بهاره سقازاده؛ بهمن نامور مطلق
چکیده
پژوهش حاضر، با کمک گرفتن از آرای فمنیستهای فرانسوی —ژولیا کریستوا و هلن سیکسو— و همچنین موریس بلانشو سعی در واکاوی «زنانگی» و ارتباطش با «مرگ» در نمایشنامه بالکن دارد. این دو مفهوم در تاریخ اندیشه نرینه-منطق-محور غربی همواره به عنوان «دیگری» طرد شدهاند. به اعتقاد هلن سیکسو ریشه این طردشدگی در مورد زنان، برمیگرد ...
بیشتر
پژوهش حاضر، با کمک گرفتن از آرای فمنیستهای فرانسوی —ژولیا کریستوا و هلن سیکسو— و همچنین موریس بلانشو سعی در واکاوی «زنانگی» و ارتباطش با «مرگ» در نمایشنامه بالکن دارد. این دو مفهوم در تاریخ اندیشه نرینه-منطق-محور غربی همواره به عنوان «دیگری» طرد شدهاند. به اعتقاد هلن سیکسو ریشه این طردشدگی در مورد زنان، برمیگرد به زبان که مفاهیم را به دوگانههای متضاد دسته بندی و ارزشگذاری میکند. به اعتقاد پژوهشگر، علت طرد شدن مفهوم مرگ را نیز باید در زبان جست؛ بلانشو در مقاله «ادبیات و حق مرگ» به این خلأ اشاره میکند و وظیفه ادبیات را اعطای تجربه مرگ به خواننده، و در نتیجه پر کردن این خلأ برمیشمرد. ژان ژنه در نمایشنامه بالکن، با عبور از مرزهای نظم نمادین، واسازی دوقطبی-نگریِ زبانِ مردانه، و تکیه بر وجه نشانهای دلالتپردازی به جای وجه نمادین، به خلق زبانی نو دست میزند که با معیارهای سیکسو و کریستوا میتوان آن را «زنانه» نامید. این اثر به کمک ویژگیهای مادرانه زبان و روایتش، قادر شده تا تجربه مرگ را به عنوان یکی از عناصر اصلی به درون خود راه دهد، و وظیفه ادبیات در قبال اعطای تجربه مرگ به خواننده—به زعم بلانشو—را به جای آورد.
مسعود فرهمندفر؛ غیاث الدین علیزاده
چکیده
واقعۀ 11 سپتامبر بهانهای به دست نوامپریالیسم امریکایی داد تا زیر لوای جنگ علیه تروریسم، گفتمان اسلام هراسی را تبلیغ کند. این واقعه بر ادبیات هم تأثیر گذاشت و نویسندگان بسیاری بر آن شدند تا به «دیگریسازیِ» مسلمانان و در کل مردمان خاورمیانه در روایتهای غربی پاسخ دهند. ...
بیشتر
واقعۀ 11 سپتامبر بهانهای به دست نوامپریالیسم امریکایی داد تا زیر لوای جنگ علیه تروریسم، گفتمان اسلام هراسی را تبلیغ کند. این واقعه بر ادبیات هم تأثیر گذاشت و نویسندگان بسیاری بر آن شدند تا به «دیگریسازیِ» مسلمانان و در کل مردمان خاورمیانه در روایتهای غربی پاسخ دهند. یکی از این نویسندگان محسن حمیدِ پاکستانی است که در رمان بنیادگرای ناراضی بهطور مستقیم و صریح ما را با ابعاد اقتصادیِ بیعدالتی فرهنگی و بینالمللی مواجه میسازد و از نقایص گفتمان جهانیشدن میگوید. این مقاله برساختهشدن سوژگیِ چنگیز، شخصیت اصلی رمان، را در حکم یک بیگانه و «دیگری» پس از 11 سپتامبر بررسی میکند. بنیادگرای ناراضی رمانی است که خواننده را مجبور میسازد به دروغهای پنهانشده در پس مقولههای کلی و تمامیتبخش همچون «غرب/شرق» و «ما/آنها» بهدقت بیندیشد. محسن حمید نشان میدهد که نقشۀ فرهنگی جهان به طراحی دوباره نیاز دارد زیرا فرهنگهای ملی بر مبنای محدودسازی بیگانه استوار گشتهاند، درحالیکه فرهنگها برخاسته از رفتار و اعمال مردمان است و اصالتی ذاتی و ناب ندارند. این مقاله میکوشد مفاهیم پیوندخوردگی هویت و فضای سوم را، از رهگذر بررسی شخصیت چنگیز، بررسی کند.
