بهاره بهمن پور؛ امیرعلی نجومیان
دوره 14، شماره 19 ، آبان 1396، ، صفحه 77-97
چکیده
مقاله حاضر بر این فرض استوار است که مهاجرت (چه به شکل تبعیدگونه و اجباریاش و چه به شکل خودخواسته و غیراجباریاش) تجربه تکان دهنده و تروماتیکی است که به شکلگیری سوژههای زخم خورده میانجامد. روان زخمِ حاصل از مهاجرت، «روان زخمِ دیاسپوریک»، یا «روان زخم بی در کجایی»، همچون بسیاری دیگر از انواع روان زخم، فرا نسلی بوده و نه تنها در ...
بیشتر
مقاله حاضر بر این فرض استوار است که مهاجرت (چه به شکل تبعیدگونه و اجباریاش و چه به شکل خودخواسته و غیراجباریاش) تجربه تکان دهنده و تروماتیکی است که به شکلگیری سوژههای زخم خورده میانجامد. روان زخمِ حاصل از مهاجرت، «روان زخمِ دیاسپوریک»، یا «روان زخم بی در کجایی»، همچون بسیاری دیگر از انواع روان زخم، فرا نسلی بوده و نه تنها در زندگی نسل اول مهاجران که اغلب در تجربه زیستی نسلهای بعد نیز نمایان گشته و هویت هیبریدیِ به ظاهر یکه و یکدست آنها در دیاسپورا را به چالش می کشد.از آنجا که در نگاه بسیاری از منتقدین نظریه روان زخم، ادبیات در قالبهای مختلف خود (از شرح حال خود نوشت و شهادت نامه گرفته تا داستان کوتاه و رمان) تا حد زیادی قابلیت بازنماییِ روان زخم و ارتباط چالش برانگیز آن با روایت و روایت پذیری را دارد، این مقاله برآنست تا با برقراری پلی میان دو حوزه نظری (یعنی نظریه روان زخم و مطالعات دیاسپورا) و بهره گیری از متن ادبی سه گانه «هِما و کاشیک» («اولین و آخرین بار»، «آخر سال»، و «رفتن به ساحل») از مجموعه داستانی خاک غریب اثر جومپا لاهیری (نویسنده آمریکایی هندی تبار) به بررسی امکان و چگونگی بازنمایی ادبی روان زخم مهاجرت در ادبیات دیاسپوریک پرداخته و از این طریق راه را برای تحقیق و تفحص بیشتر در این حوزه کمابیش نوظهور هموارتر نماید.در راستای رهیابی به همین اهداف است که مقاله، در چهارچوبی میان رشتهای، ابتدا به بررسی آراء نیکولاس آبراهام و ماریا توروک در باب «درون فکنی»، «الحاق»، و «سردابه» پرداخته و سپس میکوشد تا با اشاره به مقوله «کنش معوقی» که در سه گانه لاهیری به اجرا در آمده و بالاخص با تاکید ویژه بر موتیف شبحِ مادرِ مرده که محور اصلی هر سه داستان را تشکیل میدهد، تحلیلی روانکاوانه از مساله روان زخم مهاجرت و چگونگی بازنمایی آن در سهگانه لاهیری ارائه کند. مقاله حاضر بر این ادعاست که روان زخم حاصل از مهاجرت و ترکِ (روانی) سرزمین مادری که از منظر روانشناختی به مثابه کندن یا کنده شدن از شبحِ مادری مُرده بوده واز اینرو پروسه ای بس دردناک و طولانی است تنها در ورای نسلها و آنهم فقط در صورت تمایل سوژه مهاجر به اذعان، پذیرش، و مواجهه معوق با دردِ آن پذیرش و در نتیجه شروع احتمالی پروسه دیرهنگام سوگواری امکان التیام می یابد - امکانی که البته ممکن است هر آینه به دلیل فعال شدنِ غیر ارادی مکانیزم دفاعی سوژه، نیاز مبرمش به سردابه سازی و حفاظت از آن، و تمایلش به فرار از مواجه با درد منتفی شده، به تعویق افتاده، و یا وارد چرخه معیوب برون ریزی در نسلهای بعد شود.
رعنا رئیسی
دوره 14، شماره 18 ، شهریور 1396، ، صفحه 87-101
چکیده
نمایشنامه امیلیا گالوتی اثر لسینگ، تصویر جامعهای را بهنمایش میگذارد، که در آن زنان تحت انقیاد مردان هستند و از ارزش اجتماعی لازم برخوردار نیستند. در این جامعه، اغلب مردان، بهویژه صاحبان قدرت، فقط نگاهی جنسیتی و تحقیرآمیز بهزنان دارند. زنان این تراژدی، جنس دوم و زیردست مردان تلقی میگردند. آنان یا مانند امیلیا کاملا سنتیاند ...
