزینهی مهار تادیبی است که در طول تاریخ به کار رفته، در ادبیات مجسم شده و در رمان به عنوان نمونهای از داستان معاصر به آن پرداخته شده است. مطالعهی حاضر تلاش دارد به این سوال پاسخ دهد که چگونه ادبیات میتواند آیندهی مهاجرین با برچسبگذاریهای قومی، نژادی و مذهبی را به تصویر بکشد و چگونه تعامل جامعه شناسی و ادبیات به تحقق عدالت اجتماعی میانجامد.
مقاله علمی پژوهشی
بهاره اعرابی؛ نگار شریف
چکیده
پژوهش حاضر به خوانشِ موردیِ شعر «درختی که از ارفئوس میگوید» سرودهی دنیس لورتوف، از شاعران پیشروی قرن بیست، در پرتو «پدیدارشناسی-بومگرایی» میپردازد. این گرایش نسبتاً جدید حوزهی نقد ادبی که محل تلاقی فلسفه و بومشناسی است، با تشویق به بازنگری در باورهای سنتی فلسفهی غرب در باب طبیعت، مسائل زیستمحیطی را از منظر ...
بیشتر
پژوهش حاضر به خوانشِ موردیِ شعر «درختی که از ارفئوس میگوید» سرودهی دنیس لورتوف، از شاعران پیشروی قرن بیست، در پرتو «پدیدارشناسی-بومگرایی» میپردازد. این گرایش نسبتاً جدید حوزهی نقد ادبی که محل تلاقی فلسفه و بومشناسی است، با تشویق به بازنگری در باورهای سنتی فلسفهی غرب در باب طبیعت، مسائل زیستمحیطی را از منظر پدیدارشناسی بررسی میکند. علیرغم اینکه توسعهی صنعتی و رشد پرشتاب اقتصادی ایالات متحدهی آمریکا در اواسط قرن بیستم، مفهوم طبیعت را به حاشیه راند، لیکن، آثار ادبی این دوره، گاهاً آگاهانه یا ناآگاهانه، با این رویکرد به مخالفت برخاسته و بومآگاهی و دغدغههای زیستمحیطی را ترویج نمودهاند. در اینجا شعر «درختی که از اورفئوس میگوید» (1968) از منظر پدیدارشناسی-بومگرایی موریس مرلوپونتی مورد بررسی قرار میگیرد. این مقاله با نقد انفصال دکارتی سوژه از ابژه و تفکّر انسانمحور منتج از آن، به یکی از نظریات کلیدی فلسفهی تجربهگرای مرلوپونتی با عنوان «کیاسم» یا همان مشارکت دوجانبه و بدنمند سوژه و ابژه در لحظهی ادراک، تأسّی کرده تا بومآگاهی تنیده در این شعر را که برگرفته از درونپیوستگی متقابل و همپیوندی بدنمند انسان و طبیعت است و زیر سایهی تحلیلهای سیاسی و معنوی این اثر پنهان مانده، به منصهی ظهور رساند و از این منظر بر ادراک کلنگر، غیر سلسله مراتبی، غیرتقلیلگرایانه و نهایتاً غیرانسانمحور لورتوف—در تضاد با پارادایم تفکیکگرای قرن بیست—صحه گذارد. این شعر که سرشار از ادراکات حسی است، با استفاده از تکنیکهای متنی و ساختاری مؤثر در تقلیل انسانمحوری، خواننده را به مطالعهی پدیدارشناختی-بومگرایانهی خویش ترغیب مینماید. این مطالعه با شیوهی توصیفی-تحلیلی و کتابخانهای، گفتمان جدیدی را در این شعر ارائه میدهد.
مقاله علمی پژوهشی
هدا شب رنگ؛ بهاره تاجیک
چکیده
امروزه مهاجرت و پیامدهای آن که به تغییرات گسترده ای در جهان منجر شده موضوع بحث برانگیز بسیاری از گروه های دانشگاهی و مطالعاتی است. در زمینه مطالعات مهاجرت اغلب تجارب مردان مهاجر که هم چنان ادعا می شود نماینده همه مهاجران هستند، ارائه می گردد و تجربه زنان مهاجر در دیاسپورا به طور قابل توجهی نادیده انگاشته می شود. این مقاله به بررسی بخش ...