فاطمه برناکی؛ جواد یعقوبی درابی
دوره 15، شماره 21 ، آبان 1397، ، صفحه 33-56
چکیده
مضمون استعمار و جلوههای آن از دیرباز در آثار ادبی مورد بررسی و کاوش قرار گرفته است. با گذر از دوران استعمار، بررسی جایگاه هویت دیگر نژادها در قرن 21 میلادی در کشور آمریکا، نمایانگر جلوههای اجتماعی و سیاسی عصر حاضر خواهد بود. مقاله حاضر خوانشی سیاسی-اجتماعی است بر جایگاه شخصیتهای سایر نژادها و مسلمانان در رمانهای «دربِ پلکان» ...
بیشتر
مضمون استعمار و جلوههای آن از دیرباز در آثار ادبی مورد بررسی و کاوش قرار گرفته است. با گذر از دوران استعمار، بررسی جایگاه هویت دیگر نژادها در قرن 21 میلادی در کشور آمریکا، نمایانگر جلوههای اجتماعی و سیاسی عصر حاضر خواهد بود. مقاله حاضر خوانشی سیاسی-اجتماعی است بر جایگاه شخصیتهای سایر نژادها و مسلمانان در رمانهای «دربِ پلکان» اثر لری مور[1]و «زن بالای پلکان» اثر کلر مسود[2] که تصویرگر دیگرستیزی پنهان آمریکاییها نسبت به افراد دیگر نژادها و مذاهب است. بر اساس نظریهی سیاسی-انتقادی شانتل موف، فیلسوف و سیاستمدار فرانسوی، برابری و تفاهم همگان امری غیرممکن بوده و آنچه در دموکراسی پسامدرن رخ میدهد سیاست دموکراسی کثرتگرا در راستای کنترل مخالفان است. بررسی فرهنگی-اجتماعی رمانهای مذکور، که نمایانگر جامعهی آمریکا در دوران پس از حملات یازده سپتامبر است، رویارویی پنهان هویت آمریکایی و غیر آمریکایی را به تصویر می کشد که در نتیجه غیرآمریکاییها بهعنوان دشمنان محتمل امنیت کشور و مردم آمریکا در اذهان عموم نهادینه شدهاند. این رویارویی مبین این حقیقت است که دموکراسی کثرت گرا به معنای آزادی و برابری همگان نمیباشد و دیگرانگاری نسبت به سایر نژادها و ادیان نمایانگر نوعی خصومت پنهان است که به صورت "دشمن دوستنما" نمود پیدا می کند. خوانش ادبی حاضر با بررسی هویت "دشمن دوستنما" در جامعه آمریکا نشان میدهد که استعمار در دنیای پسامدرن به پایان نرسیده است و پس از حملات یازده سپتامبر در آمریکا، رعب و وحشت ایجاد شده نسبت به دیگرنژادها و مسلمانان، سیاستی نوین را سبب شده است که بر طبق آن، "دیگری" به جای طرد شدن، بهعنوان "دشمن دوستنما" کنترل میشود.
