این مقاله رمان مردم جولای اثر نادین گوردیمر را در پرتو نظریات هومی بابا مانند پیوند بودگی ، محاکات و در آستانه بودن بررسی میکند. او تقابلهای دو گانه استعمارگر و استعمار شده، سفید و سیاه، خود و دیگری و تعریف غرب از هویت که بر پایه تقابلهای دوگانه شکل گرفتهاند را واسازی میکند. چنین تفکری بطور مطلق هویت خود را برتر و هویت دیگری را کهتر تلقی میکند؛ برخلاف این عقیده، بابا به پیوند بودگی فرهنگها اعتقاد دارد. نویسندگان این مقاله در پرتو نظریات بابا، هویتهای مارین شخصیت زن سفید پوست را مورد بررسی قرار میدهند؛ و اینکه چگونه او در اثر رویارویی با فرهنگ و مکانی جدید به کسب این هویتها نائل میشود. همچنین، نگارندگان عقیده دارند که هویتها و تولید معناهای فرهنگی جدید نقش بسزایی در بقا و پذیرفته شدن او در بین سیاهپوستان دارد.