مقاله علمی پژوهشی
بهاره نیلفروشان؛ بختیار سجادی؛ فریبا پرویزی؛ فرید پروانه
چکیده
پژوهش در حوزهی رمان معاصر از منظر رویکردهای متفاوت نظری بخش عمدهای از مطالعات ادبی و به ویژه ادبیات روایی را دربرمیگیرد که خود بستر مناسبی را به منظور مطالعه و تحلیل گفتمانهای بینارشتهای فراهم میکند. رمان ذات خون اثر کریل فیلیپس هزارتویی از روایات را شامل میشود که هولوکاست در کانون این هزارتو قرار دارد. فیلیپپس، با ...
بیشتر
پژوهش در حوزهی رمان معاصر از منظر رویکردهای متفاوت نظری بخش عمدهای از مطالعات ادبی و به ویژه ادبیات روایی را دربرمیگیرد که خود بستر مناسبی را به منظور مطالعه و تحلیل گفتمانهای بینارشتهای فراهم میکند. رمان ذات خون اثر کریل فیلیپس هزارتویی از روایات را شامل میشود که هولوکاست در کانون این هزارتو قرار دارد. فیلیپپس، با روایت خاطرات هولناک یک بازمانده از اردوگاههای آدم سوزی، خاطرات تلخ نژادپرستی را میکاود و آن را تا زمانهای کهن، حتی تا زمان اتللو در ونیز به عقب میبرد. مطالعهی پیش رو این میراث را از منظر رویکردی جدید به ادبیات از طریق مفاهیم جامعه شناختی فرهنگی و انسان شناسی مورد بررسی قرار داده است. از همین روی، مقاله حاضر رمان را با بررسی مفاهیمی چون انگ مکان، گتو، و مهار تادیبی مورد مطالعه قرار داده است تا نقش غیر قابل انکار و حقیقی داستان در دیگر علوم اجتماعی را ترسیم کند و مهر تاییدی باشد بر طبیعت بینارشته ای ادبیات، به ویژه رمان. این مقاله با تمرکز بر مفهوم گتو به عنوان محلی انگخورده که از سوی دو راوی اصلی رمان روایت میشود، نشان میدهد گتو یک راهبرد در دسترس و کم هزینهی مهار تادیبی است که در طول تاریخ به کار رفته، در ادبیات مجسم شده و در رمان به عنوان نمونهای از داستان معاصر به آن پرداخته شده است. مطالعهی حاضر تلاش دارد به این سوال پاسخ دهد که چگونه ادبیات میتواند آیندهی مهاجرین با برچسبگذاریهای قومی، نژادی و مذهبی را به تصویر بکشد و چگونه تعامل جامعه شناسی و ادبیات به تحقق عدالت اجتماعی میانجامد.
مقاله علمی پژوهشی
بهاره اعرابی؛ نگار شریف
چکیده
پژوهش حاضر به خوانشِ موردیِ شعر «درختی که از ارفئوس میگوید» سرودهی دنیس لورتوف، از شاعران پیشروی قرن بیست، در پرتو «پدیدارشناسی-بومگرایی» میپردازد. این گرایش نسبتاً جدید حوزهی نقد ادبی که محل تلاقی فلسفه و بومشناسی است، با تشویق به بازنگری در باورهای سنتی فلسفهی غرب در باب طبیعت، مسائل زیستمحیطی را از منظر ...