مهرداد بیدگلی؛ شمس الدین رویانیان
دوره 15، شماره 21 ، آبان 1397، ، صفحه 57-96
چکیده
امانوئل لویناس، فیلسوف دیر آشنای قرن بیستم، در فلسفهپردازی خود، قبل از رونمایی از ایدههای نوین در سال 1961، متاثر از هنر بود. نه تنها هنر، بلکه بهطورِ پارادوکس گونهای ادبیات و ادیبانِ بزرگ جهان نیز وی را تحت تأثیر قرار داده بودند. درواقع متفکرانی نظیر داستایوفسکی، گوگول، سروانتس، و چهرههای بزرگ ادبیات ملل مختلف، خواه آگاهانه ...
بیشتر
امانوئل لویناس، فیلسوف دیر آشنای قرن بیستم، در فلسفهپردازی خود، قبل از رونمایی از ایدههای نوین در سال 1961، متاثر از هنر بود. نه تنها هنر، بلکه بهطورِ پارادوکس گونهای ادبیات و ادیبانِ بزرگ جهان نیز وی را تحت تأثیر قرار داده بودند. درواقع متفکرانی نظیر داستایوفسکی، گوگول، سروانتس، و چهرههای بزرگ ادبیات ملل مختلف، خواه آگاهانه یا ناخودآگاه، در فلسفه و اندیشهی وی دستی داشتهاند و او خود به این نکته در مصاحبهای با فیلیپ نمو اشاره میکند. اما باید گفت شکسپیر کسی است که وی به آثار او اشارهی ویژهای میکند. خصوصاً در سالهای آغازینِ تحقیق و پژوهش فلسفی خود از سال 1947 تا 1961، از او و نمایشنامههای لیرشاه، هملت، مکبث و رومئو و ژولیت سخنانی به میان میآورد که مستقیماً در راستای گسترش مفاهیمِ اساسیِ فلسفهاش به کار گرفته میشوند. از این رو، تأثیری که وی از ادبیات و شکسپیر در جهت معرفی فلسفهی خود، «اخلاق به مثابه فلسفهی اولی»، گرفته است جای تأمل و بررسی دارد. در این راستا، این مقاله درنظر دارد تأثیر ادبیات و خصوصاً شکسپیر بر این فیلسوف را مورد بحث قرار دهد. پس از مقدمهای مختصر، به تشریح اشارات وی به شکسپیر در نوشتههایش، با تأکید بر زمان و دیگری، میپردازیم. درخلال این گفتگوها، جایگاه شکسپیر در اندیشهی لویناس را به بحث گذاشته و اهمیت او را برای این فیلسوف روشن میکنیم.
نگار منفرد سعید؛ زکریا بزدوده؛ سیروس امیری
دوره 14، شماره 18 ، شهریور 1396، ، صفحه 235-259
چکیده
در این تحقیق کوشش شده است رمانهای سهگانهی مدادم، اثر مارگارت اتوود با اخلاقیات لویناس مورد واکاوی قرار داده شود. با اخلاقیات لویناس که شامل کلیدواژههای دیگری، سوژهشدگی، تروما، و مسئولیت است پلی به دنیای آخرالزمانی اتوود زده شده است تا ثابت شود چگونه شخصیتهای این آثار سوژههای مسئولِ لویناسی هستند. بازماندگان بعد از پایان ...
