نگار منفرد سعید؛ زکریا بزدوده؛ سیروس امیری
دوره 14، شماره 18 ، شهریور 1396، ، صفحه 235-259
چکیده
در این تحقیق کوشش شده است رمانهای سهگانهی مدادم، اثر مارگارت اتوود با اخلاقیات لویناس مورد واکاوی قرار داده شود. با اخلاقیات لویناس که شامل کلیدواژههای دیگری، سوژهشدگی، تروما، و مسئولیت است پلی به دنیای آخرالزمانی اتوود زده شده است تا ثابت شود چگونه شخصیتهای این آثار سوژههای مسئولِ لویناسی هستند. بازماندگان بعد از پایان ...
بیشتر
در این تحقیق کوشش شده است رمانهای سهگانهی مدادم، اثر مارگارت اتوود با اخلاقیات لویناس مورد واکاوی قرار داده شود. با اخلاقیات لویناس که شامل کلیدواژههای دیگری، سوژهشدگی، تروما، و مسئولیت است پلی به دنیای آخرالزمانی اتوود زده شده است تا ثابت شود چگونه شخصیتهای این آثار سوژههای مسئولِ لویناسی هستند. بازماندگان بعد از پایان جهان در به هم خوردگیِ ترتیبِ زمانی محصور میشوند، یعنی با وجود اینکه در زمان حال سِیر میکنند، گذشته زنده میشود و لحظهای آنها را رها نمیکند. انطباق گذشته و حال با نگرانی از آیندهای نامعلوم آمیخته میشود و روانِ شخصیتها همچون آونگی معلق در زمان میماند. مسئولیت در قبال بازماندگان، کودکیِ آنها را که مملوء از بیمسئولیتی والدین است زنده میکند و به صورت بازگویی پیش میرود. شخصیتها یا سوژههای تروماتیک و بیخوابِ لویناسی که به این بیخوابی دچار شدهاند تلاش میکنند تا مدینهای فاضله به دور از بیمسئولیتی برپا کنند. خاطرات دوران کودکی، که با نقش پدر و مادر گره خورده است، با بخشی از اخلاقیات لویناس که شامل دگربودگیِ زنانه و پدرانگی است ربط داده میشود. همچنین در این پژوهش مشخص میشود که نقش پدرانگی، و مادرانگی در نقش دگربودگیِ زنانه، تا چه حدی میتواند در پایان دادن جهان و یا تداوم نسل بعد از آخرالزمان رخنه کند و رابطهای اخلاقی برقرار سازد.
سمیه قربانی؛ زکریا بزدوده
دوره 11، شماره 15 ، آبان 1394، ، صفحه 149-169
چکیده
مطالعهی حاضر بر آن است خوانشی را بر اساس رویکرد ماتریالیسم فرهنگی از نمایشنامهی هنری چهارم، بخش اول اثر ویلیام شکسپیر ارائه کند. یکی از اهداف ماتریالیسم فرهنگی برجسته نمودن آن دسته از صداهای سرکوب شده و به حاشیه رانده شدهای است که مشروعیت و یکپارچگی گفتمانهای غالب را از درون تهدید کرده و به چالش میکشند. بر همین اساس، مطالعهی ...
بیشتر
مطالعهی حاضر بر آن است خوانشی را بر اساس رویکرد ماتریالیسم فرهنگی از نمایشنامهی هنری چهارم، بخش اول اثر ویلیام شکسپیر ارائه کند. یکی از اهداف ماتریالیسم فرهنگی برجسته نمودن آن دسته از صداهای سرکوب شده و به حاشیه رانده شدهای است که مشروعیت و یکپارچگی گفتمانهای غالب را از درون تهدید کرده و به چالش میکشند. بر همین اساس، مطالعهی حاضر هاتسپر را به عنوان یکی از نمایندگان این دسته از صداهای مخالف معرفی می کند. هاتسپر از طریق شورش خود علیه هنری چهارم، مشروعیت گفتمان رسمی و ایدئولوژیک عصر خود موسوم به الوهیت شاهان را، که در روزگار شکسپیر رایج و متداول بوده است، مورد چالش قرار میدهد. هاتسپر با به زیر سؤال بردن این مفهوم، تردید خود را در مورد برحق بودن هنری چهارم که سلطنت خود را نه از طریق خواست و فرمان الهی که از طریق نیرنگ و فریب به دست آورده است ابراز مینماید. گرچه در پایان نمایشنامه هاتسپر توسط رقیب خود ولیعهد هری کشته میشود، اما با سرکشی و نافرمانی خود نظامهای ایدئولوژیک و سیاسی روزگار خویش را به چالش کشانده و مقبولیت گفتمانهای غالب را زیر سؤال میبرد.
زکریا بزدوده؛ امیرعلی نجومیان
دوره 3، شماره 2 ، شهریور 1390
چکیده
ادبیات پساآپارتایدی آفریقای جنوبی، که به زعم بعضی از نظریهپردازان شاخهای از ادبیات پسااستعمارگری است، جایگاه خاصی در مطالعات هویت دارد زیرا با تغییر از نظام آپارتایدی به پساآپارتاید، همانگونه که فرانتس فانون باور دارد، گونهای از انسان (آفریکانرهای سفیدپوست) جای خود را به گونهای دیگر (بومیان سیاه پوست) دادهاست. این تغییر، ...
بیشتر
ادبیات پساآپارتایدی آفریقای جنوبی، که به زعم بعضی از نظریهپردازان شاخهای از ادبیات پسااستعمارگری است، جایگاه خاصی در مطالعات هویت دارد زیرا با تغییر از نظام آپارتایدی به پساآپارتاید، همانگونه که فرانتس فانون باور دارد، گونهای از انسان (آفریکانرهای سفیدپوست) جای خود را به گونهای دیگر (بومیان سیاه پوست) دادهاست. این تغییر، تاثیرات اجتماعی مختلفی را به جا گذاشتهاست که از آن جمله میتوان ظهور گفتمان و روایتی با محوریت هویت و فاعلیت آفریکانرها در ادبیات دوره پساآپارتاید را نام برد. آفریکانرها، حتی آن دسته که در مبارزه علیه نظام آپارتاید مشارکت فعال داشتهاند، در دورهی پس از انتخابات آزاد 1994 در آفریقای جنوبی نسبت به هویت و جایگاه اجتماعی خود دچار نوعی ترس و تردید گشتهاند که این امر در روایتهای ادبی و غیرادبی آنان به خوبی نمایان است. پژوهش حاضر به بررسی این مساله با استفاده از نظریههای موجود در مورد هویت در یکی از روایتهای داستانی متاخر و معروف آندره برینک، زندگیهای دیگر (2008)، پرداختهاست تا به این نتیجه برسد که رمانهای پساآپارتایدی آندره برینک، علیرغم تلاش او در سال-های قبل از 1994 برای مبارزه با آپارتاید، حاوی روایتهاییاند که حول محوریت آفریکانرها به مثابهی قومی که هویت او در خطر است میچرخند.