بیشتر
امروزه مهاجرت و پیامدهای آن که به تغییرات گسترده ای در جهان منجر شده موضوع بحث برانگیز بسیاری از گروه های دانشگاهی و مطالعاتی است. در زمینه مطالعات مهاجرت اغلب تجارب مردان مهاجر که هم چنان ادعا می شود نماینده همه مهاجران هستند، ارائه می گردد و تجربه زنان مهاجر در دیاسپورا به طور قابل توجهی نادیده انگاشته می شود. این مقاله به بررسی بخش های نادیده گرفته شده تجارب زنان در مهاجرت به عنوان فرودست می پردازد و به همگون سازی آنها در کشور میزبان مطابق با نظریه های پسااستعماری گایاتری اسپیوک تمرکز دارد. به همین منظور، رمان برجسته ی محسن حمید، خروجی غرب انتخاب شده است. این پژوهش به بررسی دقیق همانند سازی شخصیت زن این رمان در فضای بینابینی یا هیبریدی می پردازد که در نهایت موجب ایجاد هویت التقاطی در وی می گردد. اگرچه اکثر مطالعات مهاجرت بر این باورند که فضای بینابینی مهاجر را در یک موقعیت نا ممکن قرار می دهد، اما قرار گرفتن در در این فضا اثرات مثبت بر زنان مهاجر دارد. نکته ی مثبت بازسازیِ هویت التقاطی این است که سیستم های اعتقادی و ارزشی را تصفیه و اصلاح می کند، همانند سازی را تسریع می نماید و سبب تسهیل فرآیند ادغام با فرهنگ میزبان می شود. در نهایت به نظر می رسد هویت التقاطی به زنان اجازه ی حرکت آزادانه در فرهنگ های مختلف را می دهد و حس خانه و تعلق داشتن را ایجاد می کند.
مقاله علمی پژوهشی
آرمین فاضل زاد
چکیده
مقدمه: از آنجا که هدف نهایی از یادگیری زبان خارجی، توانایی ایجاد ارتباط در آن زبان است، مفهوم توانش ارتباطی به معنای توانایی بهکارگیری زبان در بافتهای اجتماعی مختلف اهمیت بسزایی در مطالعه پیرامون آموزش و یادگیری زبان خارجی دارد. از سوی دیگر، آهنگ به عنوان رمزگان پیرازبانی که تأثیر مستقیم در لحن زبانآموز یا همان لهجه خارجی دارد، ...
بیشتر
مقدمه: از آنجا که هدف نهایی از یادگیری زبان خارجی، توانایی ایجاد ارتباط در آن زبان است، مفهوم توانش ارتباطی به معنای توانایی بهکارگیری زبان در بافتهای اجتماعی مختلف اهمیت بسزایی در مطالعه پیرامون آموزش و یادگیری زبان خارجی دارد. از سوی دیگر، آهنگ به عنوان رمزگان پیرازبانی که تأثیر مستقیم در لحن زبانآموز یا همان لهجه خارجی دارد، از جنبههای بسیار مهم در خصوص زبان خارجی است. پیشینه مطالعات: چامسکی (1965) به مفهوم کنش در برابر توانش اشاره میکند. هایمز (1972) مفهوم توانش را گسترش میدهد تا کاربرد زبان در موقعیتهای اجتماعی را دربربگیرد و از این رو توانش ارتباطی را معرفی میکند. براساس مطالعات کرامش (1986) مفاهیم مخاطب و بافت ارتباط عوامل اصلی هستند که تواش ارتباطی را از توانش تعاملی مشخص میکنند. به اعتقاد یانگ (2011) توانش تعاملی شامل منابع زبانی، تعاملی و هویتی میشود. مارکی (2008) توانش تعاملی را در سه سطح نظامهای صوری، نشانهشناختی و مشخصههای پیرازبانی مطرح میکند.روششناسی: در این مقاله سعی بر آن است که با گذار از توانش زبانی و توانش ارتباطی به توانش تعاملی، که همان توانش ارتباطی متکی به مخاطب و بافت است، به نقش آهنگ در ویژگی تعاملی مکالمه بپردازیم. هدف این مقاله معرفی کارکردهای آهنگ در زبان آلمانی و اشاره به نقش این رمزگان در رسیدن به سطح توانش تعاملی برای ایجاد ارتباط موفق در این زبان است. نتیجهگیری: در تدریس زبان خارجی باید حساسیت زبان آموز را به جنبه های اجتماعی-فرهنگی برانگیخت تا مهارت های تعاملی وی گسترش پیدا کند و هر چه بیشتر به توانش گویشور زبان مادری نزدیک شود.
