علمی - پژوهشی
گلاره اسفندیاری؛ محمد مطیعی
دوره 15، شماره 20 ، اردیبهشت 1397، صفحه 15-31
چکیده
مقاله ی حاضر در تلاش است تا خوانشی وبری از نمایشنامه های، رها شده، شب بخیر، مادر و خیابانهای ترد و اوک اثر مارشا نورمن داشته باشد. شرایط موجود در این آثار با مفهوم تضاد، که در کتاب اقتصاد و جامعه اثر ماکس وبر مطرح شده است و مفهوم اصلی در این بررسی است، مطابقت دارد. تضاد، که یک نوع پدیده ی اجتماعی است و بدلیل نابرابری در طبقه، منزلت و ...
بیشتر
مقاله ی حاضر در تلاش است تا خوانشی وبری از نمایشنامه های، رها شده، شب بخیر، مادر و خیابانهای ترد و اوک اثر مارشا نورمن داشته باشد. شرایط موجود در این آثار با مفهوم تضاد، که در کتاب اقتصاد و جامعه اثر ماکس وبر مطرح شده است و مفهوم اصلی در این بررسی است، مطابقت دارد. تضاد، که یک نوع پدیده ی اجتماعی است و بدلیل نابرابری در طبقه، منزلت و قدرت روی میدهد، در زندگی شخصیتهای نمایشنامه های مذکور دیده می شود. از آنجایی که طبقه به اقتصاد و منزلت به اعتبار، مربوط می باشد، وضعیت اقتصادی، میزان اعتبار و همچنین رابطه ی آنها با قدرت در جریان تضاد بررسی می شوند. در این جریان، سلطه به دلیل قدرت، ظهور پیدا می کند و با تسلیم شدن طرف مقابل، مشروعیت پیدا کرده و به اقتدار تبدیل می شود. این خوانش سعی دارد تا اجتناب ناپذیر بودن تضاد، واکنش افراد را در جریان تضاد، عناصر دخیل در آن و همچنین انواع اشکال اقتدار که به دلیل پیروی کردن زیردستان پدیدار می شوند را بیابد. هدف نهایی این مقاله، یافتن نتایج متفاوت تضاد از طریق بررسی تمامی موارد ذکر شده است. درحالی که شب بخیر، مادر و خیابانهای ترد و اوک جوانب منفی تضاد را نشان می دهند، رها شده جنبه ی مثبت این پدیده را به تصویر می کشد.
علمی - پژوهشی
شهره چاوشیان؛ جلال سخنور
دوره 15، شماره 20 ، اردیبهشت 1397، صفحه 65-84
چکیده
در صحنهی ادبیات و هنر معاصر، نام سموئل بارکلی بکت همواره تداعیگر شاهکارهای بیبدیلی در عرصهی داستان و ادبیات نمایشی است: با این وجود، دریافت جایگاه حقیقی این نویسنده و فضای آثارش بدون بررسی”فیلم،“ تنها فیلمنامهی سینمایی او، میسر نخواهد بود. این مقاله خوانشی است روانکاوانه از ”فیلم“ که در چارچوب نظری ژک لکان و در پرتو ...
بیشتر
در صحنهی ادبیات و هنر معاصر، نام سموئل بارکلی بکت همواره تداعیگر شاهکارهای بیبدیلی در عرصهی داستان و ادبیات نمایشی است: با این وجود، دریافت جایگاه حقیقی این نویسنده و فضای آثارش بدون بررسی”فیلم،“ تنها فیلمنامهی سینمایی او، میسر نخواهد بود. این مقاله خوانشی است روانکاوانه از ”فیلم“ که در چارچوب نظری ژک لکان و در پرتو مفاهیم کلیدی این حوزه صورت میگیرد. پژوهش حاضر مؤید جداگشت دو مفهوم چشم و خیرهنگری در نظریهی لکان و ”فیلم“ است: انگاشت چشم در این آثار در رابطه ای تنگاتنگ با خودآگاه، ذهنیت، فرد-بودگی و بازنمایی است؛ حال آنکه، مفهوم خیرهنگری با ناخودآگاه، مطلوب کوچک و تصویر ارتباطی ناگسستنی دارد. انگاشت خیرهنگری در ”فیلم،“ در سه لایهی معنایی متفاوت تجسم مییابد: 1- خیرهنگری در مفهوم ابژهی مفقود، 2- خیرهنگری در مفهوم ابژهی جایگزین و 3- خیرهنگری در مفهوم حس عدم تعلق، بیگانگی و یا تقلیلیافتگی. علاوهبراین، تحلیل ”فیلم“ در پرتو نظریات روانکاوانهی لکان نشانگر آن است که پرهیز شخصیت اصلی فیلم از نگاه خیرهنگر دیگری کوچک و دیگری بزرگ، از یکسو، و گریز او از هنجارهای نظارتگر و گفتمانهای غالب ایدئولوژیک، از سوی دیگر، بهواسطهی رویارویی غیرمترقبهی او با امر واقع است که بهصورت اختلالی در ساحت نمادین نمود مییابد.
