حسام خالویی؛ صدیقه علیپور
چکیده
ادبیات و سینما، دو شاخۀ هنری محسوب میشوند که همواره دارای تعاملات و روابط تنگاتنگی با یکدیگر بودهاند. تأثیرپذیری این دو، سبب خلق آثاری درخور، چه درزمینۀ ادبیات و چه درزمینۀ سینما شده است. فیلمنامۀ «شبهای روشن» در اوایل دهۀ هشتاد خورشیدی توسط «سعید عقیقی» تحت تأثیر داستان بلند «فئودور داستایوفسکی» با همین ...
بیشتر
ادبیات و سینما، دو شاخۀ هنری محسوب میشوند که همواره دارای تعاملات و روابط تنگاتنگی با یکدیگر بودهاند. تأثیرپذیری این دو، سبب خلق آثاری درخور، چه درزمینۀ ادبیات و چه درزمینۀ سینما شده است. فیلمنامۀ «شبهای روشن» در اوایل دهۀ هشتاد خورشیدی توسط «سعید عقیقی» تحت تأثیر داستان بلند «فئودور داستایوفسکی» با همین نام نوشته شد. زن و احساسات عاشقانۀ او، محور اساسی این دو اثر محسوب میشوند. در این تحقیق با توجه به تفاوتهای زمانی، مکانی و فرهنگی میان دو اثر موردنظر و ارتباطات، اشتراکات و افتراقات تاریخی و فرهنگی دو کشور ایران و روسیه، از منظر مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، به بررسی شباهتها و تفاوتهای عناصر فمینیسم و حقوق و شخصیت زن در جامعۀ مربوطه، پرداخته میشود. تحلیل و تفسیرها، مزاحمت جنسی، عدم اعتماد به جنس مخالف، وابستگی شخصیتی و عدم مشارکت در فعالیتهای اجتماعی را وجوه مشترک وضعیت اجتماعی و روانی زن روسی و ایرانی معرفی میکند و در مواردی چون تابوشکنی، غرور بیجا و آگاهی هنری و ادبی، تفاوتهایی را نشان میدهد. شباهتها و تفاوتهای یادشده در فیلمنامۀ مذکور، به سبب مقبولیت و انطباق مضامین با شرایط زمانی و مکانی جامعۀ موردبحث اتفاق افتاده و نویسنده به خوبی وجوه شخصیتی زن معاصر ایرانی را با زن قرن نوزدهمی روسی، مقایسه کرده است.