بیشتر
نمایشنامه امیلیا گالوتی اثر لسینگ، تصویر جامعهای را بهنمایش میگذارد، که در آن زنان تحت انقیاد مردان هستند و از ارزش اجتماعی لازم برخوردار نیستند. در این جامعه، اغلب مردان، بهویژه صاحبان قدرت، فقط نگاهی جنسیتی و تحقیرآمیز بهزنان دارند. زنان این تراژدی، جنس دوم و زیردست مردان تلقی میگردند. آنان یا مانند امیلیا کاملا سنتیاند و بیچون و چرا تسلیم نظرات دیگران میشوند، یا مانند کلودیا در تلاش برای گذر از سنتاند و یا مانند اورسینا عقاید روشنفکری دارند، ولی همچنان میتوان انعکاس معیارهای جامعه مردسالار را در افکار و رفتارشان مشاهده کرد.این درام، پیامهایی فمینیستی برای زنان دارد: ارزش ذاتی خود را بشناسند و اجازه ندهند که بهابزار لهو و لعب مردان تبدیل شوند؛ در مورد امور بهتفکر بپردازند و البته بدانند که این کار، خلاف خواسته مردان در جوامع مردسالار است و بهطور قطع با مقاومت مواجه خواهد شد؛ در پی احقاق حقوق خویش باشند، اگرچه این امر در نظر مردان، ناپسند جلوه کند.
فرید پروانه؛ هانیه ذالتاش
چکیده
چکیدهباور بر این است که در روزگاران پیشین ، اسطوره ها نقشی اساسی در زندگی بشر داشتند تا آنجا که حتی زیرساخت انگیزشها ، اعمال و قضاوتهای بشر را در باره جهان پیرامون شکل می دادند. این بدین معناست که اسطوره ها انگیزش نهانی بشر را به زبان می آوردند و به تعبیری آیینه های جان بودند. از اینرو مرگ اسطوره را تنها در مرگ جهان و پایان دنیا می توان ...
بیشتر
چکیدهباور بر این است که در روزگاران پیشین ، اسطوره ها نقشی اساسی در زندگی بشر داشتند تا آنجا که حتی زیرساخت انگیزشها ، اعمال و قضاوتهای بشر را در باره جهان پیرامون شکل می دادند. این بدین معناست که اسطوره ها انگیزش نهانی بشر را به زبان می آوردند و به تعبیری آیینه های جان بودند. از اینرو مرگ اسطوره را تنها در مرگ جهان و پایان دنیا می توان متصور شد. این مقاله سعی بر آن دارد تا بازتعریف اسطوره (کهن) و مراحل سیر قهرمان را در جهان تکنولوژیکی رمان های گیبسون نشان دهد و از این طریق، پاسخی برای این پرسش پیدا کند که آیا دگردیسی انسان به پسا انسان در دنیای تکنولوژیکی نوعی سیر / خطرگری قهرمان است؟ پژوهش حاضر با این پیش فرض آغاز می شود که ردپای اسطوره را در تمام زمان ها و مکان ها، حتی در عصر تکنولوژی می توان مشاهده کرد. ویلیام گیبسون که یکی از نویسندگان برجسته داستان های سایبرپانک است، اسطوره (کهن) را با بهره گیری از شاخصه های دنیای تکنولوژیکی بازآفرینی کرده است. بنابراین، این مقاله می کوشد تا ضمن کشف عناصر اسطوره ای هم چون کهن قهرمان و سیر قهرمان، و تحلیل آن ها در رمان های گیبسون از جمله نورومنسر (١٩٨٤)، کانت زیرو (١٩٨٦)، و مونا لیزا اوردرایو (١٩٨٨)، این نکته را نیز روشن کند که گیبسون با بهره گیری از عناصر اسطوره ای، بازنمایی نوینی از اسطوره را به تصویر می کشد و نشان می دهد که به نوعی زیربنای تمام داستان ها و روایت ها، الگوهای اسطوره ای است. می توان گفت که این دیدگاه گیبسون، ریشه در نظریه های جوزف کمبل درمورد حضور اسطوره در تمام زمان ها و مکان ها دارد. بنا به نظر کمبل در کتاب نقاب های خدا، حضور پیوسته اسطوره در تاریخ بشری حاکی از آن است که "تنها راه ادامه بقای بشر در جهان میراث اسطوره است" . چنین به نظر میرسد بشر با پیروی از اسطوره ها می تواند جایگاه خودش را در جهان پیدا کند زیرا از دید کمبل تمام اسطوره های جهان از الگویی مشابه پیروی می کنند. به علاوه او ادعا می کند که تمام داستان ها و روایت ها از ساده ترین آن ها تا آثار برجسته ادبیات با توجه به "تک اسطوره" و "سیر قهرمان" قابل درک هستند و تنها تفاوت آن ها، شیوه بازنمایی است.