علمی - پژوهشی
رخشنده نبی زاده نودهی؛ شیده احمدزاده هروی
دوره 15، شماره 20 ، اردیبهشت 1397، صفحه 221-243
چکیده
چکیدهمضمون جنون و جلوههای آن از دیرباز در آثارِ ادبی به اشکالِ مختلف ترسیم و توصیف شده است. شکسپیر یکی از نویسندگانی است که این پدیده را در تعدادی از تراژدیهای خود از طریقِ آفرینش و معرفیِ چند شخصیتِ پیچیده بازنمایی کرده است. پرداخت و برداشتِ او از این پدیده را بسیاری از منتقدان نوآورانه و به دور از باورهایِ ...
بیشتر
چکیدهمضمون جنون و جلوههای آن از دیرباز در آثارِ ادبی به اشکالِ مختلف ترسیم و توصیف شده است. شکسپیر یکی از نویسندگانی است که این پدیده را در تعدادی از تراژدیهای خود از طریقِ آفرینش و معرفیِ چند شخصیتِ پیچیده بازنمایی کرده است. پرداخت و برداشتِ او از این پدیده را بسیاری از منتقدان نوآورانه و به دور از باورهایِ سنتی و پنداشتهایِ رایج میدانند. از همین رو میتوان این عارضه و شخصیتهایِ مجنون در آثارِ او را بر مبنایِ نظریههای معاصر بررسی و تحلیل نمود. شکسپیر به ویژه زبانِ شاخصی برای شخصیتهایِ مجنونِ تراژدیهایِ خود ابداع میکند که بازتابِ وضعیتِ روانیِ آنهاست. در این جستار، گفتارِ چهار شخصیت در سه تراژدی برجستهی شکسپیر – هملت، شاه لیر، و مکبث – از دیدگاهِ جولیا کریستوا بر اساسِ نظریاتِ زبانشناختیِ او در موردِ خصلتِ نشانهای و نمادینِ زبان تحلیل خواهد شد، با این پیشفرض که گفتمانِ جنون در این نمایشنامهها حاصلِ هجومِ وجهِ نشانهای به وجهِ نمادین زبان است.
علمی - پژوهشی
همایون اسلامی؛ محمدرضا فارسیان
دوره 15، شماره 20 ، اردیبهشت 1397، صفحه 33-49
چکیده
چکیدهدر این مقاله، به بررسی تطبیقی میان جلد اول رمان خانواده تیبو، نوشته روژه مارتن دوگار (۱۸۸۱-۱۹۵۸) به زبان فرانسه که به سال ۱۹۲۲ به چاپ رسیده، و ترجمه فارسی آن به قلم ابوالحسن نجفی (۱۹۲۹-۲۰۱۶) که برای اولین بار در سال ۱۹۸۹ منتشر شده است میپردازیم. هدف ما، شناخت میزان کارآمدی فنون هفتگانه سبکشناسی تطبیقی است، آن گونه که وینه (۱۹۱۰-۱۹۹۹) ...