بیشتر
پژوهش حاضر به خوانشِ موردیِ شعر «درختی که از ارفئوس میگوید» سرودهی دنیس لورتوف، از شاعران پیشروی قرن بیست، در پرتو «پدیدارشناسی-بومگرایی» میپردازد. این گرایش نسبتاً جدید حوزهی نقد ادبی که محل تلاقی فلسفه و بومشناسی است، با تشویق به بازنگری در باورهای سنتی فلسفهی غرب در باب طبیعت، مسائل زیستمحیطی را از منظر پدیدارشناسی بررسی میکند. علیرغم اینکه توسعهی صنعتی و رشد پرشتاب اقتصادی ایالات متحدهی آمریکا در اواسط قرن بیستم، مفهوم طبیعت را به حاشیه راند، لیکن، آثار ادبی این دوره، گاهاً آگاهانه یا ناآگاهانه، با این رویکرد به مخالفت برخاسته و بومآگاهی و دغدغههای زیستمحیطی را ترویج نمودهاند. در اینجا شعر «درختی که از اورفئوس میگوید» (1968) از منظر پدیدارشناسی-بومگرایی موریس مرلوپونتی مورد بررسی قرار میگیرد. این مقاله با نقد انفصال دکارتی سوژه از ابژه و تفکّر انسانمحور منتج از آن، به یکی از نظریات کلیدی فلسفهی تجربهگرای مرلوپونتی با عنوان «کیاسم» یا همان مشارکت دوجانبه و بدنمند سوژه و ابژه در لحظهی ادراک، تأسّی کرده تا بومآگاهی تنیده در این شعر را که برگرفته از درونپیوستگی متقابل و همپیوندی بدنمند انسان و طبیعت است و زیر سایهی تحلیلهای سیاسی و معنوی این اثر پنهان مانده، به منصهی ظهور رساند و از این منظر بر ادراک کلنگر، غیر سلسله مراتبی، غیرتقلیلگرایانه و نهایتاً غیرانسانمحور لورتوف—در تضاد با پارادایم تفکیکگرای قرن بیست—صحه گذارد. این شعر که سرشار از ادراکات حسی است، با استفاده از تکنیکهای متنی و ساختاری مؤثر در تقلیل انسانمحوری، خواننده را به مطالعهی پدیدارشناختی-بومگرایانهی خویش ترغیب مینماید. این مطالعه با شیوهی توصیفی-تحلیلی و کتابخانهای، گفتمان جدیدی را در این شعر ارائه میدهد.
مقاله علمی پژوهشی
سیده یاسمن قدسی؛ نرگس منتخبی بخت ور؛ راضیه اسلامیه
چکیده
این پژوهش به دو شاعری می پردازد که شعر خود را در دوران پس از جنگ سرد سروده اند. کارولین فورشه و فادی جودا از جمله کسانی هستند که زندگی شان پس از بازدیدشان از مناطق جنگی در سراسر جهان، تغییر کرد. شاعر اول را شناخته شده، و دیگری را به عنوان پزشکی که تحصیلات آکادمیک ادبی ندارد در نظر میگیرند. با وجود اینکه هر دو شاعر در آمریکا به دنیا آمده ...
بیشتر
این پژوهش به دو شاعری می پردازد که شعر خود را در دوران پس از جنگ سرد سروده اند. کارولین فورشه و فادی جودا از جمله کسانی هستند که زندگی شان پس از بازدیدشان از مناطق جنگی در سراسر جهان، تغییر کرد. شاعر اول را شناخته شده، و دیگری را به عنوان پزشکی که تحصیلات آکادمیک ادبی ندارد در نظر میگیرند. با وجود اینکه هر دو شاعر در آمریکا به دنیا آمده اند، اصالت اروپای شرقی و خاورمیانه ای، طرز فکر و نگارششان را نسبت به دیگر ادیبان آمریکایی متمایز کرد. بررسی اشعار آنها، با استفاده از کلمه کلیدی «شاهدان سطح دوم» ابداع شده توسط دوری لاب که شخصاً حادثه را از نزدیک تجربه کرده بود، و همچنین «شعر شاهد»، اصطلاحی که کارولین فورشه مطرح کرده است، دلالت بر میزان آسیبی دارد که فرد در صورت مشاهده بحرانها یا اخبار آسیب زا، از آن رنج می برد. از این تحلیل می توان چنین نتیجه گرفت که صرف شعر سرودن پایان کار شاعر نیست، بلکه شعر سرایی راه را برای ارتباط با افراد آسیب دیده تر هموار می کند و از این طریق شاعر به رسالت خود کمال می بخشد و در برخی موارد، به روشی هماهنگ ترومای خود را نیز درمان کنند.