فاطمه خداکرمی
چکیده
درطول تاریخ، قرآن با انگیزه واهداف متعددی ترجمه و بازترجمه شدهاست. با آغازقرن بیستم وتداوم نگرش علمی و محققانه درحوزۀ اسلام شناسی قرن هجدهم و نوزدهم میلادی، شرق شناسان دینپژوه و اسلام شناسان بمنظورمقابله با دیدگاههای غرض ورز و ترجمههایغیرعلمی سده های قبل، به ترجمه و بازترجمههایعلمی وکاربردی قرآن مبادرت کردند. ازجمله ...
بیشتر
درطول تاریخ، قرآن با انگیزه واهداف متعددی ترجمه و بازترجمه شدهاست. با آغازقرن بیستم وتداوم نگرش علمی و محققانه درحوزۀ اسلام شناسی قرن هجدهم و نوزدهم میلادی، شرق شناسان دینپژوه و اسلام شناسان بمنظورمقابله با دیدگاههای غرض ورز و ترجمههایغیرعلمی سده های قبل، به ترجمه و بازترجمههایعلمی وکاربردی قرآن مبادرت کردند. ازجمله ترجمههای شاخص قرن حاضرمی توان به ترجمه هارتموت بوبتسین شرق شناس ودین پژوه آلمانی اشاره کرد که بصورت مستقیم ازاصل عربی به زبان آلمانی ترجمه شدهاست. . یکی از دلایل شاخص بودن ترجمه بوبتسین رسا بودن و مخاطب محوربودن زبان ترجمه است، بنابراین درمقالۀ حاضر، نگارنده ضمن نگاهی به سیرترجمههای قرآن به زبان آلمانی، به بررسی هدف بوبتسین ازترجمه قرآن وعلت شاخص بودن این ترجمه براساس نظریه ورنرکولر ازدیدگاه متن محور یا مخاطب محور به روش تحلیلی- توصیفی، میپردازد. با طرح این پرسش که آیا ترجمۀ این شرقشناس دینپژوه به لحاظ تبین معنای قرآنی واثرگذاری معنوی (ازمنظرارتباطی –مخاطب محور"معادل کاربردی") درمقایسه با ترجمه موزون قرآنی روکرت وترجمۀ تفسیری رودی پارٍت، ترجمۀ موفقی بوده واینکه تا چه میزان ساختارصرفی- نحوی و بلاغی زبان عربی ( معادل صوری) به زبان معیارمقصد منتقل شدهاست؟ حاصل این تحقیق مهرتاییدی است برشاخص بودن ترجمۀ قرآنی بوبتسین.
ابراهیم استارمی
دوره 10، شماره 14 ، اردیبهشت 1394، ، صفحه 111-130
چکیده
با توجه به رویکرد نوین در آموزش زبان آلمانی و گرایش به استفاده از متون ادبی در کلاسهای آموزشی به جای متون روزمره، اهمیت آموزش ادبیات روایی به خصوص نوع ادبی "نوول"[1] و نقش مثبت آن در آموختن زبان به دلیل ویژگیهای بی بدیل و جذابیتش، آشکارتر میشود. در ادبیات روایی هر نوع رخدادی که روایت و تعریف شود، از آن اغلب با عنوان کلی "داستان"[2] یاد ...
بیشتر
با توجه به رویکرد نوین در آموزش زبان آلمانی و گرایش به استفاده از متون ادبی در کلاسهای آموزشی به جای متون روزمره، اهمیت آموزش ادبیات روایی به خصوص نوع ادبی "نوول"[1] و نقش مثبت آن در آموختن زبان به دلیل ویژگیهای بی بدیل و جذابیتش، آشکارتر میشود. در ادبیات روایی هر نوع رخدادی که روایت و تعریف شود، از آن اغلب با عنوان کلی "داستان"[2] یاد میشود که موضوعات نوول هم از آن مستثنی نمیشوند. این در صورتی است که بین "داستان"، "داستان کوتاه" ، "نوول" و دیگر انواع ادبی از نظر محتوا تفاوتهای بسیار وجود دارد. در ادبیات آلمان نیز بسیاری از داستانها بدون توجه به محتوا و ساختار آنها، نوول خوانده میشوند و در تعریف نوول، به کوتاهتر بودن آن در مقایسه با رمان اکتفا میشود. این برداشت سطحی از نوول، شایسته زیباترین و جالبترین نوع ادبیات روایی نیست. هدف این مقاله این است که با شناساندن زیبایی و خصوصیات واقعی نوول، برداشت و ذهنیت خوانندگان متون ادبی در این خصوص اصلاح و علاوه بر استفاده از این متون در آموزش زبان آلمانی، زمینهای ایجاد شود که این نوع بینظیر ادبی از انزوای موجود بیرون آید و خوانندگان زیادی به مطالعه نوول روآورند.[1] Novelle[2] Erzählung
آندیا عبایی
دوره 12، شماره 16 ، اردیبهشت 1395، ، صفحه 175-191
چکیده
آلن ربـگریهدر سال 1981 اعلام کرد دیگر قصد ندارد به نگارش رمان ادامه دهد و این در حالی بود که او اندکی پیش از هشتاد سالگی خود (در سال 2001) رمانی بهنام ازسرگیری را منتشر کرد. عنوان این رمان، ملهم از کییرکگور است و رب-گریه در آن از تمایز میان به خاطر آوردن یا یادآوری و ...