بیشتر
چکیدهدر این مقاله، به بررسی تطبیقی میان جلد اول رمان خانواده تیبو، نوشته روژه مارتن دوگار (۱۸۸۱-۱۹۵۸) به زبان فرانسه که به سال ۱۹۲۲ به چاپ رسیده، و ترجمه فارسی آن به قلم ابوالحسن نجفی (۱۹۲۹-۲۰۱۶) که برای اولین بار در سال ۱۹۸۹ منتشر شده است میپردازیم. هدف ما، شناخت میزان کارآمدی فنون هفتگانه سبکشناسی تطبیقی است، آن گونه که وینه (۱۹۱۰-۱۹۹۹) و داربلنه (۱۹۰۴-۱۹۹۰) بیان کردهاند. این فنون عبارتاند از: وامگیری (Emprunt)، گرتهبرداری (Calque)، ترجمه تحتاللفظی (Traduction littérale)، تغییر ساختار (Transposition)، تغییر بیان (Modulation) ، معادلیابی (Équivalence) و اقتباس (Adaptation).برای این کار، مواردی را که ذیل فنون ترجمه قرار میگیرند از متون پیشگفته استخراج کرده، با تحلیل هر یک از موارد مذکور، سعی میکنیم تفاوتهای ساختاری و سبکشناسی میان دو متن (و دو زبان) را شناسایی کنیم. کلیدیترین مسائلی که قصد پاسخگویی به آنها را داریم، این است که آیا این فنون به تنهایی میتوانند تمام پدیدههای ترجمهشناسی موجود را توجیه کنند؟ و در صورت منفی بودن پاسخ مشکل کجاست؟ و برای حل مشکل به چه اصلاحاتی نیاز داریم؟
علمی - پژوهشی
وحید نژاد محمّد؛ محمد کیانی دوست
دوره 15، شماره 20 ، اردیبهشت 1397، صفحه 245-274
چکیده
داستانها نیز همچون اسطوره ها میتوانند بکمک فرآیند تفسیری، واکنشهای درونی و پدیدههای فردی و اجتماعی را نشان دهند. شناخت تصاویر داستانی و کاوش در ابعاد ذهنیتی، زیستی و تاریخی نویسندگان قرن بیستم فرانسه میتواند علل ساختاری فضای داستانی و خلاقیتی آثار آنها را نمایان کند. در این کنکاش، بهرهگیری از سازه ها و کُهن الگوهای ناخودآگاه ...
بیشتر
داستانها نیز همچون اسطوره ها میتوانند بکمک فرآیند تفسیری، واکنشهای درونی و پدیدههای فردی و اجتماعی را نشان دهند. شناخت تصاویر داستانی و کاوش در ابعاد ذهنیتی، زیستی و تاریخی نویسندگان قرن بیستم فرانسه میتواند علل ساختاری فضای داستانی و خلاقیتی آثار آنها را نمایان کند. در این کنکاش، بهرهگیری از سازه ها و کُهن الگوهای ناخودآگاه جمعی برای بررسی تار و پود و رویدادهای سازندهی داستان «تصادفِ شبانه» اثر پاتریک مودیانو میتواند اَشکال نمادین و روانیِ داستان را از یکسو در بستر طبیعت ذهنی و جمعی بشر، و از سوی دیگر در بستر روایت و تجارب نمادین نشان دهد. در واقع، مولف، با بازی «زمان» و «مکان» در روایت، و با طرحِ کُهن الگوی کودک گمشده، تصویری از هویت گمشده و حافظه خود را به نمایش میگذارد.
علمی - پژوهشی
سعید رضوانی
دوره 15، شماره 20 ، اردیبهشت 1397، صفحه 157-172
چکیده
توماس مان، نویسندۀ بزرگ آلمانی، پاره ای مضامین و موضوعها را طیّ دهه های متمادی، مکرّر در آثار داستانی گوناگون خود طرح کرده است، چندان که میتوان آنها را دغدغه های اصلی ذهن او دانست. یکی از مهمترین آنها تضاد هنر و زندگی یا تباین هستی هنرمند و حیات شهروندان عادی جامعه است. گمان نگارنده این است که زندگی شخصی و خاستگاه اجتماعی-طبقاتی ...
بیشتر
توماس مان، نویسندۀ بزرگ آلمانی، پاره ای مضامین و موضوعها را طیّ دهه های متمادی، مکرّر در آثار داستانی گوناگون خود طرح کرده است، چندان که میتوان آنها را دغدغه های اصلی ذهن او دانست. یکی از مهمترین آنها تضاد هنر و زندگی یا تباین هستی هنرمند و حیات شهروندان عادی جامعه است. گمان نگارنده این است که زندگی شخصی و خاستگاه اجتماعی-طبقاتی توماس مان مهمترین انگیزۀ توجّه پایدار وی به این مسئله بوده است. او در خانوادهای متولّد شد که نسل در نسل از طریق تجارت امرار معاش کرده بود. اینکه وی به رغم آن پیشینه قدم در راه هنر گذاشت و درمقابل سنّت خانواده گرفت، یحتمل مهمترینِ عواملی بوده باشد که سبب شدند تا تقابل هنرمند و شهروند عادی در ذهن او شکل بگیرد و ماندگار گردد. در مقالۀ حاضر جنبه های گوناگون مسئلة هنر و زندگی در آثار توماس مان، با نگاهی به تریستان بررسی میشوند. تحلیل این اثر علاوه بر تقابل دو قطب هنر و زندگی در اندیشۀ توماس مان هم تفوّق زندگی بر هنر در نگاه او را آشکار میکند، هم ﻣﺆیّد انگیزۀ برخاسته از پیشینۀ شخصی و خانوادگی نویسنده در طرح مسئله است، و هم برخی از جنبه های فنّی کار او را میشناسانَد.
