محمدحسین حدادی
چکیده
وقتی در ترجمۀ ادبیات غنایی از دغدغۀ انتقال فرم و محتوا سخن به میان میآید، در وهلۀ نخست این سؤال مطرح میشود که چه ظرفیتها و توانمندیهایی در زبان مقصد برای انتقال این مهم نهفته است؟ آنچه راه فریدریش روکرت را برای انتقال فرم و محتوای غزلیات حافظ (حداقل به صورت نسبی) فراهم کرد، این است که او قبل از اقدام به ترجمه، برخی از مجموعه اشعار ...
بیشتر
وقتی در ترجمۀ ادبیات غنایی از دغدغۀ انتقال فرم و محتوا سخن به میان میآید، در وهلۀ نخست این سؤال مطرح میشود که چه ظرفیتها و توانمندیهایی در زبان مقصد برای انتقال این مهم نهفته است؟ آنچه راه فریدریش روکرت را برای انتقال فرم و محتوای غزلیات حافظ (حداقل به صورت نسبی) فراهم کرد، این است که او قبل از اقدام به ترجمه، برخی از مجموعه اشعار خود را به سبک فرم شعری غزل سروده و با وارد کردن آن به زبان آلمانی، ظرفیت و توانمندی لازم را به ادبیات آلمان بخشیده بود. تثبیت فرم غزل در زبان آلمانی، این توانایی را به او داد که همزمان به عنوان مترجم و ادیب (شاعر) در ترجمههای خود به توفیق نسبی در انتقال فرم و محتوای شعر زبان مبدأ دست یافته و تفکر نوینی از چگونگی انتقال فرم از زبان مبدأ به مقصد به یادگار نهد. این تفکر نقش مهمی در تحقق شعار او "شعر جهانی آشتی جهانی است" داشته و در راستای ایدۀ ادبیات جهانی قرار داشت.