مقاله علمی پژوهشی
نرجس خدائی کلاته بالی
چکیده
ادبیات آلمانیزبان در دهۀ نود سدۀ بیستم میلادی شاهد حضور فزایندۀ نویسندگانی است که اکثر آنها زندگی در نظام آلمان شرقی را تجربه کرده و در نوشتههایشان مناسباتی را بازتاب دادهاند که به فروپاشی دیوار برلین و اتحاد دو آلمان منتهی شدهاند. یکی از برجستهترین نمونههای این گروه از آثار که "ادبیات چرخش" نام گرفتهاند، رمان تخیلی ...
بیشتر
ادبیات آلمانیزبان در دهۀ نود سدۀ بیستم میلادی شاهد حضور فزایندۀ نویسندگانی است که اکثر آنها زندگی در نظام آلمان شرقی را تجربه کرده و در نوشتههایشان مناسباتی را بازتاب دادهاند که به فروپاشی دیوار برلین و اتحاد دو آلمان منتهی شدهاند. یکی از برجستهترین نمونههای این گروه از آثار که "ادبیات چرخش" نام گرفتهاند، رمان تخیلی "من" نوشتۀ ولفگانگ هیلبیگ است که زیست اَبزورد آدمی در چارچوب یک ایدئولوژی رنگباخته و بیگانگی نهادهای قدرت با تحولات اجتماعی را به تصویر کشیده است.مقالۀ حاضر نخست بافت تاریخی و نقش ادبیات در آلمان شرقی را بررسی کرده است تا درک ژرفتری از درونمایهها و پیرنگ رمان "من" را امکانپذیر کند. سپس مفهوم "وانمودهها" واکاوی شده است که بر اساس نظریههای جامعهشناس فرانسوی ژان بودریار بر گسستگی نشانهها از واقعیت در مناسبات مدرن اجتماعی دلالت دارد. در ادامۀ مقاله بازخوانی ادبی این مفهوم توسط هیلبیگ و جلوههای متفاوت "وانمودهها" در لایههای روایی رمان "من"در بوته نقد قرار گرفتهاند.
مقاله علمی پژوهشی
علی محمد محمدی؛ مرتضی عبدلی
چکیده
این مطالعة اکتشافی با رویکردی توصیفی، کیفی، و بر اساس نظریة انسجام به بررسی نظام ایجاد انسجام در گفتمان و مدیریت گفتمان دو نویسنده حرفهای فارسی و انگلیسی در آفرینش گفتمان ادبی در چارچوب تحلیل گفتمان تطبیقی و بر اساس نمونهگیری هدفمند پرداختهاست. برای رسیدن به این هدف، توزیع فراوانی، نوع، و نقشهای منظورشناختی گفتماننماها ...
بیشتر
این مطالعة اکتشافی با رویکردی توصیفی، کیفی، و بر اساس نظریة انسجام به بررسی نظام ایجاد انسجام در گفتمان و مدیریت گفتمان دو نویسنده حرفهای فارسی و انگلیسی در آفرینش گفتمان ادبی در چارچوب تحلیل گفتمان تطبیقی و بر اساس نمونهگیری هدفمند پرداختهاست. برای رسیدن به این هدف، توزیع فراوانی، نوع، و نقشهای منظورشناختی گفتماننماها در متون ادبی "مدیر مدرسه" اثر جلال آل احمد و "پیرمرد و دریا" اثر همینگوی تحلیل و بررسی گردید. تحلیل این پیکرههای موازی نشان داد که آفرینش روابط گفتمانی بین واحدهای گفتمان بر اساس یک الگوی چهاروجهی متشکل از چهار گروه گفتماننمای استنباطی، تقابلی، تفصیلی، و توالی انجام شده بود. علاوه بر این، تحلیل نقشهای منظورشناختی این عناصر گفتمانشناختی منجر کشف یک منظومه طیف نقشی هفتوجهی برای گفتماننماها در این متون ادبی گردید. این فرآیند خلاق، انعطافپذیر، و سیال در آفرینش و تفسیر گفتمان تحت تاثیر نظریة فراگفتمانی کاربردیشدگی به وجود میآید و زمینة پیدایش استنباطات جدید، خلاق، و حساس نسبت به بافت کاربردی زبان در نقشهای منظورشناختی گفتماننماها ایجاد میکند که دائماً در حال تغییر، تحول، و نوآوری منظورشناختی میباشند. کاربردهای آموزشی مختلفی در گسترههای آموزش ادبیات، زبان، و برخی از مهارتهای زبانی بحث و بررسی و پیشنهاد گردید.