علمی - پژوهشی
ساقی فرهمندپور؛ محمد زیار
دوره 15، شماره 20 ، اردیبهشت 1397، صفحه 139-155
چکیده
تاکنون بسیاری شعر طوفان نوح، اثر آلفرد دووینی را تفسیر کرده اند. اغلبِ مفسران درونمایه های این شعر را متأثر از رویدادهای ناگوار و ناکامی های زندگی فردی و اجتماعیِ وینی دانسته اند بی آن که به شالوده ی خودِ شعر توجه کنند. هدف اصلی این مقاله آن است که با استفاده از پدیدارشناسی هایدگر، خودِ شعر را در کانون توجه قرار دهد و درونمایه های ...
بیشتر
تاکنون بسیاری شعر طوفان نوح، اثر آلفرد دووینی را تفسیر کرده اند. اغلبِ مفسران درونمایه های این شعر را متأثر از رویدادهای ناگوار و ناکامی های زندگی فردی و اجتماعیِ وینی دانسته اند بی آن که به شالوده ی خودِ شعر توجه کنند. هدف اصلی این مقاله آن است که با استفاده از پدیدارشناسی هایدگر، خودِ شعر را در کانون توجه قرار دهد و درونمایه های آن، یعنی نامهربانی خداوند؛ خشم طبیعت؛ اشک؛ و طغیان را به مثابهی بنیان های هستیِ انسانی تفسیر کند. شعر طوفان نوح، شعری دربارهی هستی انسانی است. این شعر، انسانی را توصیف می کند که از مواجههی با دو پدیدار رهاشدگی و دلهره که ریشه در موقعیت انسانی او دارند، نمیگریزد و به فردیّت دست مییابد. چنین انسانی با ردِّ هرگونه اقتداری بیرون از خود، به آزادی عشق میورزد؛ خود را به خویش می سپارد؛ و بانگ طغیان می زند.
علمی - پژوهشی
محمدحسین حدادی؛ حسین سرکار حسن خان
دوره 15، شماره 20 ، اردیبهشت 1397، صفحه 51-63
چکیده
بسیاری از اشعار گنجانده شده در نمایشنامههای برتولت برشت در خدمت تئاتر روایی بوده و به عنوان یکی از ارکان مهم فن بیگانهسازی جلوهای خاص به نمایشهای روایی وی دادهاند. اما برشت همسو با تحول فکری خود در مواضع سیاسی و اجتماعی، اشعاری مستقل نیز سروده است که در آنها نسبت به مسایل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی روز موضعگیری کرده است. این ...
بیشتر
بسیاری از اشعار گنجانده شده در نمایشنامههای برتولت برشت در خدمت تئاتر روایی بوده و به عنوان یکی از ارکان مهم فن بیگانهسازی جلوهای خاص به نمایشهای روایی وی دادهاند. اما برشت همسو با تحول فکری خود در مواضع سیاسی و اجتماعی، اشعاری مستقل نیز سروده است که در آنها نسبت به مسایل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی روز موضعگیری کرده است. این اشعار در راستای جهانبینی او و در مسیر تحول در اندیشههای سیاسی و اجتماعی او از اشعار پیشین وی در فرم و محتوا فاصله گرفتهاند. گرچه برشت در عمر هنری خود به علت نگرشها و دیدگاههای سیاسی روز خود، چندان میانهای با مقولۀ عشق ندارد، اما جستار حاضر در صدد است که با نگاهی به اشعار عاشقانۀ وی به این نکته بپردازد که عشق نیزنقشی ، هر چند کمرنگ، در زندگی هنری وی داشته است.
