علیرضا فرح بخش
چکیده
مقالة حاضر بر آن است که اصطلاح نوآورانة «درونمتنیت» را معرفی و ویژگیهای شاخص آن را در رمان ابر اطلس اثر دیوید میچل بررسی کند. واژة روایتشناختیِ درونمتنیت از اصول حاکم بر وحدت ارگانیک و چارچوبهای نظری مرتبط با بینامتنیت تأثیر گرفته است. پرسشهای اصلی این پژوهش عبارتاند از: درونمتنیت چیست و مؤلفههای منحصر بهفرد ...
بیشتر
مقالة حاضر بر آن است که اصطلاح نوآورانة «درونمتنیت» را معرفی و ویژگیهای شاخص آن را در رمان ابر اطلس اثر دیوید میچل بررسی کند. واژة روایتشناختیِ درونمتنیت از اصول حاکم بر وحدت ارگانیک و چارچوبهای نظری مرتبط با بینامتنیت تأثیر گرفته است. پرسشهای اصلی این پژوهش عبارتاند از: درونمتنیت چیست و مؤلفههای منحصر بهفرد آن چه هستند؟ چه عناصر ساختاری و معنایی سبب میشوند که جنبههای شاخص درونمتنیت در بافت رواییِ رمان ابر اطلس مصداق داشته باشند؟ این عناصر چه نقشی را ایفا میکنند؟ مفاهیمی مانند روایتهای ارگانیک، خودارجاعی، خودتلمیحی، فراخوانی و پژواک درونی، همحضوریِ درونروایتی، همسانسازی و قرینهسازی نقشی کلیدی در مباحث ارائه شده در جستار حاضر دارند. این مقاله نشان میدهد که رویدادها و شخصیتها مدام در روایتهای ششگانه رمان تکرار میشوند و شبکهای از اشارات و ارجاعاتِ درونی را بهوجود میآورند، بهگونهای که هر روایت بازتابی از روایتی دیگر در خودِ رمان میشود. از سوی دیگر، همانگونهسازی و بازآیی مستمرِ نقشمایههایی چون تناسخ، سلطهطلبی، حقیقتجویی، مرگ و نمادها و مضامین مرتبط با آنها در تمامی روایتها، درونمتنیتی از معناهایی خودارجاع را پدید میآورند که در هر گفتگوی درونروایتیِ جدید، ضمن تحکیم همبستگیهای درونی، عمیقتر و گستردهتر میشوند.