%0 Journal Article %T شعر به مثابۀ رویدادِ سکوت: خوانشی دلوزی-هایدگری از «هنر شاعری» نوشتۀ آرچیبالد مک‌لیش %J نقد زبان و ادبیات خارجی %I دانشگاه شهید بهشتی %Z 20087330 %A گودرزی, حجت %A جان نثاری لادانی, زهرا %D 2021 %\ 06/22/2021 %V 18 %N 26 %P 55-76 %! شعر به مثابۀ رویدادِ سکوت: خوانشی دلوزی-هایدگری از «هنر شاعری» نوشتۀ آرچیبالد مک‌لیش %K هایدگر %K دلوز %K معنا %K منطق معنا %K شعر %K « %K هنر شاعری» %K آرچیبالد مک‌لیش %R 10.52547/clls.18.26.55 %X پژوهش حاضر به خوانشِ موردیِ شعر «هنر شاعری»، اثرآرچیبالد مک‌لیش، در پرتو نظریات دلوز-گتاری و هایدگر در باب معناآفرینی می‌پردازد. معنا‌آفرینی در حوزۀ معنای دلوز و گتاری برخلاف روند مألوف معنایابی عقل متعارف، اسکیزوفرن، انقلابی، و هنرمندانه است؛ انقلابی به معنای ادبیات اقلیتی و هنرمندانه به معنای شاعرانه. شاعرانگی معنا در شعر، به مثابۀ رویدادی همانند رویداد‌اندیشی شعر در فلسفۀ هنر هایدگر، به سکوت برگزار می‌شود. روزۀ سکوت شعر، آفریدگاه معناهای مکرر و متفاوتی است که در شدن‌ها و شدت‌های پی در پی بدنِ بدونِ اندام بروز می‌یابند. بدین شیوه شعر، معنا و حقیقت را چون رویدادی خلاف عادت و شأنی از شئونات هستی در کار می‌نشاند. از این رو رویدادگونگی شعر با معنا‌بخشی‌اش مصادف می‌شود. طرفه آنکه آرچیبالد مک‌لیش در شعر «هنر شاعری» (“Ars Poetica”) هستندگی و در-جهان-‌بودن شعر را با چیدمان پارادایم‌های سکوت، سکون و بی‌واژگی بر معنا‌آفرینی مألوف بنا می‌نهد. بدین طریق، شعر معنای متعارف را برنمی‌تابد زیرا دغدغۀ معناهای رویدادگون متفاوت و اشتدادی را به مثابۀ در-جهان-بودن دارد. این مقاله بر آن است تا فرایند معناآفرینی را در شعر نامبرده با تکیه بر یک چارچوب ترکیبی از فلسفه دلوز-گتاری و هایدگر بررسی کند و همزمان به شیوه‌ای توصیفی، یک خوانش نزدیک از شعر مک‌لیش به دست دهد. %U https://clls.sbu.ac.ir/article_101033_0a5cefe1dbaf6306a0a7771e20fd9ec8.pdf