بیشتر
آلن ربـگریهدر سال 1981 اعلام کرد دیگر قصد ندارد به نگارش رمان ادامه دهد و این در حالی بود که او اندکی پیش از هشتاد سالگی خود (در سال 2001) رمانی بهنام ازسرگیری را منتشر کرد. عنوان این رمان، ملهم از کییرکگور است و رب-گریه در آن از تمایز میان به خاطر آوردن یا یادآوری و از سرگیری پیروی کرده: مفهوم اول، در معنای «از سرگیری رو به عقب» درک میشد درحالیکه «از سرگیری در معنای واقعی، یادآوری رو به جلو دانسته میشد.» رب-گریه از خلال روشهای مختلف روایی همچون تنوع و تغییرپذیری سطوح گفتاری و روایی در صدد بود تا با از سرگیری، «رمان نو» را تخریب کرده و از نو بسازد و در نهایت رمانی را ارائه کند که «یادآوری رو به جلو» باشد و نه تکرارِ گذشتهمحور آثار قدیمی. این مقاله به بررسی فرآیند نگارشیای میپردازد که این رماننویس با آن و بهمدد از سرگیری بیوقفهی کار نگارش، بر آن بوده تا اثر جدیدی را با ریشههای جدید بیافریند و از منزویشدن کتاب در دنیایی که قبلاً دیده شده و یگانه است، جلوگیری کند.
پروین سلاجقه
دوره 13، شماره 17 ، آبان 1395، ، صفحه 175-194
چکیده
این مقاله، گفتاری تحلیلی در چگونگی شگردهای روایی، شخصیتپردازی و استفادهی ویژه از ابعاد «زمان»، در رمان پستمدرنیستی «سلاخخانهی شمارهی پنج»، اثر کورت وُنهگات، نویسندهی معاصر آمریکایی است و شامل سه بخش است: قسمت اول: معرفی مختصر اثر و پیشینهی بررسی و نقدهای انجامشده دربارهی این کتاب است. قسمت دوم: ...
بیشتر
این مقاله، گفتاری تحلیلی در چگونگی شگردهای روایی، شخصیتپردازی و استفادهی ویژه از ابعاد «زمان»، در رمان پستمدرنیستی «سلاخخانهی شمارهی پنج»، اثر کورت وُنهگات، نویسندهی معاصر آمریکایی است و شامل سه بخش است: قسمت اول: معرفی مختصر اثر و پیشینهی بررسی و نقدهای انجامشده دربارهی این کتاب است. قسمت دوم: شامل طرح مباحث نظری مرتبط با این مقاله، با استفاده از نظریههای ادبی، بهویژه نظریههای پستمدرنیستی و همچنین آراء فرمالیستهای روسی در روایتشناسی است. قسمت سوم: تحلیل تکنیکهای استفاده از زمان، روایت و شخصیتپردازی در این اثر معروف جهانی است. در پایان مقاله نیز نتیجهگیری و معرفی منابع آمده است. در این مقاله تلاش نگارنده بر این بوده است تا ضمن طرح مباحث نظری، در حد امکان، با استفاده از شاهدمثالهای مناسب از خود متن، شگردهای نویسندگی در این اثر تاریخی-داستانی-اجتماعی-علمی-تخیلی را به نحوی مورد تحلیل قرار دهد که سیر روایی داستان برای خوانندهی ناآشنا با این اثر نیز تا حدود زیادی روشن شود.
حمید هاشمی کهندانی؛ بهمن نامور مطلق
دوره 15، شماره 21 ، آبان 1397، ، صفحه 273-296
چکیده
دلتنگی برای گذشته یکی از اثرگذارترین مفاهیم در زندگی نویسندگان و شاعران است که به جهت دوری مکانی و زمانی رخ میدهد و به اشعار و داستان های شان شکل میبخشد. این پژوهش میکوشد انواع دلتنگی منقسم بر نوستالژی و مالیخولیا را تفکیک و هر کدام را جداگانه تببین کند و برای این کار از آرای والتر موزر یکی از استادان دانشگاه. اوتاوا استفاده میکند. ...
