آثار ژان ژیونو را میتوان از منشور دوگانهی روانشناسی و رویکرد انتقادی مربوط به تخیل گذراند و با توجه به تأثیر گاستون باشلار و ژیلبر دوران مطالعه کرد. ژیونو از جنگ جهانی اول که در آن شرکت جست جراحتهای روحی قابل توجهی برداشت و اتهام همدستی او با آلمانیهای نازی و عدم اجازهی چاپ کتابهایش در دوران جنگ جهانی دوم ضربهی روحی عمیق ومهلکی را بر او وارد آورد. لذا عمدهی آثارش پرده برمیدارند از دغدغهی وضعیت انسان در جهان، ویژگیهای انسان قرن بیست با تجربهی دو جنگ جهانی، تجربهی مرگ و نیستی، نظام تخیلی نویسنده در رویارویی با زمان، اندیشهای که در آن به ویژه فضا، انسان و اشیا حکایت از وحشت وی در مقابل گذر زمان دارند و او را برای رهایی از نیستی یاری میدهند. بنابراین هدف ما در این مقاله، بررسی چگونگی کارکرد تخیل ژیونو از خلال تحلیل چندی از فضاهای ویژهای است از قبیل (هزارتو، کاخ، پلکان و پنجره) در یکی از آثار مهم بعد از جنگ به نام شاه سرگرمی ندارد.