مقاله علمی پژوهشی
حسن زختاره
چکیده
نوشتة کنونی آنتوان کُمپانیون را نمایندة جریانی میداند که به ادبیات مفید در دوران معاصر باور دارند. کمپانیون در نخستین درس گفتارش در کُلژ دو فرانس تحت عنوان ادبیات به چه کار می آید؟ معتقد است که دوران پرسشی چون «ادبیات چیست؟» بهسر آمده است و زین پس باید به پرسش مهم تری چون «چرا و چگونه باید پیرامون ادبیات سخن گفت؟» پاسخ ...
بیشتر
نوشتة کنونی آنتوان کُمپانیون را نمایندة جریانی میداند که به ادبیات مفید در دوران معاصر باور دارند. کمپانیون در نخستین درس گفتارش در کُلژ دو فرانس تحت عنوان ادبیات به چه کار می آید؟ معتقد است که دوران پرسشی چون «ادبیات چیست؟» بهسر آمده است و زین پس باید به پرسش مهم تری چون «چرا و چگونه باید پیرامون ادبیات سخن گفت؟» پاسخ داد. گذر از رویکرد سرشت شناختی به رویکرد کارکردشاختی شاهدی است برای بحران معاصر ادبیات و مطالعات ادبی در دانشگاه که از سال 2005 میلادی به این سو کتابهای بسیاری پیرامون آن در فرانسه چاپ شده است. نوشتة کنونی می کوشد با رویکردی تحلیلی و مقایسهای، افزون بر معرفی جستار کوتاه کمپانیون، آن را با دیگر نوشتههای همدورانش مقایسه کند. این تحلیل انتقادی نشان میدهد که باوجود عنوان گیرایش، جستار کمپانیون نمیتواند به اهدافش برسد زیرا علیرغم باور به ادبیات-گفتمان، همچنان در بسیاری از سطوح تعریفی محدود از ادبیات ارائه میدهد.
مقاله علمی پژوهشی
کاوه بهرامی سبحانی
چکیده
حالت مقوله ای دستوری است که از طریق آن، نقش نحوی واژه ها در جمله تعیین می شود. زبان آلمانی چهار حالت دستوری دارد: حالت فاعلی، حالت مفعول صریح، حالت مفعول غیرصریح و حالت مفعول اضافی. حالت های دستوری بر روی گروه های اسمی در جمله نشانه گذاری می شوند و از این طریق می توان به نقش نحوی گروه اسمی در جمله پی برد. حالت دستوری از دو طریق اعطا می شود: ...
بیشتر
حالت مقوله ای دستوری است که از طریق آن، نقش نحوی واژه ها در جمله تعیین می شود. زبان آلمانی چهار حالت دستوری دارد: حالت فاعلی، حالت مفعول صریح، حالت مفعول غیرصریح و حالت مفعول اضافی. حالت های دستوری بر روی گروه های اسمی در جمله نشانه گذاری می شوند و از این طریق می توان به نقش نحوی گروه اسمی در جمله پی برد. حالت دستوری از دو طریق اعطا می شود: حاکمیت حالت و مطابقۀ حالت. امّا نوع سومی از حالت دستوری نیز وجود دارد که تحت تأثیر هیچ عاملی در جمله نیست و از آن به عنوان حالت دستوری آزاد نام برده می شود. حالت دستوری آزاد بیش از آنکه با ویژگی های نحوی جمله در ارتباط باشد، به نقش های معنایی مرتبط است. موضوع این جستار معرفی حالت دستوری آزاد و نشان دادن راه های تشخیص آن از حالت دستوری است که از طریق عناصر گوناگون واژگانی اعطا می گردد. در این پژوهش سعی بر آن است تا از طریق آزمون های گوناگون نحوۀ تمیز حالت دستوری آزاد را نشان دهیم. همچنین با مقایسه دو گروه از زبان آموزان مشخص می کنیم که آگاهی از حالت دستوری آزاد، نقش بسزایی در تشخیص نقش های نحوی دارد.