بیشتر
دلتنگی برای گذشته یکی از اثرگذارترین مفاهیم در زندگی نویسندگان و شاعران است که به جهت دوری مکانی و زمانی رخ میدهد و به اشعار و داستان های شان شکل میبخشد. این پژوهش میکوشد انواع دلتنگی منقسم بر نوستالژی و مالیخولیا را تفکیک و هر کدام را جداگانه تببین کند و برای این کار از آرای والتر موزر یکی از استادان دانشگاه. اوتاوا استفاده میکند. نخست تعریف این اندیشمند از نوستالژی را میخوانیم و تفاوت آن را با عارضه دیگری که آن هم ناشی از غم دوری و غربت است بررسی میکنیم. موزر شروطی برای تشخیص این دو مفهوم از هم معرفی کرده است که در میان اشعار نزار قبانی آنها را جستجو و نمونههایی برای آن پیدا میکنیم و دست آخر دو نتیجه میگیریم. نخست این که نوع دلتنگی موجود در اثر او کدام است و دوم این تفکیک چه فایدهای برای فهم بهتر اشعار او دارد. چون مفهوم دلتنگی نزد شاعران بسیاری و شاید نزد اغلب شاعران وجود داشته و نتیجه طبیعی افزایش سن باشد. این مفهوم گسترده را باید سنخشناسی نموده و از آن برای درک دقیقتر اشعار هر یک از هنرمندان استفاده نمود.
رخشنده نبیزاده نودهی؛ شیده احمدزاده هروی
چکیده
شماری از به یادماندنیترین شخصیتهای نمایشی در آثارِ ویلیام شکسپیر دچارِ آشفتگیِ روانی هستند. با بررسی و تحلیلِ معضلاتِ روحیِ این شخصیتها بر اساسِ دیدگاههای نوینِ علمِ روانشناسی میتوان دریافت که بسیاری از تشویشهای ذهنیِ آنها از مسائلِ مربوط به بدن سرچشمه میگیرد. فرآیندِ شکلگیریِ فردیت اساساً در گرویِ اطمینانِ سوژه ...
بیشتر
شماری از به یادماندنیترین شخصیتهای نمایشی در آثارِ ویلیام شکسپیر دچارِ آشفتگیِ روانی هستند. با بررسی و تحلیلِ معضلاتِ روحیِ این شخصیتها بر اساسِ دیدگاههای نوینِ علمِ روانشناسی میتوان دریافت که بسیاری از تشویشهای ذهنیِ آنها از مسائلِ مربوط به بدن سرچشمه میگیرد. فرآیندِ شکلگیریِ فردیت اساساً در گرویِ اطمینانِ سوژه از داشتنِ بدنی مستقل، پاکیزه و منحصر به خویشتن است. چنین کالبدی دارایِ مرزبندیها و قلمروی مشخص است و هویتِ جنسیِ معیّنی نیز دارد. تلاشِ سوژه برای ساختنِ چنین تصویری از بدن خود صرفاً امری فردی و خصوصی نیست بلکه از معیارها و هنجارهایِ اجتماعی، فرهنگی و ایدئولوژیک دربارهی این مقولهها نیز تاثیر میپذیرد زیرا سوژه همواره میکوشد این تصویر را با آن معیارها هماهنگ کند. بدین ترتیب بدن دیگر امری صرفاَ جسمانی و مادی نیست بلکه به مقولهای فرهنگی و اجتماعی تبدیل میشود. جستارِ حاضر میکوشد با بررسیِ دغدغههایِ ذهنیِ هملت – به عنوانِ یکی از شاخصترینِ این گونه شخصیتها در آثارِ شکسپیر – درهمتیندگیِ تنشهای روانی و مسائلِ مربوط به بدن را در روانِ سوژهی مذکر تحلیل نماید. بدین منظور با ارجاع به نظریاتِ جولیا کریستوا دربارهی آلودهانگاری، رویارویی با امرِ آلوده و نقشِ این فرآیندها در تکوینِ فردیت، برخی از کشمکشهای درونیِ هملت موردِ بررسی و تحلیل قرار میگیرد تا شناختِ بهتری از عللِ پنهانِ آسیبهای روانی و آشفتگیِ ذهنیِ او به دست آید.
زینب محمد ابراهیمی جهرمی؛ سیمین مراد خانی
دوره 1، شماره 1 ، اسفند 1387
چکیده
پژوهش کنونی که از بررسی گفتار سی گویشور بومی شهرستان هرسین، واقع در استان کرمانشاه، جمع آوری شده است پسوندهای فعلی گویش لکی هرسینی را مورد مطالعه قرار می دهد. پسوندهای فعلی این گویش، به هشت گونه دسته بندی می شوند: شناسه ها، پسوند پایة زمان حال، پسوندهای پایة زمان گذشته، پسوندهای پایة مصدری، پسوندهای معین، پسوندهای مجهول، پسوندهای ...
