Moslem Zolfagharkhani؛ محمودرضا قربان صباغ
چکیده
پژوهش حاضر برآن است تا بهبررسی بلاغت در شعروادب فارسی و انگلیسی، نحوۀ طبقهبندی صنایع ادبی توسط بلاغتنویسان معاصر در این دو زبان، و نیز بهبررسی تطبیقی براعت استهلال و استمداد و تبلور آنها در شاهنامۀ ابوالقاسم فردوسی و بهشت گمشدۀ جان میلتون بپردازد. برایاینمنظور، برخی از کتب بلاغیِ معاصرین فارسی و انگلیسی مورد نقد ...
بیشتر
پژوهش حاضر برآن است تا بهبررسی بلاغت در شعروادب فارسی و انگلیسی، نحوۀ طبقهبندی صنایع ادبی توسط بلاغتنویسان معاصر در این دو زبان، و نیز بهبررسی تطبیقی براعت استهلال و استمداد و تبلور آنها در شاهنامۀ ابوالقاسم فردوسی و بهشت گمشدۀ جان میلتون بپردازد. برایاینمنظور، برخی از کتب بلاغیِ معاصرین فارسی و انگلیسی مورد نقد و درخلالِآن آرایههای ادبیِ نزدیکی همچون براعت استهلال، استمداد ، آینهداری ، تمهیدمقدّمه ، و التفات مورد مداقّه قرار گرفتهاند. نتایج این تحقیق نشان میدهد که صنایع ادبی فارسی و انگلیسی همیشه منطبق برهم نیستند و این عدم انطباق به ماهیّت زبان و متن ادبی و تکثّر شیوۀ بیان نزد شاعران و نویسندگان این دو ادبیات بر میگردد. همچنین نارسایی و گنگ بودن معادلها و توصیف و مسامحهای که فرهنگنویسان در تبیین صنایع ادبی داشتهاند بر ابهام مساله افزوده است. علاوهبراین، اعمال سلیقه در تعاریف و تفاسیر صنایع ازسوی بلاغتشناسان انگلیسی و فارسی منجر به ناهماهنگیهایی در کتب بلاغیِ هر یک از این زبانها گشته است. شیوۀ بهکارگرفتهشده در این پژوهش توصیفی-کتابخانهای است؛ نیز با رویکردی تحلیلی تلاش شده است تا دو اثر حماسی مورد بررسی قرار گیرند. همچنین با بهرهگیری از مکتب آمریکایی در نقد تطبیقی و فارغ از تاثیروتاثّر مستقیمِ آثار ادبی از یکدیگر، براعت استهلال و استمداد در شاهنامۀ فردوسی و بهشت گمشدۀ میلتون مورد نقدوبررسی قرار گرفته است تا بتوان زوایای مختلف این آرایههای ادبی و نقش دیگر صنایع نزدیک و مرتبط با آن در شعروادب فارسی و انگلیسی روشن گردد.
مسلم ذوالفقارخانی
چکیده
بومگرایی[1] در ادبیات بر روابط و پیوندهای میان ادبیات و جهان پیرامون و طبیعتِ اطراف تمرکز دارد. شاعران و نویسندگان همواره به طبیعت نگاهی متفاوت داشتهاند و گاهی این نگاه در خلق آثار منظوم و منثور ایشان نقش مهمی را ایفا کرده است. در طول تاریخ، ادبیات بهسان آیینهای منعکسکنندۀ طبیعت بوده و ازفرط نزدیکی به نظر میآید که این ...
بیشتر
بومگرایی[1] در ادبیات بر روابط و پیوندهای میان ادبیات و جهان پیرامون و طبیعتِ اطراف تمرکز دارد. شاعران و نویسندگان همواره به طبیعت نگاهی متفاوت داشتهاند و گاهی این نگاه در خلق آثار منظوم و منثور ایشان نقش مهمی را ایفا کرده است. در طول تاریخ، ادبیات بهسان آیینهای منعکسکنندۀ طبیعت بوده و ازفرط نزدیکی به نظر میآید که این دو در هم ادغام شدهاند؛ بدین معنا که ادبیات همواره رسانهای بومفرهنگی و انعکاسدهندۀ نیازهای بشری و طبیعی انسان در رویارویی با محیط وی بوده است. پژوهش حاضر بر آن است تا بومگرایی و چگونگیِ برخورد با طبیعت را در آثار و اندیشههای دو شاعر/نویسندۀ آرمانخواهِ ایرانی و آمریکاییِ ، نیما یوشیج (1276-1338 ش. برابر با 1897-1960 م.) و رالف والدو امرسون[2] (1803-1882 م. برابر با 1182-1261 ش.) مورد بررسی و کنکاش قرار دهد. برایاینمنظور از شعرها و نامههای نیما و نیز از رسالۀ معروف امرسون با نام طبیعت[3] (1836) استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که آرمانخواهی نیما و امرسون رابطۀ تنگاتنگی با طبیعت دارد و این روابط بر دایرۀ انسان-خدا-طبیعت-عدالت میچرخد و به نظر میرسد هر دو شاعر طبیعت را منبع اصلی آرمانهای انسانی تصور میکنند. نکتۀ مهم دیگر این است که آرمانگرایی نیما بر عدالتِ اجتماعی استوار است و آرمانخواهی امرسون بر خودسازی، اگرچه هر دو شاعر کموبیش در بخشهایی از این محورها به هم نزدیک شده و کاملا شبیه به نظر میآیند. شیوۀ به کار گرفته شده در این تحقیق از نوع کتابخانهای و به شکل تحلیلی-توصیفی و با تکیه بر مکتب آمریکایی در پژوهشهای تطبیقی میباشد.1. Ecocriticism 2. Ralph Waldo Emerson (1803-1882)3. Nature