علی تقی زاده؛ علی اصغر غفوری
چکیده
انسان تاریخی همیشه گرفتار جنگ بوده است. متفکّران حوزهی جنگ نظریّه های فراوانی دربارۀ چرایی این درگیریِ همیشگی ارائهداده اند؛ امّا انسان معاصر با گسترش نیازهای خود زمینه های بیشتری برای جنگ فراهمکردهاست. به همین دلیل جنگ بهمعنای کلّی بهویژه از جنبۀ دفاعی گریزناپذیر است. پژوهش حاضر فارغ از این دفاعِ ناگزیر به بررسىِ سبکِ ...
بیشتر
انسان تاریخی همیشه گرفتار جنگ بوده است. متفکّران حوزهی جنگ نظریّه های فراوانی دربارۀ چرایی این درگیریِ همیشگی ارائهداده اند؛ امّا انسان معاصر با گسترش نیازهای خود زمینه های بیشتری برای جنگ فراهمکردهاست. به همین دلیل جنگ بهمعنای کلّی بهویژه از جنبۀ دفاعی گریزناپذیر است. پژوهش حاضر فارغ از این دفاعِ ناگزیر به بررسىِ سبکِ داستانِ جنگ در رمان سلاّخخانۀ پنج نوشتۀ کورت وَنگات پرداختهاست. پرسش اساسی این است که «در این رمان سبک داستان جنگ پسامدرن چگونه تبلوریافتهاست؟». بهعلاوه این پرسش هم موردتوجّه بودهاست که «آیا داستان جنگ پسامدرن می تواند به انسان معاصر کمککند تا با هدف خودداری از جنگ، گفتمان صلحمحور تدارکببیند؟» یافته های این پژوهش نشانمی دهد که وَنگات با استفاده از برخی راه بردها و شگردهای سبکهای ادبیّات پسامدرن، به ادبیّات مدرن و پیشامدرن که جنگ را تبلیغ و تقویتمیکنند، تاخته و آن را هجو و از آن انتقادکرده، با خلقِ یک طرح داستانیِ گذشتهنگر و آیندهمدار، گفتمانی را پرورشمیدهد که جنگ را پدیدهای مسخره و منحوس، امّا گریزپذیر جلوهمیدهد. برخی از مهمترین این راهبردها و اسلوبهایِ سبکی عبارتاند از طنز در روایت عینی، فراداستان تاریخنگارانه، داستان علمیـتخیّلی، آزادی از زمان و مکان مألوف، اِجواف جهان تخیّلی و جهان عینی، و ساختار اقتباسی. از این گذشته وَنِگات برای پرورش گفتمان ضدّجنگ از شیوههای دیگری مانند بینامتنیّت، زاویۀ دید چندگانه، و کانونیسازیِ روایتگری هم استفادهکردهاست. گفتمان ضدّجنگ این داستان میخواهد پیشِپاافتادگیِ و لودگی جنگ را برجسته سازد تا این پدیده در نزد خوانندگان زشت و مسخره جلوهکند، بهگونهایکه دون شأن خود بدانند که به جنگی دامنبزنند و با یکدیگر بجنگند؛ و درنتیجه به جنگ «نه!» بگویند.