بیشتر
پژوهش کنونی که از بررسی گفتار سی گویشور بومی شهرستان هرسین، واقع در استان کرمانشاه، جمع آوری شده است پسوندهای فعلی گویش لکی هرسینی را مورد مطالعه قرار می دهد. پسوندهای فعلی این گویش، به هشت گونه دسته بندی می شوند: شناسه ها، پسوند پایة زمان حال، پسوندهای پایة زمان گذشته، پسوندهای پایة مصدری، پسوندهای معین، پسوندهای مجهول، پسوندهای سببی و پسوندهای افعال پسوندی. افعال پسوندی گویش لکی هرسینی،در زبان فارسی، به صورت افعال پیشوندی، معادل یابی می شوند. روش های سه گانة مجهول کردن افعال این گویش، صرفاً با انجام تغییراتی در نوع و ساختمان پسوندهای فعلی، افعال معلوم را به افعال مجهول تبدیل می نمایند. در این روش ها، فعل معین در ساختار مجهول به کار نمی رود. برخی از پسوندهای هشت گانه، در آنِ واحد دارای نقش های متنوعی می باشند. برخلاف افعال معین، پسوندهای معین قبل یا بعد از شناسة افعال اصلی ظاهر می شوند و هرگز ماهیتی مستقل ندارند.
هاله رفیع
دوره 1، شماره 2 ، شهریور 1388
چکیده
مقاله ی حاضر با این پیش فرض آغاز می شود که فلسفه ی غرب همواره با گفتمان تقابلی سخن گفته است. در این گفتمان تقابلی، خودی و دیگری، به خصوص در نقد پسااستعماری، جایگاه ویژه ای دارند. خودی، در عین تمایل به حفظ برتری، دائم در پی نزدیک شدن به دیگری است، اگرچه که این حرکت به سوی دیگری هرگز پایانی ندارد و «دیگری» برای ابد غیر قابل دسترس باقی می ...
بیشتر
مقاله ی حاضر با این پیش فرض آغاز می شود که فلسفه ی غرب همواره با گفتمان تقابلی سخن گفته است. در این گفتمان تقابلی، خودی و دیگری، به خصوص در نقد پسااستعماری، جایگاه ویژه ای دارند. خودی، در عین تمایل به حفظ برتری، دائم در پی نزدیک شدن به دیگری است، اگرچه که این حرکت به سوی دیگری هرگز پایانی ندارد و «دیگری» برای ابد غیر قابل دسترس باقی می ماند. از طرفی نیاز خودی به دیگری رابطه ی بین این دو را به رابطه ای پارادوکسی تبدیل می کند. نگارندگان ادعا می کند که اگر خودی، در حرکتی که برای نزدیک شدن و شناختن دیگری انجام می دهد، از مرزهای تعیین شده پا فراتر بگذارد، هویتش آن چنان تغییر می کند که اگرچه «دیگری» نمی شود، ولی قرابتش را با خودی از دست می دهد و تبدیل می شود به «دیگری» ولی «از نوع دیگر». مقاله حاضر با تمرکز بر رمان در انتظار بربرها نوشته جی. ام. کوتزیا به تحلیل رابطه خود و دیگری میپردازد. این مقاله قسمتی از پژوهشی است که در سطح رساله ی دکترا برای دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز انجام می شود.
هلن اولیایینیا
دوره 2، شماره 1 ، اسفند 1388
چکیده
در نمایشنامههای شکسپیر نامه نقشی اساسی پیدا می کند و وسیلهای میشود جهت نمایش ویژگیهای شخصیتی شخصیتهای اثر و همچنین افشا و بسط مضامین اصلی نمایشنامه: آنچه نامهها درمورد نویسنده نامه و درباره خوانندگان نامه از طریق واکنش به محتوای آن مینمایانند. افزون بر آن، این نامهها تمهیدی جهت ارائه و بسط مضامین محوری نمایشنامه میشود. ...