مقاله علمی پژوهشی
صدیقه شرکت مقدم
چکیده
ترجمه عملی است که امکان تبادل افکار و دیدگاههای اندیشمندان و نویسندگان در سراسر دنیا را فراهم میکند. در میان متون مختلف ادبی، ترجمۀ شعر از نظر برخی از محققان دشوار و حتی غیرممکن به نظر میآید. مشکل اصلی، بازآفرینیِ ریتم و ضرباهنگی است که متن ادبی را به شعر مبدل میسازد و خود بخشی از معنای آن را در بر میگیرد. در میان شاعران فرانسوی، ...
بیشتر
ترجمه عملی است که امکان تبادل افکار و دیدگاههای اندیشمندان و نویسندگان در سراسر دنیا را فراهم میکند. در میان متون مختلف ادبی، ترجمۀ شعر از نظر برخی از محققان دشوار و حتی غیرممکن به نظر میآید. مشکل اصلی، بازآفرینیِ ریتم و ضرباهنگی است که متن ادبی را به شعر مبدل میسازد و خود بخشی از معنای آن را در بر میگیرد. در میان شاعران فرانسوی، اشعار لوکنت دو لیل از جایگاه ویژهای در ادبیات فرانسه برخوردار است، زیرا این شاعر یکی از پیروان مکتب «هنر برای هنر » است و نسبت به فرم، موسیقی و زیبایی شعر بسیار حساس است. شجاع الدین شفا به عنوان مترجم برخی از اشعار این شاعر، سعی کرده تا سازشی میان وفاداری به متن و زیباییشناختی ابیات برقرار سازد.در این پژوهش سعی بر آن است تا ترجمۀ فارسیِ «خواب لیلا» سرودۀ لوکُنت دو لیل را بر مبنای آراء آنری مشونیک بررسی نماییم تا دریابیم آیا فرم، ریتم و عناصر زیباشناختی آن به خوبی در زبان مقصد انتقال یافته است یا خیر. برای نیل به این مقصود، ابیات این شعر را به سه دسته ریتم زبانی ، ریتم بلاغی و ریتم شاعرانه تقسیم و سپس با مقایسه با ترجمه آن، به بررسی میزان واگرایی و همگرایی میان اشعار لوکنت دو لیل و متون ترجمه شده توسط شفا در سطوح مختلف معنا، فرم، موسیقیایی، ریتم و صدا میپردازیم. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که مترجم بیشتر از شیوه «ترجمه-تفسیر» استفاده کردهاست.
مقاله علمی پژوهشی
دومینیک کارنوا-ترابی؛ شهرزاد مغروری
چکیده
یکی از واقعیتهای جدایی ناپذیر انسان پذیرش تغییر و تحولاتی خاص، با توجه به عواملی چون قرار گرفتن در موقعیت جغرافیایی متفاوت، تجربه کردن رویدادهای تاریخی-اجتماعی و نیز تجارب شخصی فرد در مقاطع مختلف زندگیست. این عوامل فرد را بسمت پذیرش الگوها و عادت واره هایی نو سوق میدهند، و نه تنها سرمنشا تحولات بزرگی در سیر زندگی وی میشوند، بلکه موجب ...
