در خلق یک اثر ادبی، به ویژه رمان، درونمایهی داستان و شیوهی تخیل نویسنده در آن از اهمیت خاصی برخوردار است. در خاطرات آدرین که می توان آن را یکی از آثار برجستهی نیمهی دوم قرن بیستم قلمداد کرد، یورسنار رویدادهای تاریخی را با بهره گیری از نیروی تخیل خود و بر اساس دغدغه های ذهنی اش بازآفرینی کرده است. این مقاله میکوشد تا ضمن بر شمردن و تحلیل برخی از مضامین برجستهی این اثر، این نکته را روشن کند که یورسنار با بازگشت به ساختار سنتی و با روی آوردن به مضامین تاریخی، به احیای سنت های گذشتگان پرداخته است و با تلفیق تاریخ و تخیل زنانهی خود، ادبیاتی نوین تحت عنوان « ادبیات شگرف» (fantésie)آفریده است تا از این رهگذر نگارندهی مقاله بتواند برای پرسش های زیر پاسخ مناسبی پیدا کند: خاطرات آدرین، رمانی تاریخی است یا رمانی خیالی؟ در دوره ای که غالب نویسندگان، درونمایههای عصر مدرن را برای آثار خود بر می گزیدند، هدف یورسنار از پرداختن به حوادث تاریخی چه بوده است؟