جلال سخنور؛ زهرا بردباری؛ سیدوحید ابطحی
چکیده
جان بارت را میتوان احیا گر فلسفه پیرونیسم در حیطه ادبیات پسامدرن آمریکا در قرن بیستم دانست. او با خلق شخصیتهای پیرونیستی به انتقاد از نظام ارزشی در آمریکا پرداخته و اساسا زندگی بی مایه و پوچ انسان را در قرن بیستم دست مایه اثر خویش قرار می دهد. پایان راه نمونه ای است موفق از استحاله مفهوم قهرمان به ضد قهرمان که در آن شخصیتها ...
بیشتر
جان بارت را میتوان احیا گر فلسفه پیرونیسم در حیطه ادبیات پسامدرن آمریکا در قرن بیستم دانست. او با خلق شخصیتهای پیرونیستی به انتقاد از نظام ارزشی در آمریکا پرداخته و اساسا زندگی بی مایه و پوچ انسان را در قرن بیستم دست مایه اثر خویش قرار می دهد. پایان راه نمونه ای است موفق از استحاله مفهوم قهرمان به ضد قهرمان که در آن شخصیتها در جدال با واقعیات شکننده زندگی از نوعی اختلال روانی بنام «کازموپسیس» رنج می برند. دسیدوفوبیا یا ترس از تصمیم گیری که ناشی از تغییر جهانبینی این افراد است موجب شده آنها به نوعی جعل هویت تحت عنوان «اسطوره درمانی» پناه ببرند. از دیگر سو توصیف بارت از سرگشتگی چنین انسانی منطبق با تعریف عقلانیت در فلسفه پیرونیسم است. از اینرو، پرسش اصلی تحقیق اینگونه تبیین می شود که اندیشه بارت با وجود همسو بودن با پسامدرنیسم ادبی و گرایشهای فلسفۀ جدید که از سوی دکارت و هیوم مطرح شد در حقیقت تجسمی است از شکاکیت پیرونیستی که در اعصار و قرون مختلف به صور گوناگون جلوه گر شده و شکلی تکاملی به خود گرفته است. نویسندگان ضمن بررسی ریشه های تاریخی تردیدگرایی و سیر تحول آن تا پیداش فلسفه پسامدرن برآنند تا دغدغه های بارت را نیز در باب بحران هویت و اصالت معنی تشریح نمایند. این پژوهش با تمرکز بر رمان پایان راه در نهایت نشان می دهد که بارت بشر را بگونه ای تصویرسازی می کند که در تصمیمات خویش بیشتر از آنکه تابع دلایل عقلی باشد از عواطف و احساسات پیروی کرده و عقلانیت او نیز در عمل راه به جایی نمی برد.