مهین مرادی؛ لیلی مسگرزاده اقدم؛ شهرام صحاوی
چکیده
یادگیری واژگانِ آلمانی از دومنظر " معنا و ساختار صرفی " قابل بررسی است. برای گسترشِ دایره واژگان راههای مختلفی وجود دارد، اغلبِ کلمات جدید توسط واژه سازی ساخته میشوند. بخش نظری به تئوری های مختلفِ اکتساب واژگان بخصوص واژگان بالقوه و اهمیت قوانین واژه سازی در درس واژگان می پردازد ، چرا که یادگیرنده از این طریق، تواناییِ استنباطِ معنیِ ...
بیشتر
یادگیری واژگانِ آلمانی از دومنظر " معنا و ساختار صرفی " قابل بررسی است. برای گسترشِ دایره واژگان راههای مختلفی وجود دارد، اغلبِ کلمات جدید توسط واژه سازی ساخته میشوند. بخش نظری به تئوری های مختلفِ اکتساب واژگان بخصوص واژگان بالقوه و اهمیت قوانین واژه سازی در درس واژگان می پردازد ، چرا که یادگیرنده از این طریق، تواناییِ استنباطِ معنیِ بسیاری از کلمات ناشناس را خواهد داشت. دو شکل اصلی واژه سازی در زبان آلمانی " ترکیبات و مشتقات " هستند که طیف وسیعی از کلمات را دربرمی گیرند، بنابراین اهمیت یادگیری واژگان بر اساس شناسایی ریشه کلمه و علمِ صرف واژه، بیشتر نمایان می شود. این تحقیق درصدد سنجش تاثیر استفاده از دانش واژه سازی در افزایش یادگیریِ واژگان آلمانی است. برای این منظور از روش آزمایشی و از نوع تحلیلی - میدانی استفاده شده است که طی آن دو گروه همسان از دانشجویان مورد آزمون قرار گرفتند. برای مقایسه دو گروه، نمره کلاسیِ آنها بوسیله آزمون " من ویتنی" محاسبه شد. نتیجه، همسانی دوگروه را قبل از آزمایش نشان می دهد. درادامه، آزمونِ واژگان برای دوگروه برگزار شد ونتایج آزمون براساس تحلیل های آماری وآزمون تی نشان داد که دایره واژگانیِ دانشجویانی که واژگان را با کمک قوانین واژه سازی آموخته بودند نسبت به گروه شاهد گسترده تر بود، نتیجه تحلیلهای آماری برآزمایشات و فرضیات پژوهش مثبت بود. چرا که برمبنای نتایج روشهای آماری این یک یادگیری معنادار است که به زبان آموزان کمک می کند تا ازطریق تجزیه و تحلیل بسیاری از لغات را یادبگیرند.