مقاله علمی پژوهشی
میترا مرادی؛ علی عباسی
چکیده
گرماس بهعنوان مشهورترین نظریهپرداز "معناشناسی روایت" معتقد است که ساختار یک روایت همچون ساختار یک جمله، از دستور زبان خاص خود برخوردار است. وی با ارائه مدلهایی همچون الگوی کنشی، برنامه روایی، مربع معنایی و ... سعی در ساختارمند کردن روابط میان نشانههای دلالتمند یک اثر دارد تا از این طریق با گذار از روساخت به ژرفساخت، به درک ...
بیشتر
گرماس بهعنوان مشهورترین نظریهپرداز "معناشناسی روایت" معتقد است که ساختار یک روایت همچون ساختار یک جمله، از دستور زبان خاص خود برخوردار است. وی با ارائه مدلهایی همچون الگوی کنشی، برنامه روایی، مربع معنایی و ... سعی در ساختارمند کردن روابط میان نشانههای دلالتمند یک اثر دارد تا از این طریق با گذار از روساخت به ژرفساخت، به درک ساختارهای درونی معناساز متن دست یابیم. در این بررسی برآنیم تا با بهرهگیری از مدلهای ارائهشده توسط گرماس به بررسی کارکرد روایی در رمان و اگر حقیقت داشتاثر نویسنده فرانسوی، مارک لوی، بپردازیم. در حقیقت با انجام این بررسی در پی یافتن پاسخی برای این پرسش هستیم که چگونه کارکرد روایی بهعنوان اصل سازماندهنده گفتمان به ایجاد معنا و بازتاب ارزشهای موردنظر نویسنده کمک کرده است؟ پیشفرض ما در این پژوهش آن است که متن متشکل از مجموعهای از عناصر نشانه-معناشناختی در سطح و عمق است که بین آنها روابط معناسازی وجود دارد. لذا هدف از این بررسی، مطالعه الگوی کنشی، برنامه روایی و مربع معنایی در این رمان است تا مشخص شود چگونه این عناصر، گفتمان را معنادار میکنند. یافتههای این بررسی نشان میدهند که در این داستان با مجموعهای ساده از برنامههای روایی کاربردی مواجه نیستیم، بلکه شاهد مجموعهای از برنامههای روایی هستیم که به موازات هم پیش میروند، این امر بیانگر پیچیدگی سیر روایی سوژه کنشی است. از بررسی مربع معنایی درمییابیم که کنشگر اگرچه موقتاً در موقعیت مرگ قرار میگیرد اما سرانجام از آن خارج شده و به زندگی برمیگردد؛ این بیانگر ارزشهای مثبتاندیشی نویسنده است.
مقاله علمی پژوهشی
حسام خالویی؛ محمدصادق بصیری؛ نجمه حسینی سروری
چکیده
تئاتر معناباخته (ابسورد)، شاخصترین تحول تئاتر در دوران پس از جنگ دوم جهانی است که با استفاده از فنون گوناگون نمایشی میکوشد تا پوچی حال و روز بشر را به کمک شکلی همانقدر بیمعنا نمایش دهد. هدف این پژوهش، تطبیق و مقایسۀ دو نمایشنامۀ جشن تولد پینتر و ماه عسل ساعدی با استناد به آموزههای مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی است که هدف آن، مطالعۀ ...