بیشتر
در نمایشنامههای شکسپیر نامه نقشی اساسی پیدا می کند و وسیلهای میشود جهت نمایش ویژگیهای شخصیتی شخصیتهای اثر و همچنین افشا و بسط مضامین اصلی نمایشنامه: آنچه نامهها درمورد نویسنده نامه و درباره خوانندگان نامه از طریق واکنش به محتوای آن مینمایانند. افزون بر آن، این نامهها تمهیدی جهت ارائه و بسط مضامین محوری نمایشنامه میشود. در این نمایشنامه، هملت دو نامه مینویسد: یکی به افیلیا که بیانگر احساس و عشق پاک او نسبت به افیلیا است و دیگری نامهای جعلی که موقتاً سرنوشت و مرگ وی را به تأخیر میاندازد، دوستان خیانتکار او را به جزای خویش میرساند و فرصتی به وی میدهد تا مأموریتی را که از طرف روح پدرش به او محول شده به انجام برساند و انتقام پدر را از عموی خود، که قاتل پدر است، بگیرد. در این بحث، نامهی اول مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد تا تأثیر آن را در نمایاندن شخصیت هملت و آنان که به محتوای این نامه واکنش نشان میدهند مورد تأکید قرار دهیم. نامهی دوم نیز بررسی میشود تا اهمیت آن را به عنوان عامل اصلی سرنوشت، مضمون محوری اثر، مورد بررسی قرار دهیم.
فرح نارنجی؛ محمد حسین حدادی
دوره 2، شماره 2 ، تیر 1389
چکیده
تاکنون ترجمه های گوناگونی از قرآن انجام شده است که مترجمان آن ها هر کدام بر اساس روشی که برگزیده اند به این کار اقدام کرده و محصول تلاش خود را در قالبی ویژه ارائه داده اند. نقد و بررسی این ترجمه ها و کشف نقاط قوت و ضعف آن ها به منظور دستیابی به ترجمه ای مطلوب همواره لازم و راهگشاست. در این زمینه مقالۀ حاضر به نقد و بررسی یکی از شاخص ترین ...
بیشتر
تاکنون ترجمه های گوناگونی از قرآن انجام شده است که مترجمان آن ها هر کدام بر اساس روشی که برگزیده اند به این کار اقدام کرده و محصول تلاش خود را در قالبی ویژه ارائه داده اند. نقد و بررسی این ترجمه ها و کشف نقاط قوت و ضعف آن ها به منظور دستیابی به ترجمه ای مطلوب همواره لازم و راهگشاست. در این زمینه مقالۀ حاضر به نقد و بررسی یکی از شاخص ترین ترجمه های معاصر قرآن به زبان آلمانی توسط رودی پارت پرداخته است. نتایج این بررسی نشان می دهد که فهم و بررسی مترجم نباید منحصر به مفاهیم لغوی کلمات باشد، بلکه باید اطلاع کاملی از اصطلاحات شرعی داشته باشد. کاستی هایی که در ترجمۀ پارت به چشم می خورد معلول عدم تسلط وی نسبت به اصول اعتقادی اسلام است. این پژوهش همچنین شیوه ای جدید در ترجمۀ قرآن با عنوان "فهم قرآن با قرآن" و نقش آن در صحت ترجمه را به نمایش می گذارد.
هاله رفیع
دوره 3، شماره 1 ، اسفند 1389
چکیده
بازنمایی پدیده خودکشی در ادبیات، ریشه در قرون باستان دارد. نمایشنامه نویسان یونان با ایجاد نقطه ضعف هایی در نهاد قهرمانان داستان آنها را به سمت مرگ یا خودکشی سوق می دادند. این سنت یونانیان را نمایشنامه نویسان قرن شانزدهم همچون شکسپیر در آثاری مثل هملت، رومئو و ژولیت، و مکبث ادامه دادند. در این نمایشنامه ها شخصیت ها از ابتدا محکوم به ...
بیشتر
بازنمایی پدیده خودکشی در ادبیات، ریشه در قرون باستان دارد. نمایشنامه نویسان یونان با ایجاد نقطه ضعف هایی در نهاد قهرمانان داستان آنها را به سمت مرگ یا خودکشی سوق می دادند. این سنت یونانیان را نمایشنامه نویسان قرن شانزدهم همچون شکسپیر در آثاری مثل هملت، رومئو و ژولیت، و مکبث ادامه دادند. در این نمایشنامه ها شخصیت ها از ابتدا محکوم به خودکشی بودند و در سرنوشت خود حق هیچ گونه انتخاب و آزادی عملی نداشتند. اما این سنت را نویسندگان قرن بیستم به چالش کشیدند. در آثار نمایشنامه نویسانی مانند ایبسن، هوگو، و میلر چیزی به عنوان سرنوشت از پیش تعیین شده دیده نمی شود. اما شخصیت ها در آثار این نویسندگان هنوز تحت تأثیر موقعیتی که در آن قرار گرفته اند دست به خودکشی می زنند. با ظهور فیلسوفانی چون کی یرکگور، نیچه، و سارتر این نگرش به خودکشی نیز تغییر یافت. در مکتب اگزیستانسیالیسم، که سارتر یکی از نظریه پردازان مهم آن است، دیگر مسئله ای به عنوان جبر یا تقدیر وجود ندارد و شخصیت ها تحت تأثیر موقعیت نیز قرار نمی گیرند. از آنجا که سارتر وجود را بر ماهیت مقدم می داند، استدلال می ک ند که ما انسان ها، که فقط وجود داریم. در هر کاری کاملاً آزاد و مختار هستیم و یکی از این آزادی ها، انتخاب خودکشی است. این آزادی را، به گفته سارتر، از هیچ بشری نمی توان سلب کرد. البته این انتخاب همواره با ترس، دلهره و حس مسئولیت شدید همراه است ولی همه این ها مانع انتخاب فرد نمی شود. نمایشنامه گوشه نشینان آلتونا اثر ژان پل سارتر، این نگرش به آزادی انتخاب خودکشی را به روشنی عیان می سازد.
