حجت گودرزی؛ زهرا جان نثاری لادانی
چکیده
پژوهش حاضر به خوانشِ موردیِ شعر «هنر شاعری»، اثرآرچیبالد مکلیش، در پرتو نظریات دلوز-گتاری و هایدگر در باب معناآفرینی میپردازد. معناآفرینی در حوزۀ معنای دلوز و گتاری برخلاف روند مألوف معنایابی عقل متعارف، اسکیزوفرن، انقلابی، و هنرمندانه است؛ انقلابی به معنای ادبیات اقلیتی و هنرمندانه به معنای شاعرانه. شاعرانگی معنا در ...
بیشتر
پژوهش حاضر به خوانشِ موردیِ شعر «هنر شاعری»، اثرآرچیبالد مکلیش، در پرتو نظریات دلوز-گتاری و هایدگر در باب معناآفرینی میپردازد. معناآفرینی در حوزۀ معنای دلوز و گتاری برخلاف روند مألوف معنایابی عقل متعارف، اسکیزوفرن، انقلابی، و هنرمندانه است؛ انقلابی به معنای ادبیات اقلیتی و هنرمندانه به معنای شاعرانه. شاعرانگی معنا در شعر، به مثابۀ رویدادی همانند رویداداندیشی شعر در فلسفۀ هنر هایدگر، به سکوت برگزار میشود. روزۀ سکوت شعر، آفریدگاه معناهای مکرر و متفاوتی است که در شدنها و شدتهای پی در پی بدنِ بدونِ اندام بروز مییابند. بدین شیوه شعر، معنا و حقیقت را چون رویدادی خلاف عادت و شأنی از شئونات هستی در کار مینشاند. از این رو رویدادگونگی شعر با معنابخشیاش مصادف میشود. طرفه آنکه آرچیبالد مکلیش در شعر «هنر شاعری» (“Ars Poetica”) هستندگی و در-جهان-بودن شعر را با چیدمان پارادایمهای سکوت، سکون و بیواژگی بر معناآفرینی مألوف بنا مینهد. بدین طریق، شعر معنای متعارف را برنمیتابد زیرا دغدغۀ معناهای رویدادگون متفاوت و اشتدادی را به مثابۀ در-جهان-بودن دارد. این مقاله بر آن است تا فرایند معناآفرینی را در شعر نامبرده با تکیه بر یک چارچوب ترکیبی از فلسفه دلوز-گتاری و هایدگر بررسی کند و همزمان به شیوهای توصیفی، یک خوانش نزدیک از شعر مکلیش به دست دهد.
همایون اسلامی؛ محمدجواد کمالی
چکیده
والتر بنیامین متفکری است که در مرز سنت و مدرنیته ایستاده، و تلاش میکند ابعاد مدرن هستی انسان را به بیانی سنتی تفسیر کند؛ او به کمک تکنیکهای ادبی، توجیهات متافیزیکی را با حقایق عینی درمیآمیزد؛ و زبانی نامتعارف خلق میکند، که فهم آن آسان نیست؛ و این خود یکی از دلایلی است که موجب شده آثار او را فاقد انسجام بدانند. یکی از کلیدواژههای ...
بیشتر
والتر بنیامین متفکری است که در مرز سنت و مدرنیته ایستاده، و تلاش میکند ابعاد مدرن هستی انسان را به بیانی سنتی تفسیر کند؛ او به کمک تکنیکهای ادبی، توجیهات متافیزیکی را با حقایق عینی درمیآمیزد؛ و زبانی نامتعارف خلق میکند، که فهم آن آسان نیست؛ و این خود یکی از دلایلی است که موجب شده آثار او را فاقد انسجام بدانند. یکی از کلیدواژههای بنیامین که به اعتقاد ما مغفول مانده و موجب مخدوش شدن نظرات او در باب زبان و ادبیات گردیده است، مفهومیت است. مفهومیت معادل برگزیدهی ما برای intention است که در متن «در باب زبان و زبان بشری» و «رسالت مترجم» چندین بار به کار رفته است؛ و مفسران بنیامین، به این اصطلاح، به طور بایسته نپرداختهاند؛ در این مقاله تلاش میشود با استفاده از منابع معتبر، به درک روشنتری از این مفهوم رسیده، نشان داده شود که با مبنا قرار دادن مفهومیت میتوان به قرائتی منطقیتر و منسجمتر از آرای او دست یافت.
حمید هاشمی کهندانی؛ بهمن نامور مطلق
دوره 15، شماره 21 ، آبان 1397، ، صفحه 273-296
چکیده
دلتنگی برای گذشته یکی از اثرگذارترین مفاهیم در زندگی نویسندگان و شاعران است که به جهت دوری مکانی و زمانی رخ میدهد و به اشعار و داستان های شان شکل میبخشد. این پژوهش میکوشد انواع دلتنگی منقسم بر نوستالژی و مالیخولیا را تفکیک و هر کدام را جداگانه تببین کند و برای این کار از آرای والتر موزر یکی از استادان دانشگاه. اوتاوا استفاده میکند. ...