بیشتر
یکی از واقعیتهای جدایی ناپذیر انسان پذیرش تغییر و تحولاتی خاص، با توجه به عواملی چون قرار گرفتن در موقعیت جغرافیایی متفاوت، تجربه کردن رویدادهای تاریخی-اجتماعی و نیز تجارب شخصی فرد در مقاطع مختلف زندگیست. این عوامل فرد را بسمت پذیرش الگوها و عادت واره هایی نو سوق میدهند، و نه تنها سرمنشا تحولات بزرگی در سیر زندگی وی میشوند، بلکه موجب شکل گیری هویتی جدید نیز میگردند. ادبیات امروز متاثر از این واقعیت روایتگر زندگی افرادیست که تحت تاثیر شرایط مختلف، هویتی متفاوت برمیگزینند. سیکل چهارگانه ادبی دورتال اثرِ ژوریس کارل هویسمانس بخوبی این واقعیت را از طریق خلق اثری اتوفیکسیون و بکمک شخصیت اصلی این داستان، دورتال، بتصویر میکشد. بررسی این سیکل ادبی با تکیه بر نظریه عادت واره پییر بوردیو در باب تحولات بشری کمک کرد تا نشان دهیم چگونه شخصیت اصلی این آثار با قرار گرفتن در میدانهای مختلف و معاشرت با افرادی از طیف های گوناگون جامعه دچار دگردیسی میشود، تا جائیکه با نوشتن زندگینامه ژیل دوره قدم در ظلمات شیطان پرستی میگذارد اما در ادامه و بدلیل قرار گرفتن در میدانهای مذهبی و فرهنگی همچون کلیسا با کسب عادت واره هایی جدید دچار تحول شده و بسمت رستگاری سوق مییابد. اینچنین، در انتهای این مسیر، به کمک کسب عادت واره هایی برآمده از میادین مذهبی، هویتی به غایت متفاوت از آنچه که در ابتدا بوده است کسب میکند. درحقیقت، نویسنده با خلق این اثر و نقل تحولات دورتال در صدد بیان تجربه زیسته خود است.
مقاله علمی پژوهشی
آنیتا امیری
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اهمیت عوامل بیوگرافی فرهنگی در کتابهای درسی نسل شش آموزش زبان آلمانی با استفاده از نمونه آلمانیآموزان ایرانی انجام میگردد. بهطور کلی، کتابهای آموزش زبان آلمانی تا حد زیادی با اهداف چارچوب مرجع مشترک اروپایی همخوانی دارند. از جمله این هدفها توجه ویژه به فرهنگ یادگیری فراگیران در کشور زبان مبدا هنگام ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی اهمیت عوامل بیوگرافی فرهنگی در کتابهای درسی نسل شش آموزش زبان آلمانی با استفاده از نمونه آلمانیآموزان ایرانی انجام میگردد. بهطور کلی، کتابهای آموزش زبان آلمانی تا حد زیادی با اهداف چارچوب مرجع مشترک اروپایی همخوانی دارند. از جمله این هدفها توجه ویژه به فرهنگ یادگیری فراگیران در کشور زبان مبدا هنگام تهیه و تدوین اثرهای آموزشی است. بنابراین، تمرکز روی فرهنگ یادگیری هنگام انتخاب اثر آموزشی مناسب برای کلاس بسیار حائز اهمیت است. بخش نخست این مقاله به تعریف مفاهیم مرتبط با عوامل بیوگرافی یادگیری در آموزش میپردازد و به سوالاتی نظیر «چرا توجه به سنتهای یادگیری آلمانیآموزان در کشور مبدا دارای اهمیت است؟»، و «چطور میتوان با شناخت بهتر عوامل بیوگرافی فرهنگی در جهت بهینهسازی یادگیری زبان آلمانی در ایران استفاده نمود؟» پاسخ میدهد. در ادامه از نتایج این قسمت برای معرفی جدول معیارها برای انجام پژوهشهای تحلیلی استفاده میگردد. سپس به تحلیل و بررسی دقیق عوامل بیوگرافی یادگیری در دو اثر آموزشی das Leben و Starten wir در سطح B1پرداخته و نشان خواهیم داد که آیا کتابهای نسل شش دربرگیرنده معیارهای تعیینکننده مرتبط با بیوگرافی فرهنگی هستند. یافته ها حاکی از آن است که: الف) کتابهای درسی نسل شش آموزش زبان آلمانی تا حد زیادی با عوامل بیوگرافی فرهنگی آلمانیآموزان ایرانی هماهنگی دارند ب) مدرسین باید در تکمیل کمبودها و اجرای موارد مرتبط با سبک یادگیری در آموزش کوشاتر باشند ج) کتابهای درسی نسل شش آموزش زبان آلمانی بهطور موثر فرصت آشنایی و رویارویی با سنتهای یادگیری در دیگر فرهنگها را برای آلمانیآموزان در ایران و دیگر کشورها فراهم میکنند.
