چکیده در مقاله حاضر به بررسی چند ترجمه از رمان بیگانه اثر ماندگار آلبرت کامو نویسنده فرانسوی میپردازیم. شخصیت اصلی داستان فردیست به نام مورسو که انسانی خونسرد و بیتفاوت است. رفتارهای نامتعارف قهرمان رمان از سرشت و غریزه وی نشات میگیرد؛ رفتاری در تقابل با جامعهای که بر اساس عقل و منطق عمل میکند و ناگزیر نمیتواند مورسو را بفهمد، و بنابراین او را غریب و بیگانه میپندارد. در اینجا قصد داریم دو مقولۀ تقیید معنایی و وفاداری در ترجمه را در برگردان موضوع اصلی رمان - تقابل سرشت مداری و خرد مداری - در متن اصلی به چالش بکشیم. برای این منظور به بررسی عملکرد مترجمان در مواجهه با دو واژه «طبعا» و «عقلانی», با توجه به نظریه های برمن و وینه و داربلنه میپردازیم.