علمی - پژوهشی
لیلا غفوری غروی
دوره 15، شماره 20 ، اردیبهشت 1397، صفحه 201-219
چکیده
عنوان "اهریمن" که امانوئل کارر، نویسنده ی سرشناس فرانسوی و برنده ی جایزه ی شاخص ادبی رنودو در سال 2011 ،برای کتابِ چاپ سال 2000 خودبرگزیده بسیار گویا است .ژان کلود رمان فردی حقیقی است که به واقع به خاطر کشتن پدر، مادر، زن و دوفرزند کم سن خود در سال 1993 در کشور فرانسه محاکمه شده ودر ابتدا به حبس ابد و سپس بابخشودگی به پانزده سال حبس محکوم شده ...
بیشتر
عنوان "اهریمن" که امانوئل کارر، نویسنده ی سرشناس فرانسوی و برنده ی جایزه ی شاخص ادبی رنودو در سال 2011 ،برای کتابِ چاپ سال 2000 خودبرگزیده بسیار گویا است .ژان کلود رمان فردی حقیقی است که به واقع به خاطر کشتن پدر، مادر، زن و دوفرزند کم سن خود در سال 1993 در کشور فرانسه محاکمه شده ودر ابتدا به حبس ابد و سپس بابخشودگی به پانزده سال حبس محکوم شده است. به نظر کارر که روزنامه نگار وهمچنین نویسنده ای مذهبی است، این عمل غیر انسانی ژان کلود رمان همچون نشان شاخصی از حضور وسوسه های مهارناشدنی شیطانی در درون انسانی ضعیف النفس و حقیر است، پس او حادثه را به روایت خودباز گو می کند. در این اثر نیمه تخیلی-نیمه زندگی نامه ای، نویسنده سعی می کند تا شخصیت ژان کلود را همچون قهرمانان تراژیک اسطوره های یونان و رُم باستان نمایش دهد که علی رغم تلاش بسیار موفق نمی شوند بر نیروی تقدیر تراژیک یا همان "انانکِ" یونان باستان و یا "فاتوم" لاتین فائق آیند. در این کتاب بیماری "دروغگویی و افسانه سرایی" یا به گفته ی دیگر "میتومنیِ"ژان کلود رمان همچون صورت جدید تقدیرتراژیک باستانی ترسیم شده ودرست همانند داستانهای تراژیک اسطوره ای یونان و رُم باستان این قدرت سرکش ومخرب در نهایت موجب بدبختی ژان کلود و نابودی خانواده اش می گردد.کارر با این انتخاب، قهرمان تراژیک اسطوره های باستانی را بار دیگر زنده کرده واین بار چهره ای نو و معاصر از قهرمان تراژیک بدست خواننده می دهد. قهرمانی که سرنوشتش به همان اندازه ی همتایان باستانی اش شوم و غم انگیز است هرچند ظاهر پر اُبُهَت آنان را ندارد. بدین گونه امانوئل کارر به سادگی اثبات می کند که انسان امروزی علی رغم تمام پیشرفت های ظاهری بشری اگر توان تسلط بر ضعف های نفس خویش را نداشته باشد، درست همچون پیشینیان خود در هزاران سال پیش می تواند به راحتی بازیچه ی دست شیطان گردد وفلاکت وبدبختی خود واطرافیانش را رقم بزند. این در حالیست که چهره ی شیطان زده ی انسان امروزی حتی ذره ای از بزرگی وشهامت قهرمانان باستانی را نداشته و اودر پاسخ به معمای رفتارهای پرخطای خود عاجز مانده است.
علمی - پژوهشی
لیلا حر؛ احمد رضی
دوره 15، شماره 20 ، اردیبهشت 1397، صفحه 85-112
چکیده
داستان با کفشهای دیگران راه برو، اثر شارون کریچ، داستانی نمادین و با محوریت تفکر انتقادی است که شخصیت اصلی آن، کهنالگویی جهانی(مرگ، ترس از «از دست دادن» و شناخت خود) و برگرفته از ناخودآگاه جمعی بشر را به نمایش میگذارد. نویسنده با استفاده از پیرنگی پیچیده و تداخل داستانی و نمادهایی چون طبیعت، نامها، پیامهای مرموز مطرح در داستان، ...
