«ژیلبر دوران» آثار ادبی را بر آمده از اساطیر میداند؛ اساطیر با رهایی از زمان تاریخی، برمرگ غلبه میکنند. «دوران» با تحلیل متون ادبی بر پایهی منظومههای روزانه و شبانهی تخیل، ترس از زمان و غلبه بر این ترس را نشان میدهد. در این نوشتار داستان «ساداکو و هزار درنای کاغذی» نوشتهی الینور کوئر براساس نظریه «دوران» تحلیل می شود. ساداکو دختر دوازده سالهای است که سرطان خون او را با ترس از مرگ مواجه میسازد ولی میکوشد به کمک باوری اسطورهای بر این ترس غلبه کند.ترس از مرگ و اضطراب حاصل از بیماری سرطان به دلیل بمباران در هیئت منظومهی روزانهی تخیل با ارزشگذاری منفی به ترتیب ریخت تاریکی، حیوانی و سقوطی را نشان می دهد و در مقابل آن ، باور اسطورهای یعنی ساختن هزار درنای کاغذی که امید به بهبودی را در ساداکو ایجاد میکند خود سه بخش منظومهی روزانه تخیل با ارزشگذاری مثبت یعنی ریخت تماشایی (امیدبخشی) عروجی (پرواز) و جداکننده (بریدن درنا از کاغذ) را آشکار میسازد که سرانجام در منظومهی شبانهی تخیل ،مرگ به شکلی تلطیف شده درآمده وپذیرفته میشود.