مقاله علمی پژوهشی
شکوفه ذریه حبیب؛ لیلا برادران جمیلی؛ بهمن زرین جویی
چکیده
چکیدهامروزه نقش محیط زیست در ادبیات انکارناپذیر است. با وجود بحرانهای زیستمحیطی اخیر، پردازش معضلات زیستمحیطی در ادبیات ضروری میباشد. این مقاله بر رابطهٔ بین محیط زیست و روانزخم مبتنی است و با محوریت احساس آخرالزمانی، به بررسی رمان آزادی جاناتان فرنزن (1959) میپردازد. فرنزن، درآزادی، با نگاهی موشکافانه به طبیعت، نقش به سزایی ...
بیشتر
چکیدهامروزه نقش محیط زیست در ادبیات انکارناپذیر است. با وجود بحرانهای زیستمحیطی اخیر، پردازش معضلات زیستمحیطی در ادبیات ضروری میباشد. این مقاله بر رابطهٔ بین محیط زیست و روانزخم مبتنی است و با محوریت احساس آخرالزمانی، به بررسی رمان آزادی جاناتان فرنزن (1959) میپردازد. فرنزن، درآزادی، با نگاهی موشکافانه به طبیعت، نقش به سزایی در مطالعات محیط زیستی ایفا میکند. وی آزادی را بهگونهای تصویرسازی میکند که گامی مؤثر در بیداری انسانها برای نجات طبیعت به شمار میآید. خوانش این مقالهٔ میانرشتهای، بر اساس ترکیب نقد بومگرا، روانزخم و احساس آخرالزمانی است. برای تحقق این امر، مفهوم آخرالزمان زیستمحیطی لارنس بیوئل استفاده شده است. از منظر بیوئل آخرالزمان زیستمحیطی یگانه استعارهٔ قدرتمند و استادانهٔ قرن حاضر است؛ زیرا اکثر مردم هنوز این واقعیت را که محیط زیست در معرض نابودی کامل است ، قبول ندارند و به جدیت این بحران واقف نیستند. انعکاس اندوه زیستمحیطی دررمان آزادی نشان میدهد که فرنزن در صدد است تا با تغییر نگرش به محیط زیست، در بهبود اوضاع طبیعت گامی مؤثر بردارد. یگانگی فزنزن با طبیعت جلوهگر بازتاب مسائل زیستمحیطی در آزادی است. هدف وی، کمک به بیداری جهانی انسانها و ترغیب آنان برای یاریرسانی به موجوداتی است که خود قادر به نجات خویش نیستند.
مقاله علمی پژوهشی
علی تقی زاده؛ علی اصغر غفوری
چکیده
انسان تاریخی همیشه گرفتار جنگ بوده است. متفکّران حوزهی جنگ نظریّه های فراوانی دربارۀ چرایی این درگیریِ همیشگی ارائهداده اند؛ امّا انسان معاصر با گسترش نیازهای خود زمینه های بیشتری برای جنگ فراهمکردهاست. به همین دلیل جنگ بهمعنای کلّی بهویژه از جنبۀ دفاعی گریزناپذیر است. پژوهش حاضر فارغ از این دفاعِ ناگزیر به بررسىِ سبکِ ...
