حمیده وصالی فلاح؛ رویا یعقوبی؛ سید شهاب الدین ساداتی
چکیده
این مقاله بر آن است تا به بررسی مساله آگاهی در رمان ساعتهای استخوان نوشته دیوید میچل به عنوان رمانی متامدرنیستی نشسته و به تبیین آن در عصر متامدرن بپردازد. به طور مشخص، این مقاله در ابتدا به تعریف آگاهی پرداخته و خصوصیات مساله آگاهی در دوره جدید را بررسی میکند. سپس با شناخت برخی خصوصیات مدرنیستی و پسامدرنیستی اثر مورد پژوهش به ...
بیشتر
این مقاله بر آن است تا به بررسی مساله آگاهی در رمان ساعتهای استخوان نوشته دیوید میچل به عنوان رمانی متامدرنیستی نشسته و به تبیین آن در عصر متامدرن بپردازد. به طور مشخص، این مقاله در ابتدا به تعریف آگاهی پرداخته و خصوصیات مساله آگاهی در دوره جدید را بررسی میکند. سپس با شناخت برخی خصوصیات مدرنیستی و پسامدرنیستی اثر مورد پژوهش به عنوان رمانی متامدرنیستی، نشان میدهد چطور برخی عناصر متامدرنیستی، خصوصاً در مساله آگاهی، تغییریافته عناصر مدرنیستی است و تا چه اندازه این عناصر میان اعصار مدرن و پسامدرن در نوسان هستند. در نتیجه بازخوانی این رمان با دیدی متامدرنی، نگارندگان اثبات میکنند که از آنجا که با توجه به شناخت از رفتارهای قبلی فرد میتوان به پیشبینی رفتارهای آتی او رسید، به سادگی میتوان به انتخابهای او نیز آگاهی پیدا کرد، به همین جهت آگاهی در شخصیتهای این رمان تلقین شده است. در این مقاله، مساله آگاهی به عنوان محور بررسی قرار دارد و نویسندگان بر آن هستند تا با به چالش کشیدن نظریه متامدرن نتیجه بگیرند که در این عصر آگاهی از پیش تعیین شده، اختیاری، و تلقین شده است.
لیلی کافی؛ کیان سهیل؛ کیهان بهمنی؛ نیوشا احمدی
چکیده
چکیدهپژوهش حاضر برای اولین بار آراء و نظریات آنتونیو داماسیو متفکر و فیلسوف برجستهی معاصر در حوزهی نقش حسها در ادراک و آگاهی را در شخصیت لوژین در رمان دفاع (دفاع لوژین) مطالعه میکند تا ضمن بررسی وجوه بازنمایی درد نشان دهد چگونه درد میتواند بر تجربه-ی زیستهی فرد اثر بگذارد و نقش درد در ساخت "خود" و بازساخت "آگاهی" چه میتواند ...
بیشتر
چکیدهپژوهش حاضر برای اولین بار آراء و نظریات آنتونیو داماسیو متفکر و فیلسوف برجستهی معاصر در حوزهی نقش حسها در ادراک و آگاهی را در شخصیت لوژین در رمان دفاع (دفاع لوژین) مطالعه میکند تا ضمن بررسی وجوه بازنمایی درد نشان دهد چگونه درد میتواند بر تجربه-ی زیستهی فرد اثر بگذارد و نقش درد در ساخت "خود" و بازساخت "آگاهی" چه میتواند باشد. موضوع درد در آثار نابوکوف از منظر کارکرد منفی آن در پژوهشهای قبلی دیده شده است اما در این مطالعه، درد با رویکردی پدیدارشناسانه و با تاکید بر نقش خاطره و آگاهی بررسی میشود تا کارکرد مثبتی که میتوان برای آن متصور بود تشریح شود. شخصیت لوژین به اذعان منتقدین، یکی از بینظیرترین شخصیت های نابوکوف است که از وجوه مختلف، قابلیت بررسی و مطالعه را دارد. در این تحقیق، این شخصیت را با نگاهی پدیدارشناسانه (بدور از هر گونه پیش فرض) و فقط با اتکاء به متن اثر و جزییات نهفته در آن مورد مطالعه قرار میدهیم تارابطهی تنگاتنگ حس، شناخت، آگاهی و تاثیر آن بر عملکرد حیاتی فرد برای بقاء در جسم و روان را تبیین کنیم. این پژوهش نشان میدهد چگونه نوع زیستِ آدمی از تجربهی درد میتواند او را به سوی عدم ببرد یا به کمک آگاهی و خاطره به سوی بقاء. مقولهی حس، خاطره، ادراک و آگاهی موضوعی است که در آثار ناباکوف قابلیت بحث و بررسی بسیاری دارد و لذا این مطالعه میتواند راهگشای پژوهشگران علاقهمند به این حوزه و آثار این نویسنده باشد تا نمود این نگرش را در دیگر آثار او نیز مورد مداقه قرار دهند.