بیشتر
دلتنگی برای گذشته یکی از اثرگذارترین مفاهیم در زندگی نویسندگان و شاعران است که به جهت دوری مکانی و زمانی رخ میدهد و به اشعار و داستان های شان شکل میبخشد. این پژوهش میکوشد انواع دلتنگی منقسم بر نوستالژی و مالیخولیا را تفکیک و هر کدام را جداگانه تببین کند و برای این کار از آرای والتر موزر یکی از استادان دانشگاه. اوتاوا استفاده میکند. نخست تعریف این اندیشمند از نوستالژی را میخوانیم و تفاوت آن را با عارضه دیگری که آن هم ناشی از غم دوری و غربت است بررسی میکنیم. موزر شروطی برای تشخیص این دو مفهوم از هم معرفی کرده است که در میان اشعار نزار قبانی آنها را جستجو و نمونههایی برای آن پیدا میکنیم و دست آخر دو نتیجه میگیریم. نخست این که نوع دلتنگی موجود در اثر او کدام است و دوم این تفکیک چه فایدهای برای فهم بهتر اشعار او دارد. چون مفهوم دلتنگی نزد شاعران بسیاری و شاید نزد اغلب شاعران وجود داشته و نتیجه طبیعی افزایش سن باشد. این مفهوم گسترده را باید سنخشناسی نموده و از آن برای درک دقیقتر اشعار هر یک از هنرمندان استفاده نمود.
علیرضا جعفری؛ حسین یعقوب زاده مشهدی
دوره 10، شماره 14 ، اردیبهشت 1394، ، صفحه 247-274
چکیده
در مقالۀ حاضر، کوشش گردیده دیدگاه های زبانی دو اندیشمند مشهور یعنی شیخ محمود شبستری و ژاک دریدا به خوانندگان معرفی شود. روش و رویکرد این مقاله، بر اساس دیدگاه دریدا دربارۀ ساختار زدایی است. گرچه در نخستین نگاه ممکن است تطبیق این دو اندیشمند، که در زمان، مکان، و فرهنگ کاملاً متفاوت زیسته اند، کاری غیرقابل تصوّر به نظر برسد، امّا با ...
بیشتر
در مقالۀ حاضر، کوشش گردیده دیدگاه های زبانی دو اندیشمند مشهور یعنی شیخ محمود شبستری و ژاک دریدا به خوانندگان معرفی شود. روش و رویکرد این مقاله، بر اساس دیدگاه دریدا دربارۀ ساختار زدایی است. گرچه در نخستین نگاه ممکن است تطبیق این دو اندیشمند، که در زمان، مکان، و فرهنگ کاملاً متفاوت زیسته اند، کاری غیرقابل تصوّر به نظر برسد، امّا با اشاراتی به اندیشه های زبانی آن ها، این حقیقت آشکار می شود که ای دو متفکّر آن قدر که تصور می شد از هم دور نیستند، بلکه در بعضی از موارد دارای دیدگاه های مشترک و شبیه به هم هستند. در آغاز، برخی از مهمترین اندیشه ها و گفته های شبستری در گلشن راز در رابطه با موضوع زبان تبیین می گردد. سپس با تشریح مفهوم ساختارزدائی دریدا و نقش آن در ایجاد نگرش جدید در مفهوم زبان ، زمینه برای پیوند اندیشه های زبانی وی با شبستری محیا می شود. در طول خوانش مقاله، خواهید دید که چگونه دریدا و شبستری به بعضی از پرسش های زبانی پاسخ داده، و با نقد دیدگاه های زبانی رایج زمان خود، روشی نو ایجاد می کنند. یکی از مهمترین پرسش ها، اصل بودن گفتار و فرع شدن نوشتار، به عبارت دیگر، شفّافیّت گفتار و عدم شفّافیّت نوشتار برای انتقال معنا می باشد. شبستری و دریدا معتقدند گفتار، همچون نوشتار، از کارایی کافی برای انتقال معانی و حقایق برخوردار نیست. پرسشی دیگری که مطرح می شود، دربارۀ چگونه به تعویق افتادن معنا در نوشتار است. از نظر دریدا و شبستری، شرایطی در متن در حال رخ دادن است که به موجب آن معنا از یک دال به دال دیگر هدایت شده و در رسیدن به مدلول قطعی در تکاپو باقی می ماند. پرسش آخر، دربارۀ خصوصیّت دو پهلو زبان است که به سبب آن، دو رویکرد عام یا خاصّ موجود در متن، با توجه به تفاوت در مرتبۀ فکری نویسنده و خواننده، زمینه ساز تولید بی حدّ و نصاب معانی می شوند.