بیشتر
در این تحقیق کوشش شده است رمانهای سهگانهی مدادم، اثر مارگارت اتوود با اخلاقیات لویناس مورد واکاوی قرار داده شود. با اخلاقیات لویناس که شامل کلیدواژههای دیگری، سوژهشدگی، تروما، و مسئولیت است پلی به دنیای آخرالزمانی اتوود زده شده است تا ثابت شود چگونه شخصیتهای این آثار سوژههای مسئولِ لویناسی هستند. بازماندگان بعد از پایان جهان در به هم خوردگیِ ترتیبِ زمانی محصور میشوند، یعنی با وجود اینکه در زمان حال سِیر میکنند، گذشته زنده میشود و لحظهای آنها را رها نمیکند. انطباق گذشته و حال با نگرانی از آیندهای نامعلوم آمیخته میشود و روانِ شخصیتها همچون آونگی معلق در زمان میماند. مسئولیت در قبال بازماندگان، کودکیِ آنها را که مملوء از بیمسئولیتی والدین است زنده میکند و به صورت بازگویی پیش میرود. شخصیتها یا سوژههای تروماتیک و بیخوابِ لویناسی که به این بیخوابی دچار شدهاند تلاش میکنند تا مدینهای فاضله به دور از بیمسئولیتی برپا کنند. خاطرات دوران کودکی، که با نقش پدر و مادر گره خورده است، با بخشی از اخلاقیات لویناس که شامل دگربودگیِ زنانه و پدرانگی است ربط داده میشود. همچنین در این پژوهش مشخص میشود که نقش پدرانگی، و مادرانگی در نقش دگربودگیِ زنانه، تا چه حدی میتواند در پایان دادن جهان و یا تداوم نسل بعد از آخرالزمان رخنه کند و رابطهای اخلاقی برقرار سازد.
دومینیک کارنوی-ترابی؛ منیره اکبرپوران
دوره 13، شماره 17 ، آبان 1395، ، صفحه 79-99
چکیده
تصویرشناسی بهعنوان گرایشی در ادبیات تطبیقی که به مطالعۀ تصاویر و بازنماییهای بیگانه («دیگری») در یک اثر ادبی یا یک ادبیات میپردازد میتواند با نوع ادبی حماسه مناسبتی ویژه داشته باشد؛ چرا که تنها در این نوع ادبی بازنمایی دیگری الزاماً با طرد، هراس و تحقیری مبالغهآمیز همراه است و در سهگانۀ بیگانههراسی، بیگانهدوستی ...
بیشتر
تصویرشناسی بهعنوان گرایشی در ادبیات تطبیقی که به مطالعۀ تصاویر و بازنماییهای بیگانه («دیگری») در یک اثر ادبی یا یک ادبیات میپردازد میتواند با نوع ادبی حماسه مناسبتی ویژه داشته باشد؛ چرا که تنها در این نوع ادبی بازنمایی دیگری الزاماً با طرد، هراس و تحقیری مبالغهآمیز همراه است و در سهگانۀ بیگانههراسی، بیگانهدوستی و شیفتگی در مقابل بیگانه، طرحشده توسط دانیل هانری پاژو[1]، تصویرشناس فرانسوی، این بازنمایی همواره در شق نخست جای میگیرد. در واقع حماسه نوع ادبی هویت محوری است که با برجستهکردن اختلافها و تضادهای میان ما و دیگری، بر تضادها و اختلافهای داخلی سرپوش میگذارد و هویت اجتماعی را بازسازی میکند. قطعاً این هویت در تضاد با غیریت تعریف میشود که دیوها و غولهای حماسه نمونههایی از آن هستند. جستار حاضر بر آن است که با بررسی بوطیقای بازنمایی دیگری در نوع ادبی حماسه به بررسی سازوکار طرد بیگانه وتغییر شکل آن در این نوع ادبی بپردازد و رابطۀ آن را با ویژگیهای ذاتی این نوع موردمطالعه قرار دهد.
مینو جوان مولایی؛ رضا یاوریان
دوره 5، شماره 2 ، شهریور 1392
چکیده
این مقاله رمان مردم جولای اثر نادین گوردیمر را در پرتو نظریات هومی بابا مانند پیوند بودگی ، محاکات و در آستانه بودن بررسی میکند. او تقابلهای دو گانه استعمارگر و استعمار شده، سفید و سیاه، خود و دیگری و تعریف غرب از هویت که بر پایه تقابلهای دوگانه شکل گرفتهاند را واسازی میکند. چنین تفکری بطور مطلق هویت خود را برتر و هویت دیگری ...