بیشتر
انسان تاریخی همیشه گرفتار جنگ بوده است. متفکّران حوزهی جنگ نظریّه های فراوانی دربارۀ چرایی این درگیریِ همیشگی ارائهداده اند؛ امّا انسان معاصر با گسترش نیازهای خود زمینه های بیشتری برای جنگ فراهمکردهاست. به همین دلیل جنگ بهمعنای کلّی بهویژه از جنبۀ دفاعی گریزناپذیر است. پژوهش حاضر فارغ از این دفاعِ ناگزیر به بررسىِ سبکِ داستانِ جنگ در رمان سلاّخخانۀ پنج نوشتۀ کورت وَنگات پرداختهاست. پرسش اساسی این است که «در این رمان سبک داستان جنگ پسامدرن چگونه تبلوریافتهاست؟». بهعلاوه این پرسش هم موردتوجّه بودهاست که «آیا داستان جنگ پسامدرن می تواند به انسان معاصر کمککند تا با هدف خودداری از جنگ، گفتمان صلحمحور تدارکببیند؟» یافته های این پژوهش نشانمی دهد که وَنگات با استفاده از برخی راه بردها و شگردهای سبکهای ادبیّات پسامدرن، به ادبیّات مدرن و پیشامدرن که جنگ را تبلیغ و تقویتمیکنند، تاخته و آن را هجو و از آن انتقادکرده، با خلقِ یک طرح داستانیِ گذشتهنگر و آیندهمدار، گفتمانی را پرورشمیدهد که جنگ را پدیدهای مسخره و منحوس، امّا گریزپذیر جلوهمیدهد. برخی از مهمترین این راهبردها و اسلوبهایِ سبکی عبارتاند از طنز در روایت عینی، فراداستان تاریخنگارانه، داستان علمیـتخیّلی، آزادی از زمان و مکان مألوف، اِجواف جهان تخیّلی و جهان عینی، و ساختار اقتباسی. از این گذشته وَنِگات برای پرورش گفتمان ضدّجنگ از شیوههای دیگری مانند بینامتنیّت، زاویۀ دید چندگانه، و کانونیسازیِ روایتگری هم استفادهکردهاست. گفتمان ضدّجنگ این داستان میخواهد پیشِپاافتادگیِ و لودگی جنگ را برجسته سازد تا این پدیده در نزد خوانندگان زشت و مسخره جلوهکند، بهگونهایکه دون شأن خود بدانند که به جنگی دامنبزنند و با یکدیگر بجنگند؛ و درنتیجه به جنگ «نه!» بگویند.
مقاله علمی پژوهشی
سپیده کریمی حیدری؛ لیلا شوبیری؛ حمیدرضا شعیری؛ کریم حیاتی آشتیانی
چکیده
یادگیری و به خاطرسپاری واژگان از موضوعات مهم در حوزهی آموزش زبان است. پس از فراز و فرودهایی که شیوههای آموزشی پشت سر گذاشتهاند، امروزه ساده و سودمندتر کردن یادگیری با استفاده از نقشه ذهنی به عنوان ابزاری مؤثر قلمداد میشود. در پژوهش حاضر به بررسی این موضوع میپردازیم که چگونه نقشهی ذهنی با هدف پرورش استدلال و تقویت مهارتهای ...
