در آثار لوکلزیو درونمایهی تبعید و افقهای جدید به شکل مستقیم با هم مربوط هستند. همچنان که در نظریه میشکل کولو موتیف تبعید به موتیف افق نزدیک میشود در آثار لوکلوزیو نیز مفهوم عبور از افق ـ مرز وجود دارد و میتوان بازنمودهای آن مثل جابجایی، مهاجرت، تبعید و کوچ را مشاهده کرد. مفهومی که به زایش نوعی تمایل به مهاجرت در زمان و مکان منجر میشود. مهاجرتی که درواقع نوعی عبور از هر مرز جداکننده است، عبور به امید حذف مرزها و رسیدن به دنیایی بهتر در جایی در دور دست، تمایلی که انسان را به رفتن میخواند. رفتن و عبور از مرزهای جغرافیایی، مکانی، زمانی، درون و بیرون، و تمام آنچه میتواند آستانهی خوشبختی و پیشرفت تلقی شود.