بیشتر
این مقاله رمان مردم جولای اثر نادین گوردیمر را در پرتو نظریات هومی بابا مانند پیوند بودگی ، محاکات و در آستانه بودن بررسی میکند. او تقابلهای دو گانه استعمارگر و استعمار شده، سفید و سیاه، خود و دیگری و تعریف غرب از هویت که بر پایه تقابلهای دوگانه شکل گرفتهاند را واسازی میکند. چنین تفکری بطور مطلق هویت خود را برتر و هویت دیگری را کهتر تلقی میکند؛ برخلاف این عقیده، بابا به پیوند بودگی فرهنگها اعتقاد دارد. نویسندگان این مقاله در پرتو نظریات بابا، هویتهای مارین شخصیت زن سفید پوست را مورد بررسی قرار میدهند؛ و اینکه چگونه او در اثر رویارویی با فرهنگ و مکانی جدید به کسب این هویتها نائل میشود. همچنین، نگارندگان عقیده دارند که هویتها و تولید معناهای فرهنگی جدید نقش بسزایی در بقا و پذیرفته شدن او در بین سیاهپوستان دارد.
انسیه درزی نژاد
دوره 5، شماره 2 ، شهریور 1392
چکیده
نادین گوردیمر نویسنده معاصر و سفید پوست آفریقای جنوبی یکی از پرچمداران ادبیات ضدآپارتاید بشمار میآید. آثار او به دو دسته تقسیم میشوند که گروه اول در زمان سلطه آپارتاید و گروه دوم پس از آن نگاشته شدهاند. رمان پیکاپ (2001) در گروه دوم جای میگیرد. مقاله حاضر این رمان را به عنوان بازتاب جامعه آفریقای جنوبی در دوره پس از آپارتاید مورد ...
بیشتر
نادین گوردیمر نویسنده معاصر و سفید پوست آفریقای جنوبی یکی از پرچمداران ادبیات ضدآپارتاید بشمار میآید. آثار او به دو دسته تقسیم میشوند که گروه اول در زمان سلطه آپارتاید و گروه دوم پس از آن نگاشته شدهاند. رمان پیکاپ (2001) در گروه دوم جای میگیرد. مقاله حاضر این رمان را به عنوان بازتاب جامعه آفریقای جنوبی در دوره پس از آپارتاید مورد مطالعه قرار میدهد. دگرگونی نظام ارزشی آفریقای جنوبی پس از سقوط رژیم آپارتاید و به قدرت رسیدن نلسون ماندلا در سال1994 موضوع محوری مقاله حاضر است. این تغییر در قالب پیوند یک زن سفید پوست اهل آفریقای جنوبی و یک مهاجر غیرقانونی نمایش داده میشود. رمان واکاوی تمام تقابلهای دوتایی نهادینه در جامعه آفریقای جنوبی در دوره حاکمیت آپار تاید را به تصویر میکشد. مهمترین این تقابلها تضاد بین «خود» و «دیگری» است که پس از آپارتاید «دیگری» نقش به سزایی را در باز تعریف «خود» ایفا میکند.
سیما فرشید؛ بیتا دارابی
دوره 5، شماره 1 ، اسفند 1391
چکیده
ژاک لاکان، روانکاو مشهور فرانسوی معتقد است که روان انسان براساس الگویی سهگانه (خیالی، نمادین و واقع) شکل میگیرد که با تجزیه و تحلیل آن میتوان به شکلگیری ضمیر ناخودآگاه و همچنین تفسیر کنش و واکنشهای آدمیان پرداخت. او همچنین بر این باور است که شکلگیری سه نظم «خیالی»، «نمادین» و «واقع» در ضمیر ناخود آگاه بسیار متاثر از نقش و ...