بیشتر
تئاتر معناباخته (ابسورد)، شاخصترین تحول تئاتر در دوران پس از جنگ دوم جهانی است که با استفاده از فنون گوناگون نمایشی میکوشد تا پوچی حال و روز بشر را به کمک شکلی همانقدر بیمعنا نمایش دهد. هدف این پژوهش، تطبیق و مقایسۀ دو نمایشنامۀ جشن تولد پینتر و ماه عسل ساعدی با استناد به آموزههای مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی است که هدف آن، مطالعۀ تأثیرات و تشابهات آثار ادبی ملّتهاست. روش کار مبتنی بر توصیف و تحلیل است و نتایج این پژوهش نشان میدهد که ساعدی با مؤلفههای تئاتر معناباخته و آثار پینتر آشنا بودهاست و اثر او شباهتهای چشمگیری با نمایش پینتر دارد. در هر دو اثر شکل نمایش در هماهنگی کامل با مضمون، ازهمگسیختگی، پریشانی و پوچی زندگی را بازنمایی میکند. استفاده از گفتوگوهای بیمایه، آشفته، تکراری و طولانی مهمترین عنصر نمایشی و تنها رویداد در شرف وقوع است. خصلت نمایشی گفتوگوها، هویت چندپاره و ناپایدار اشخاص و گذر کند و ملالآور زمان را در هماهنگی با مضمون کلان داستان بازنمایی میکند. فضا و صحنۀ محدود و محصور هر دو نمایش نیز روزمرگی و بیهودگی زندگی را تداعی میکند با این تفاوت که فضا در نمایش پینتر تا پناهگاهی ایمن را تداعی میکند و در نمایش ساعدی، رفتهرفته به مکان محصور و دلهرهآوری تبدیل میشودکه اشخاص داستان جز استحالهشدن راهی برای بیرون-رفتن از آن ندارند.
مقاله علمی پژوهشی
فرانک هاشمی
چکیده
در ایران، در مباحث ترجمهشناسی کمتر به نظریهها و چارچوبهای ترجمه کتاب کودک و نوجوان پرداخته شده است. مترجمان و مخاطبان همواره به اشتباه میپندارند که ترجمه کتابهای کودک و نوجوان، به دلیل زبان و ساختار ساده، آسان است، در حالی که باید عوامل متعددی را در نظر داشت، تا هدف نویسنده و متن محقق شود و تأثیر لازم را بر خواننده بگذارد. در ...
بیشتر
در ایران، در مباحث ترجمهشناسی کمتر به نظریهها و چارچوبهای ترجمه کتاب کودک و نوجوان پرداخته شده است. مترجمان و مخاطبان همواره به اشتباه میپندارند که ترجمه کتابهای کودک و نوجوان، به دلیل زبان و ساختار ساده، آسان است، در حالی که باید عوامل متعددی را در نظر داشت، تا هدف نویسنده و متن محقق شود و تأثیر لازم را بر خواننده بگذارد. در این مقاله به معرفی و بررسی تعدادی از مهمترین و برجستهترین نظریههای ترجمه کتاب کودک و نوجوان، و بررسی ترجمۀ آلمانی دو داستان "خمره" و "چکمه" از هوشنگ مرادی کرمانی پرداخته شد. موضوع ترجمۀ عناصر فرهنگی، ترجمهناپذیری واژگان و اصطلاحات با توجه به محتوای داستانها و توصیف بافت سنتی و فرهنگ بومی برجسته شده و به بررسی شیوه ترجمه برخی از این عناصر، و راهکارهای مترجم پرداخته و به پرسشهایی کلیدی در مبحث ترجمه شناسی پاسخ داده است،از جمله نوع ترجمه، که آیا متن محور یا بومیسازی شده است. بررسی نظریههای ترجمه کتاب کودک و نوجوان و تحلیل ترجمههای آلمانی خمره و چکمه بر اساس آنها نشان داد که این ترجمهها تا حدودی آزاد است، بسیاری از موارد فرهنگی بومیسازی شده و برخی مکالمهها و توصیفهای طولانی خلاصه یا حذف گردیده است.
مقاله علمی پژوهشی
آزیتا زمانی؛ زهرا بردباری؛ جواد یعقوبی درابی
چکیده
جستار حاضر به بررسی نظریه های استیون گرینبلت در باب بداهه پردازی قدرت و جباریت در پرتو نظریه آشوب از دیدگاه کاترین هیلز و گوردون سلیتاگ در نمایشنامه ریچارد سوم اثر ویلیام شکسپیر می پردازد تا شبکه پیچیده سلطه روانشناختی بر ذهن انسان را بر اساس همدلی از طریق سازوکارهای جا به جایی و جذب در ساختار نظم نمادین با افزایش یا کنترل آشوب مورد ...
