روشهای نقد اسطوره ای در ایران بسیار ناشناخته باقی مانده اند و در این خصوص به جز چند روش معروف همچون سرنمونی یونگی، یا تک اسطوره ای کمبلی، یا نقد اسطوره ای فرای که کم و بیش شناخته شده اند، دیگر روشها، به ویژه روشهای اصلی در عرصهی ادبیات و هنر همچون اسطوره سنجی؛ اسطوره کاوی؛ و بوطیقای اسطوره ای، هنوز با وجود گذشت سالها از ارائهی آنها در ایران کم شناخته بلکه ناشناخته باقی مانده اند. این مقاله در نظر دارد یکی از مهمترین این روشها یعنی اسطوره سنجی را مورد بررسی قرار داده و تا آنجایی که نویسندهی این نوشتار سراغ دارد، برای نخستین بار به مخاطبان ایرانی معرفی نماید. این روش را ژیلبر دوران در سالهای پس از دهه هفتاد ارائه کرد و دیگر محققان آن را گسترش دادند. مقاله حاضر از دو جهت می تواند حائز اهمیت باشد : نخست اینکه به معرفی یکی از مهمترین روشهای نقد اسطوره ای که هنوز هم رایج است می پردازد و دیگر اینکه بستر آشنایی با دیگر نقدهای اسطوره ای به ویژه نقدهای پسین را نیز مهیا می نماید. برای این منظور کوشش می شود چگونگی تکوین این نقد نزد بانی آن مورد مطالعه تحلیلی قرار گیرد.