زیبا روشن ضمیر؛ لیلا برادران جمیلی؛ بهمن زرین جویی
چکیده
بیتردید انسان همواره سعی در تثبیت جایگاه خود بر روی کره زمین داشته است. بسیاری از نویسندگان با آثار خود سعی در طرح این مسئله قابل مناقشه داشتهاند، از جمله ویرجینیا وولف (1942-1882) نویسنده نوگرای بریتانیایی که با آثارش به جلب توجه خوانندگان خویش به محیط زیست و طبیعت و ارتقاء خرد بومشناسی آنها میپردازد. در رمان اورلاندو: یک سرگذشت ...
بیشتر
بیتردید انسان همواره سعی در تثبیت جایگاه خود بر روی کره زمین داشته است. بسیاری از نویسندگان با آثار خود سعی در طرح این مسئله قابل مناقشه داشتهاند، از جمله ویرجینیا وولف (1942-1882) نویسنده نوگرای بریتانیایی که با آثارش به جلب توجه خوانندگان خویش به محیط زیست و طبیعت و ارتقاء خرد بومشناسی آنها میپردازد. در رمان اورلاندو: یک سرگذشت (1928) وولف با توسل به روایتهای زیستمحیطی با طرح فلسفهی برابریطلبانه مسئلهی پرچالش انسانمحوری را محکوم میکند. این تحقیق بر آن است تا با بررسی رمان اورلاندو وولف به تحلیل فلسفهی برابریطلبی و محکومیت انسانمحوری بپردازد. مقاله حاضر، جایگاه انسان را بر روی کره زمین زیر سئوال میبرد و اثبات میکند که انسانها باید سعی در ارتقاء خرد و آگاهی بومشناسی خود کنند، که همان اکوسوفی است که توسط آرنه نایس (1912 ـ 2009) فیلسوف و منتقد بومگرای نروژی مطرح شده است. فلسفهی اکوسوفی جزءِ تئوری نقد بومگرا محسوب میشود و درنتیجه آن انسان پی میبرد که تمامی موجودات روی کره خاکی اعم از کوچکترین آنها که با چشم غیرمسلح قابل رویت است، تا بزرگترین موجودات از حقوقی برابر برای دسترسی به امکانات برای ادامه حیات برخوردارند. بنابراین شخصیت اصلی داستان، اورلاندو به نکوهش اجداد خویش در پرسشگری در باب فلسفهی برابری-طلبی میپردازد؛ و در واقع، وولف در پیاثبات این امر است که چگونه از طریق قدرت روایت زیستمحیطی حقیقت را که گاهی کتمان شده و یا رنگ باخته است، احیاء کند.
پیمان امان الهی بهاروند؛ بختیار سجادی
چکیده
استعمار اروپایی ها در آمریکای شمالی به آسیب ها و بحران های محیطی و اکولوژیک فراوانی در این قاره پهناور منتج شد. تا پیش از ورود اروپایی ها به آمریکا، جنگل های این قاره با وجود سکونت هزاران ساله بومیان آمریکایی در آنها سرشار از منابع طبیعی بکر بودند. مهاجران اروپایی که با عبور از اقیانوس اطلس پا بر سواحل شرقی آمریکایی شمالی نهادند ...
بیشتر
استعمار اروپایی ها در آمریکای شمالی به آسیب ها و بحران های محیطی و اکولوژیک فراوانی در این قاره پهناور منتج شد. تا پیش از ورود اروپایی ها به آمریکا، جنگل های این قاره با وجود سکونت هزاران ساله بومیان آمریکایی در آنها سرشار از منابع طبیعی بکر بودند. مهاجران اروپایی که با عبور از اقیانوس اطلس پا بر سواحل شرقی آمریکایی شمالی نهادند با انبوهی از اراضی جنگلی، حیوانات وحشی و روان آب های زلال مواجه شدند که به آنها نوید ساختن آینده ای روشن می دادند. این پژوهش با بهره گیری از نقد بوم گرا و با تکیه بر مفاهیم انسان مداری و زیست مداری به بررسی رمان چساپیکه( 1978) از جیمز ای میچنر می پردازد تا نشان دهد برخلاف بومیان آمریکایی که خود را بخشی از طبیعت می دانستند و نه حاکم بر آن، استعمار گران اروپایی که متاثر از جهان بینی انسان مداری بودند از هیچ تلاشی برای نیل به اهداف اقتصادی خود از طریق نابود کردن طبیعت و موجودات زنده فروگذار نکردند. این مقاله که پژوهشی مبتنی بر تحقیق کتابخانه ای به شمار می آید، با مبانی نظری آغاز می شود و در ادامه به بررسی نمونه های عینی مفاهیم نظری در رمان چساپیکه می پردازد. در همین راستا ضمن ارزیابی آثار ویرانگر ایدئولوژی انسان مداری در چارچوب نقد بوم گرا مصادیق جنگل زدایی گسترده، که یکی از نتایج فاجعه بار رواج انسان مداری در بین اروپایی های ساکن آمریکای شمالی بود، در رمان چساپیکه به تفصیل مورد بحث قرار خواهد گرفت. هدف اصلی نگارش این مقاله به چالش کشیدن نظرات انتقادی پاره ای از پژوهشگران و انسان شناسان اروپایی در رابطه با نقش مخرب بومیان آمریکایی در از دست رفتن منابع طبیعی آمریکای شمالی است. پژوهش حاضر ضمن تشریح نمونه های عینی تخریب محیط زیست در رمان مورد بررسی، نظریه های این محققین را زیر سوال می برد و نشان می دهد بومیان نه تنها نقشی در تخریب طبیعت ندارند بلکه همواره دارای دغدغه حفظ دنیای پیرامون خود و مظاهر زیبایی آن نیز هستند.