بیشتر
جستار حاضر به بررسی نظریه های استیون گرینبلت در باب بداهه پردازی قدرت و جباریت در پرتو نظریه آشوب از دیدگاه کاترین هیلز و گوردون سلیتاگ در نمایشنامه ریچارد سوم اثر ویلیام شکسپیر می پردازد تا شبکه پیچیده سلطه روانشناختی بر ذهن انسان را بر اساس همدلی از طریق سازوکارهای جا به جایی و جذب در ساختار نظم نمادین با افزایش یا کنترل آشوب مورد مطالعه قرار دهد. در نمایشنامه ریچارد سوم، فراز و نشیب جباران، زیرساختهای گسترش جباریت و چگونگی بهره برداری جباران به ویژه ریچارد سوم از بداهه پردازی قدرت برای کنترل دیگران در پیاده سازی نقشههای عمدتاً ماکیاولیستی واکاوی میشوند. ریچارد سوم نظم طبیعی تسلسل وجود را برهم می زند و در آشوب حاصله به کمک بداهه پردازی قدرت بر تخت سلطنت می نشیند. برای رسیدن به نظم ثانویه پایدار به جباریت روی می آورد که کارساز نمی افتد و در هزارتوی تاریک خویش گرفتار می آید.
مقاله علمی پژوهشی
زیبا روشن ضمیر؛ لیلا برادران جمیلی؛ بهمن زرین جویی
چکیده
بیتردید انسان همواره سعی در تثبیت جایگاه خود بر روی کره زمین داشته است. بسیاری از نویسندگان با آثار خود سعی در طرح این مسئله قابل مناقشه داشتهاند، از جمله ویرجینیا وولف (1942-1882) نویسنده نوگرای بریتانیایی که با آثارش به جلب توجه خوانندگان خویش به محیط زیست و طبیعت و ارتقاء خرد بومشناسی آنها میپردازد. در رمان اورلاندو: یک سرگذشت ...
بیشتر
بیتردید انسان همواره سعی در تثبیت جایگاه خود بر روی کره زمین داشته است. بسیاری از نویسندگان با آثار خود سعی در طرح این مسئله قابل مناقشه داشتهاند، از جمله ویرجینیا وولف (1942-1882) نویسنده نوگرای بریتانیایی که با آثارش به جلب توجه خوانندگان خویش به محیط زیست و طبیعت و ارتقاء خرد بومشناسی آنها میپردازد. در رمان اورلاندو: یک سرگذشت (1928) وولف با توسل به روایتهای زیستمحیطی با طرح فلسفهی برابریطلبانه مسئلهی پرچالش انسانمحوری را محکوم میکند. این تحقیق بر آن است تا با بررسی رمان اورلاندو وولف به تحلیل فلسفهی برابریطلبی و محکومیت انسانمحوری بپردازد. مقاله حاضر، جایگاه انسان را بر روی کره زمین زیر سئوال میبرد و اثبات میکند که انسانها باید سعی در ارتقاء خرد و آگاهی بومشناسی خود کنند، که همان اکوسوفی است که توسط آرنه نایس (1912 ـ 2009) فیلسوف و منتقد بومگرای نروژی مطرح شده است. فلسفهی اکوسوفی جزءِ تئوری نقد بومگرا محسوب میشود و درنتیجه آن انسان پی میبرد که تمامی موجودات روی کره خاکی اعم از کوچکترین آنها که با چشم غیرمسلح قابل رویت است، تا بزرگترین موجودات از حقوقی برابر برای دسترسی به امکانات برای ادامه حیات برخوردارند. بنابراین شخصیت اصلی داستان، اورلاندو به نکوهش اجداد خویش در پرسشگری در باب فلسفهی برابری-طلبی میپردازد؛ و در واقع، وولف در پیاثبات این امر است که چگونه از طریق قدرت روایت زیستمحیطی حقیقت را که گاهی کتمان شده و یا رنگ باخته است، احیاء کند.