بیشتر
داستان با کفشهای دیگران راه برو، اثر شارون کریچ، داستانی نمادین و با محوریت تفکر انتقادی است که شخصیت اصلی آن، کهنالگویی جهانی(مرگ، ترس از «از دست دادن» و شناخت خود) و برگرفته از ناخودآگاه جمعی بشر را به نمایش میگذارد. نویسنده با استفاده از پیرنگی پیچیده و تداخل داستانی و نمادهایی چون طبیعت، نامها، پیامهای مرموز مطرح در داستان، و ... بین عناصر ساختاری اثر و درونمایههای آن ارتباطی شبکهای برقرار کرده و با ایجاد ساختاری موازی بههمراه تفکری انتقادی، به القای حس هویتطلبی نوجوانان پرداخته است. این رمان که از پرفروشترین آثار حوزه ادبیات نوجوان به شمار میآید با تکیه بر بنمایههایی چون مرگ، قضاوت، سفر و ... تمایل به کشف حقیقت را با پرسش، تحلیل، استنباط و خودتنظیمی شخصیتهای رمان منعکس میسازد.این مقاله در صدد است با روشی توصیفی ـ تحلیلی و رویکردی روانشناسانه و با تلفیق فهرست گلاسر و فاسیونه، نقش داستان را در تجربه انسانی و به عنوان ابزاری برای تفکر و نیز تأمل و پذیرش واقعیتها نشان دهد.یافتهها بیانگر آن است که نویسنده با محور قرار دادن سفر (درونی و بیرونی) در رمان و پذیرش مرگ (فقدان) به مثابه عاملی محرک برای نوجوان همراه با طرح پرسشهای چالشبرانگیز، بینشی نو نسبت به مسائل زندگی را به نمایش گذاشته است. این رمان بر اساس مؤلفههای تفکر انتقادی در دو شاخص استنباط و تحلیل بیشترین تکرار را داشته و متناسب با مضمون رمان عمل کرده و ضمن خودتنظیمی و اصلاح شخصیت اصلی داستان، تصویری جدید از بلوغ و هویتطلبی را در اختیار نوجوانان قرار داده است.
علمی - پژوهشی
عبداله نوروزی؛ مسعود خوشسلیقه
دوره 15، شماره 20 ، اردیبهشت 1397، صفحه 275-293
چکیده
چکیدهمطالعات ترجمه رشتهای نوپاست که در نیمۀ دوم قرن بیستم در غرب پایهگذاری شده و در این زمان نسبتاً کوتاه رشد چشمگیری یافته است. بهرغم برنامهها و کنفرانسهای متعددی که در این زمینه برگزار شده، برخی ابهامها دربارۀ جنبههای مختلف پژوهشهای علمی ترجمه مانند جهت و گرایش آن مشهود است. پژوهش حاضر با روشی توصیفی در صدد بوده پایاننامههای ...
بیشتر
چکیدهمطالعات ترجمه رشتهای نوپاست که در نیمۀ دوم قرن بیستم در غرب پایهگذاری شده و در این زمان نسبتاً کوتاه رشد چشمگیری یافته است. بهرغم برنامهها و کنفرانسهای متعددی که در این زمینه برگزار شده، برخی ابهامها دربارۀ جنبههای مختلف پژوهشهای علمی ترجمه مانند جهت و گرایش آن مشهود است. پژوهش حاضر با روشی توصیفی در صدد بوده پایاننامههای کارشناسی ارشد دو دانشگاه مادر در ایران را یعنی دانشگاه فردوسی مشهد و دانشگاه علامۀ طباطبایی تهران در رشتۀ ترجمه بررسی کرده و موضوعات و حوزههای پژوهشی پوششیافته را شناسایی کند. برای این منظور، تمام پایاننامههای دو دانشگاه مذکور که در مجموع پیکرهای 239پژوهشی تشکیلداده، با استفاده از تحلیل اسناد و موضوعی بررسی شدهاند. ابتدا با بررسی عناوین، چکیده، سؤالات پژوهش و محتوای هر پایاننامه، کلیدواژهای گویای موضوع کلی آن پژوهش انتخاب شده است. با استفاده از این کلیدواژهها و دستهبندی آنها به مقولههای همموضوعِ بزرگتر، 29 دستۀ موضوعی شناسایی و توصیف شدهاند. با الهام از چرخشهای مطالعات ترجمه پژوهشها مجدداً دستهبندی شده و حوزههای پژوهشی تبیین شدهاند و سپس با الهام از نقشۀ هولمز، نقشۀ این پژوهشها ترسیم شده است. بررسی و دستهبندی این پژوهشها بهخوبی نشان میدهد پایاننامههای این دو دانشگاه و بهطور کلی پژوهشهای ترجمه در ایران، تقریباً اغلب حوزههای اصلی مطرح در مطالعات ترجمه را در برگرفته و تنوع موضوعات میانرشتهای مشهود است.