علیرضا جعفری
دوره 6، شماره 1 ، دی 1392
چکیده
در آسمان پهناور مدرنیسم ادبی، هنوز ستارگانی هستند که به دلایل پیچیده بسیار، و به رغم دارا بودن محتوای ارزشمند و سبک و زبانی فاخر و ستودنی، ناخوانده و ناشناخته ماندهاند. سی. اچ. سیسِن یکی از این ستارههای بزرگ ادب انگلیس است. او شاعری کمنظیر و صاحب زبانی چند لایه و پیچیده میباشد. علاوهبر معرفی و شناساندن یکی از شاعران طراز اول ...
بیشتر
در آسمان پهناور مدرنیسم ادبی، هنوز ستارگانی هستند که به دلایل پیچیده بسیار، و به رغم دارا بودن محتوای ارزشمند و سبک و زبانی فاخر و ستودنی، ناخوانده و ناشناخته ماندهاند. سی. اچ. سیسِن یکی از این ستارههای بزرگ ادب انگلیس است. او شاعری کمنظیر و صاحب زبانی چند لایه و پیچیده میباشد. علاوهبر معرفی و شناساندن یکی از شاعران طراز اول شعر مدرن انگلیس به خوانندگان ایرانی و فارسی زبان، در این مقاله تلاش شده است تا یکی از مهمترین درونمایههای شعر او یعنی پول، به مثابه محتوا و هم شکل، بررسی و تحلیل شود. با بررسی اجمالی این هر وجه ـ پول به عنوان محتوا و پول به مثابه استعاره ـ در حدی که در یک مقاله کوتاه امکان پذیر است، نشان داده میشود که چگونه ذهنی که با ادبیات پول و خرید و فروش به همه چیز مینگرد، از تعالی اخلاقی و معنوی محروم گشته و به پرتگاه تباهی کشانده میشود. تأکید بر روی وجه استعاری پول و اقتصاد، در راستای اصول یکی از جدیدترین رویکردهای نقد ادبی، یعنی «نقد اقتصادی نو» میباشد. مقاله ابتدا نگاهی دارد مقدمهوار به نوشتههای منثور و نیز تعدادی از اشعار سیسِن برای ایجاد فضایی مناسب ارائه درونمایه و نقشمایه پول در منتخبی از اشعار وی.
علیرضا جعفری
دوره 1، شماره 2 ، شهریور 1388
چکیده
این مقاله به معرفی یک چهره بسیار مهم و ارزشمند شعر مدرن یعنی لورا (رایدینگ) جکسون (1991-1901)خواهد پرداخت. (رایدینگ) جکسون در ایران تقریباً ناشناس است وکسی از عظمت شعر و نوشته های انتقادی او در زمینهی شعر و نظریهی شعر اطلاع ندارد. البته (رایدینگ) جکسون حتی در زادگاهش آمریکا و نیز کشورهای اروپائی از جمله انگلیس هم وضعیت بهتری ندارد و به ...
بیشتر
این مقاله به معرفی یک چهره بسیار مهم و ارزشمند شعر مدرن یعنی لورا (رایدینگ) جکسون (1991-1901)خواهد پرداخت. (رایدینگ) جکسون در ایران تقریباً ناشناس است وکسی از عظمت شعر و نوشته های انتقادی او در زمینهی شعر و نظریهی شعر اطلاع ندارد. البته (رایدینگ) جکسون حتی در زادگاهش آمریکا و نیز کشورهای اروپائی از جمله انگلیس هم وضعیت بهتری ندارد و به غیر از تعدادی استاد ادبیات و یا علاقه مندان پروپاقرص شعر مدرن تقریباً کسی او را نمی شناسد. از آنجا که (رایدینگ) جکسون تأثیر کلیدی در بوجود آمدن رویکرد بسیار مهم و معروف نقد ادبی یعنی«نقدنو» داشته و نیز از آنجا که اصولاً نظریات او دربارهی شعر و زبان شعر جایگاه ویژه ای در روایت داستان شعر مدرن دارد، شناخت او از ضروریات است. او در دهه های بیست و سی قرن بیستم با تمام قدرت شعر سرود و خود را وقف شعر و شاعری کرد و اما ناگهان حدود اوایل دههی چهل از شعر سرودن دست کشید و تا آخر عمرش دیگر شعر نگفت و وقت خود را صرف توجیه این عمل و تشریح ویژگی ها و مشکلات زبان شعری نمود. برای فهم بهتر اندیشه های شعری (رایدینگ) جکسون، او با چهره هایی نظیر آی . اِی . ریچاردز(1979-1893) و منتقدین نو (که خود البته یکی از پایه گذاران اصلی آن است) مقایسه شده است. همچنین اندیشه های شعری او در پیوند با زیبائی شناسی دیداری و شنیداری مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.