متون ادبی هر سرزمینی آیینهوار فرهنگ، ارزش ها و آداب حاکم بر آن جامعه را متجلی میسازد . از این رو مقالهی حاضر در صدد است تا با بررسی اثر افسانه زنان نیک به توجه خاص چاسر به باز آفرینی تصویر زن در نظام پدر سالار زمان خود بپردازد. لحن متغیر نویسنده در این داستان این سوال را در ذهن خواننده ایجاد میکند که براستی او مدافع پرشور زنان است یا ویران کننده مستور آنان. خوانندگان با توجه به عنوان، داستان را با این فرض میخوانند که به راستی این اثر در مورد زنان نیک است. اما نگاهی دقیقتر گویای آن است که برخلاف ادعای خود چاسر در مقدمه داستان ـ مبنیبر اینکه صادقانه وظیفه بیان داستانهایی که نشان دهندهی زنان نیک و یا به عباراتی شهیدان راه عشق، هستند را بر عهده دارد، وی این کار را با دیدی طعنهآمیز به پایان میرساند. منتقدانی که پیشتر به دیدگاه طعنهآمیز چاسر و اینکه اثر وی به واقع ستایش زنان نیست، اشاره کردهاند، تاکید خود را بیشتر بر مقدمه داستان و لحن راوی آن معطوف کردهاند. اما این مقاله، با بررسی دقیق داستانها براساس تفاوتهای موجود میان زنان و مردان در روابط عاشقانه و نقش سنتی زنان در این روابط، که باعث ایجاد تصویر کلیشهای از آنان گردیده و بسته به انتخابهای بحث برانگیز قهرمانان زن، تحریف داستانها و کاستن از قدرت آنان، به برخورد راستین نویسنده پیرامون جایگاه زن در این اثر میپردازد.