زهرا طاهری
چکیده
مقالۀ حاضر به بررسی ساختارهای (پسا)سراسربینی و ارتباط آن با پدیدۀ مهاجرت در عصر حاضر میپردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد مطالعات فرهنگی و بهرهگیری از نظریات منتقدانی نظیر فوکو و لیون و تمرکز بر موضوعاتی نظیر کمپ، پارادایم تفکیک و جامعۀ «نظارتی» و «کنترلی» درپی پاسخ به این پرسش بنیادی است که چگونه فرار اقلیت مهاجر ...
بیشتر
مقالۀ حاضر به بررسی ساختارهای (پسا)سراسربینی و ارتباط آن با پدیدۀ مهاجرت در عصر حاضر میپردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد مطالعات فرهنگی و بهرهگیری از نظریات منتقدانی نظیر فوکو و لیون و تمرکز بر موضوعاتی نظیر کمپ، پارادایم تفکیک و جامعۀ «نظارتی» و «کنترلی» درپی پاسخ به این پرسش بنیادی است که چگونه فرار اقلیت مهاجر به غرب جهت رهایی از انواع ساختارهای نظارتی اجتماع (community) خود به تجربۀ ساختارهای نظارتی شدیدتری در غرب منجر شده است؟ بدین منظور کتاب فرار به غرب (2017) نوشتۀ محسن حمید، نویسندۀ معاصر پاکستانی بررسی میشود تا با تمرکز بر ساختارهای نظارتی نوین به چگونگی نقش آنها در شکلگیری «بردگی جغرافیایی»، « نژادپرستی بدون نژاد» و «حیات برهنه» در عصر حاضر بپردازد. با وجود این امر چنین استدلال میشود که درهم شکسته شدن مرزهای جغرافیایی و فرهنگی-- علیرغم تلاش خشونتآمیز غرب در حفظ یکپارچگی فرهنگی خود در قالب کمپ و ساختارهای پساسراسربین—میتواند نوع متفاوتی از حس تعلق را رقم زند که به جای آنکه بر «ریشه» و خاک استوار باشد مبتنی بر نوعی سیالیت است که قادر است هر فضایی را به «خانه» تبدیل کند و در نتیجه نوعی «دگرجایی» را به جای ویرانشهر برای اقلیت مهاجر رقم زند.