علمی - پژوهشی
سمیرا صادقیان؛ مهوش قویمی
دوره 15، شماره 20 ، اردیبهشت 1397، صفحه 113-138
چکیده
پژوهشِ حاضر، تحلیلی روانکاوانه است از نمادپردازیِ مادر در رمانِ ریشههای آسمان نوشتهی رومن گاری. این تحقیق با تکیه بر نظریههای فروید و الگوی ماری بناپارت انجام گرفتهاست. لایهی ظاهریِ ریشههای آسمان، داستانِ حفاظت و حمایت از طبیعت و فیلها در دلِ آفریقا را روایت میکند. دستاوردِ مقاله، نشان دادنِ لایهی زیرینِ متن از طریقِ ...
بیشتر
پژوهشِ حاضر، تحلیلی روانکاوانه است از نمادپردازیِ مادر در رمانِ ریشههای آسمان نوشتهی رومن گاری. این تحقیق با تکیه بر نظریههای فروید و الگوی ماری بناپارت انجام گرفتهاست. لایهی ظاهریِ ریشههای آسمان، داستانِ حفاظت و حمایت از طبیعت و فیلها در دلِ آفریقا را روایت میکند. دستاوردِ مقاله، نشان دادنِ لایهی زیرینِ متن از طریقِ تحلیلِ روانکاوانه است. گاری که در دنیای واقعی، مادرش را از دست دادهاست، به گونهای ناخودآگاه تلاش میکند او را در آفرینشِ ادبیاش زنده نگه دارد. اما به نظر میرسد همانگونه که مبارزه برای حفاظت از فیلها در داستان به شکست میانجامد، تلاشِ ناخودآگاهِ نویسنده نیز، در نهایت، به نتیجهی دلخواه نمیرسد. شاید به همین دلیل، گاری به نوشتن ادامه میدهد تا همیشه، در آثارش، مادر را در کنار خود داشته باشد.
علمی - پژوهشی
زهرا طاهری
دوره 15، شماره 20 ، اردیبهشت 1397، صفحه 173-200
چکیده
مقاله حاضر به بررسی «لامکانها» در ادبیات دایسپورا و تاثیر آن بر مقوله «هویت» اقلیت مهاجر میپردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد مطالعات فرهنگی و پسااستعماری و با بهرهگیری از نظریات منتقدانی نظیر مارک اوژه و راجرز بروبیکر در پی پاسخ به این پرسش بنیادی است که چگونه گفتمان نئوامپریالیسمی در دوران پساجهانی توانسته در غالب مقوله نوین ...
بیشتر
مقاله حاضر به بررسی «لامکانها» در ادبیات دایسپورا و تاثیر آن بر مقوله «هویت» اقلیت مهاجر میپردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد مطالعات فرهنگی و پسااستعماری و با بهرهگیری از نظریات منتقدانی نظیر مارک اوژه و راجرز بروبیکر در پی پاسخ به این پرسش بنیادی است که چگونه گفتمان نئوامپریالیسمی در دوران پساجهانی توانسته در غالب مقوله نوین «شهروند خوب جهانی» دیگربار ساختار سلسلهمراتبی «خود/دیگری» دوران استعمار را تکرار میکند؟ بدین منظور کتاب برجسته میراثی از جنس خسران (2006)، نوشته کیرن دسایی، بررسی میشود تا به چگونگی تاثیر این ساختار سلسلهمراتبی در شکلگیری «لامکانها» در غرب بپردازد. چنین استدلال میشود که غرب، علیرغم برجستهکردن مرزها نژادی در دهههای اخیر و تلاش مبنی بر حذف اقلیت مهاجر از عرصه متروپل و حفظ خلوص فرهنگی خود، نتوانسته است از شکلگیری پدیده پسادایسپورا، یا الگوی جدیدی از دایسپورا، که مبتنی بر «قومیت موقعیتمدار» پیشگیری کند و ناگزیر از بازتعریف مقوله هویت و نقشه جغرافیای فرهنگی در عصر جهانیشدن است