بیشتر
ژاک لاکان، روانکاو مشهور فرانسوی معتقد است که روان انسان براساس الگویی سهگانه (خیالی، نمادین و واقع) شکل میگیرد که با تجزیه و تحلیل آن میتوان به شکلگیری ضمیر ناخودآگاه و همچنین تفسیر کنش و واکنشهای آدمیان پرداخت. او همچنین بر این باور است که شکلگیری سه نظم «خیالی»، «نمادین» و «واقع» در ضمیر ناخود آگاه بسیار متاثر از نقش و رفتار «دیگری» در تکامل ذهنی انسان است. در این مقاله مفهوم «دیگری» و تاثیر آن بر شکلگیری نظمهای سهگانهی ذهنی شخصیتهای نمایشنامهی سیرطولانی روز در شب اثر یوجین اونیل و همچنین واکنش این شخصیتها نسبت به جهان پیرامون به مثابه نمود بیرونی ضمیر ناخودآگاهشان مورد بررسی قرارمیگیرد. با تحلیل واکنشهای نامعقول و نابهنجاریهای جسمی و روانی این شخصیتها از جمله اعتیاد، میخوارگی و احساس گناه خواهیم دید که اونیل چگونه احساس حقارت، فقدان و امیال شخصیتهای این نمایشنامه را به تصویر میکشد تا نشان دهد که این معضلات نشأت گرفته از احساسات و افکار سرکوب شدهای است که در نتیجهی تضاد بین اخلاقیات تعریف شده از سوی «دیگری بزرگ» و تمایلات درونی شخصیتها شکل گرفته است.
علی عباسی؛ سمانه طغیانیریزی
دوره 5، شماره 1 ، اسفند 1391
چکیده
در آثار لوکلزیو درونمایهی تبعید و افقهای جدید به شکل مستقیم با هم مربوط هستند. همچنان که در نظریه میشکل کولو موتیف تبعید به موتیف افق نزدیک میشود در آثار لوکلوزیو نیز مفهوم عبور از افق ـ مرز وجود دارد و میتوان بازنمودهای آن مثل جابجایی، مهاجرت، تبعید و کوچ را مشاهده کرد. مفهومی که به زایش نوعی تمایل به مهاجرت در زمان و مکان منجر ...
بیشتر
در آثار لوکلزیو درونمایهی تبعید و افقهای جدید به شکل مستقیم با هم مربوط هستند. همچنان که در نظریه میشکل کولو موتیف تبعید به موتیف افق نزدیک میشود در آثار لوکلوزیو نیز مفهوم عبور از افق ـ مرز وجود دارد و میتوان بازنمودهای آن مثل جابجایی، مهاجرت، تبعید و کوچ را مشاهده کرد. مفهومی که به زایش نوعی تمایل به مهاجرت در زمان و مکان منجر میشود. مهاجرتی که درواقع نوعی عبور از هر مرز جداکننده است، عبور به امید حذف مرزها و رسیدن به دنیایی بهتر در جایی در دور دست، تمایلی که انسان را به رفتن میخواند. رفتن و عبور از مرزهای جغرافیایی، مکانی، زمانی، درون و بیرون، و تمام آنچه میتواند آستانهی خوشبختی و پیشرفت تلقی شود.
علیرضا فرحبخش؛ شبنم بزرگی
دوره 4، شماره 2 ، مرداد 1391
چکیده
الن سیکسو برای خلق گونه ای مستقل از پساساختارگرایی فمینیسم، اجزایی از تفکر فروید و لکان را اقتباس کرد و به تکمیل آنها پرداخت. او که به امکان دگرگونی نظم نمادین پدرسالار خوشبین است، زن را به دریافت تازه ای از خود می رساند و به معانی و ارزش-های زنانه ی متفاوتی قطعیت می بخشد. سیکسو به بازنگری وجوه به خصوصی از مناسبات قدرت در جامعه می اندیشد. ...