بیشتر
یادگیری و به خاطرسپاری واژگان از موضوعات مهم در حوزهی آموزش زبان است. پس از فراز و فرودهایی که شیوههای آموزشی پشت سر گذاشتهاند، امروزه ساده و سودمندتر کردن یادگیری با استفاده از نقشه ذهنی به عنوان ابزاری مؤثر قلمداد میشود. در پژوهش حاضر به بررسی این موضوع میپردازیم که چگونه نقشهی ذهنی با هدف پرورش استدلال و تقویت مهارتهای زبانی کودکان و نوجوانان فرانسهآموز بر یادگیری واژگان متن داستانی تأثیر میگذارد. هدف بررسی تأثیر اجرای روش نقشهی ذهنی برای یادگیری واژگان متون داستانی نزد کودکان و نوجوانان است. جهت بررسی رویکرد فوق 50 کودک و نوجوان زبانآموز فرانسه از میان دختران و پسران ایرانی به شیوهی خوشهای و تصادفی انتخاب شدند. روش پژوهش نیمه آزمایشی بوده و جامعهی آماری به 2 گروه 25 نفره کنترل و آزمایش تقسیم شد و پیش از آموزش از هر دو گروه آزمون پیشآزمون به عمل آمد. برای بررسی تأثیر الگوی نقشه ذهنی به مدت 5 هفته و طی 5 جلسه با گروه آزمایش به خوانش داستانهای ویلیام پوآر نوشتهی ژان کلود لومه پرداختیم و واژگان جدید را با اجرای روش نقشهی ذهنی در گروه آزمایش تدریس کردیم. در گروه کنترل نیز طی همان تعداد جلسات آموزش کلمات کتاب فوق را به سبک سنتی اجرا کردیم و کلمات تازه را به شیوهی خطی و نوشتن مترادفها در پایان متن آوردیم و در پایان آزمون پسآزمون را از دو گروه فوق به عمل آوردیم. دادههای پژوهش از طریق پرسشنامه محقق ساخته جمعآوری شد و یافتهها تأثیر نقشه ذهنی بر یادگیری واژگان متون داستانی را جهت پرورش توانش استدلالی و تقویت مهارتهای زبانی تأیید کرد.
مقاله علمی پژوهشی
لعیا متین پارسا؛ علی سلامی
چکیده
ویلیام بلیک – شاعر نامدار رمانتیک- مدتهاست که در میان منتقدان و نویسندگان بومگرا، شاعری ناسازگار با محیطزیست و مشکلات مربوط به چالشهای آن محسوب میشود و بسیاری از پیروان و حامیان محیطزیست ادعا کردهاند که او را نمیتوان شاعری آگاه و علاقهمند به مسائل و مشکلات زیستمحیطی دانست. درعینحال منتقدان دیگری نیز وجود دارند ...
بیشتر
ویلیام بلیک – شاعر نامدار رمانتیک- مدتهاست که در میان منتقدان و نویسندگان بومگرا، شاعری ناسازگار با محیطزیست و مشکلات مربوط به چالشهای آن محسوب میشود و بسیاری از پیروان و حامیان محیطزیست ادعا کردهاند که او را نمیتوان شاعری آگاه و علاقهمند به مسائل و مشکلات زیستمحیطی دانست. درعینحال منتقدان دیگری نیز وجود دارند که کوشش میکنند برخی از بازنماییها و توصیفات منفی ویلیام بلیک از طبیعت و محیطزیست انسان را دستکاری کرده و یا نادیده بگیرند و نشان بدهند که او را میتوان در خوانشهای انتقادی زیستمحیطی دوره حاضر ثبت کرد. مقالۀ حاضر بر دو مفهوم فلسفی اصلی «همانندی» و «درونروانگی» امانوئل سوئدنبرگ -فیلسوف سوئدی- متمرکز است تا با استفاده از این دو معنا و مفهوم فلسفی، همبستگی و ارتباط طولانیمدت موجود میان نوع بشر و جایگاه و دیدگاه او نسبت به طبیعت در برگزیده سرودههای ویلیام بلیک را کشف کند. سرودههای منتخب بررسیشده در این نوشتار شامل قسمتهایی از «سرود اورشلیم»؛ «اورشلیم، ظهور آلبیون بزرگ» و «میلتون» است. بررسی این ایدئولوژی بومگرا و خدامحور در منتخب آثار این شاعر بر پایهٔ مفاهیم فلسفی سوئدنبرگ وجود قوۀ آگاهی را تأیید میکند که به نظر میرسد در پیشی گرفتن از آفریدگار و شکاف ظاهری ایجاد شده در آفرینش مهارت دارد، بنابراین رویکرد کمی سازی در خصوص طبیعت را واژگون میکند و ماهیت مستقل کیفیتهایی مانند هستی و آفرینش را بازیابی میکند و اینگونه دیدگاه جدیدی در خوانش آثار این شاعر ارائه میشود.