بیشتر
الن سیکسو برای خلق گونه ای مستقل از پساساختارگرایی فمینیسم، اجزایی از تفکر فروید و لکان را اقتباس کرد و به تکمیل آنها پرداخت. او که به امکان دگرگونی نظم نمادین پدرسالار خوشبین است، زن را به دریافت تازه ای از خود می رساند و به معانی و ارزش-های زنانه ی متفاوتی قطعیت می بخشد. سیکسو به بازنگری وجوه به خصوصی از مناسبات قدرت در جامعه می اندیشد. به عقیده ی او، چگونگی درک یک فرد از هستیِ مادیِ خود، پیوسته محل مناقشه است و می تواند بازسازی شود یا تغییر شکل بدهد. او معتقد است که نیل به این درک جدید، نیازمند به کارگیری مفاهیم نوینی است برگرفته از پدیده ها و الگوهای تازه ی جنسی، که او خود به تعریف و تشریح آنها پرداخته است. مقاله ی حاضر دو مفهوم دیگری و زنانه را در داستان مداوای بی بی هالدر از مجموعه ی ترجمان دردها بررسی می کند و به تحلیل شخصیت اصلی داستان در نقش یک زن سیکسویی می پردازد. این مقاله نشان خواهد داد که شخصیت اصلی زن، بی بی، چگونه با به چالش کشیدن بنیان های احلیل-محوری در جامعه اش و تجربه ی دیگری و و آبستنیِ سیکسویی، نقش زنانه ی جدیدی را می پذیرد. در ابتدا ضرورت اسطورهسازی و اسطورهشکنی در تفکر سیکسو بیان می شود، سپس با تحلیل سیر روایی داستانِ بی بی و یافتن وجوه تشابهِ این روایت با قصه های اسطوره ای کهن، این مقاله به کاوش در نظریه ی ساختار روایت پراپ می پردازد و شخصیت بی بی را در نقش زنی که قادر است اسطوره ی زنانگی احلیل محورش را بشکند، مورد بررسی قرار می دهد. مقاله ی حاضر به بحث پیرامون این فرض خواهد پرداخت که چنانچه بی بی قادر به شکستن اسطوره ی قصه اش باشد، به یکی از بارزترین ویژگی های زنانگی سیکسویی دست یافته است و یک زن سیکسویی است.
هاله رفیع
دوره 1، شماره 2 ، شهریور 1388
چکیده
مقاله ی حاضر با این پیش فرض آغاز می شود که فلسفه ی غرب همواره با گفتمان تقابلی سخن گفته است. در این گفتمان تقابلی، خودی و دیگری، به خصوص در نقد پسااستعماری، جایگاه ویژه ای دارند. خودی، در عین تمایل به حفظ برتری، دائم در پی نزدیک شدن به دیگری است، اگرچه که این حرکت به سوی دیگری هرگز پایانی ندارد و «دیگری» برای ابد غیر قابل دسترس باقی می ...
بیشتر
مقاله ی حاضر با این پیش فرض آغاز می شود که فلسفه ی غرب همواره با گفتمان تقابلی سخن گفته است. در این گفتمان تقابلی، خودی و دیگری، به خصوص در نقد پسااستعماری، جایگاه ویژه ای دارند. خودی، در عین تمایل به حفظ برتری، دائم در پی نزدیک شدن به دیگری است، اگرچه که این حرکت به سوی دیگری هرگز پایانی ندارد و «دیگری» برای ابد غیر قابل دسترس باقی می ماند. از طرفی نیاز خودی به دیگری رابطه ی بین این دو را به رابطه ای پارادوکسی تبدیل می کند. نگارندگان ادعا می کند که اگر خودی، در حرکتی که برای نزدیک شدن و شناختن دیگری انجام می دهد، از مرزهای تعیین شده پا فراتر بگذارد، هویتش آن چنان تغییر می کند که اگرچه «دیگری» نمی شود، ولی قرابتش را با خودی از دست می دهد و تبدیل می شود به «دیگری» ولی «از نوع دیگر». مقاله حاضر با تمرکز بر رمان در انتظار بربرها نوشته جی. ام. کوتزیا به تحلیل رابطه خود و دیگری میپردازد. این مقاله قسمتی از پژوهشی است که در سطح رساله ی دکترا برای دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز انجام می شود.