نگار شریف؛ شیده احمد زاده
دوره 3، شماره 2 ، شهریور 1390
چکیده
جنبههایی از تجربهی شخصی که در آثار ادبی میآیند را میتوان به عنوان بازتاب هویت فردی و اجتماعی شخصیتها مورد بررسی قرار داد. فمینیسم پساساختارگرا که نقد بر اساس روانکاوی سنتی را به دلیل تعریف هویتی منفعل و وابسته از زنانگی نقد میکند، آن را گفتمانی مردسالارانه میداند که همواره جنسیت زنانه را با فقدان مرتبط دانستهاست. توجه ...
بیشتر
جنبههایی از تجربهی شخصی که در آثار ادبی میآیند را میتوان به عنوان بازتاب هویت فردی و اجتماعی شخصیتها مورد بررسی قرار داد. فمینیسم پساساختارگرا که نقد بر اساس روانکاوی سنتی را به دلیل تعریف هویتی منفعل و وابسته از زنانگی نقد میکند، آن را گفتمانی مردسالارانه میداند که همواره جنسیت زنانه را با فقدان مرتبط دانستهاست. توجه به مضمون رابطهی مادر-دختر در نوشتههای لوس ایریگاری بخشی از تلاش او برای تصحیح نگاه غالب به زن و رهایی زنان در مقام مادر از چارچوب بستهی نقشهای تحمیلی فرهنگی و اجتماعی است. زنان دراندیشه مردسالار به عنوان سوژه فعال به رسمیت شناخته نشده و از حیطهی فرهنگ رانده میشوند. مقالهی حاضر ابتدا به تعریفهای مرد-محور از چگونگی شکل گیری هویت زنانه در نقد روانکاوانهی فروید و لکان اشاره میکند. سپس بحث میکند که نظرات ایریگاری چطور به واسازی این تعریفها میپردازد و چگونه بازتعریف رابطه مادر-دختر میتواند هنجارهای فرهنگی را دگرگون کند. در ادامه خوانشی از داستان "گزارش گیری" نویسنده و متفکر معاصر سوزان سونتاگ بر اساس این مضمون نشان میدهد که در جامعهای که گفتمانهای مردسالار رایج را هنوز حفظ کرده، رابطهی مادر-دختر، سرکوب شده و عقیم، ناتوان از بخشیدن هویت مثبت به زن است که باعث قربانی شدن او در این وضعیت ناکامی میشود.
فرزانه کریمیان
دوره 4، شماره 2 ، مرداد 1391
چکیده
رمان معاصر مجالی است برای شناسندن ناگفتهها و ناشنیدههای متفاوت یا متعارض که از ارزش شناخت شناسی برخوردارست. راویان متعدد در پیشبرد رمان، نه به شکل خطی، که با تناوب، تکثر و تفاوت ایفای نقش میکنند و خواننده با تفسیر و بازسازی خود ارکان به ظاهر منفک و عناصر داستانی را در مجموعهی واحدی به هم پیوند میدهد. به عبارت دیگر، رمان جمع ...
بیشتر
رمان معاصر مجالی است برای شناسندن ناگفتهها و ناشنیدههای متفاوت یا متعارض که از ارزش شناخت شناسی برخوردارست. راویان متعدد در پیشبرد رمان، نه به شکل خطی، که با تناوب، تکثر و تفاوت ایفای نقش میکنند و خواننده با تفسیر و بازسازی خود ارکان به ظاهر منفک و عناصر داستانی را در مجموعهی واحدی به هم پیوند میدهد. به عبارت دیگر، رمان جمع اضداد و نامتجانسها درون وحدت یک اثر ادبی میشود. رمان نخبه از این قضیه مستثنی نیست. نانسی هوستن در این اثر از تکثر صداهای گوناگونی که به تناوب در هم تنیده و از هم جدا میشوند، با بهرهوری از درونمایهی بسیار زیرکانهی موسیقی و بابرقراری هماهنگی میان صدای راویان متفاوت از نقطه های دید مختلف و با ایجاد ضرب آهنگهای پرطنین فضایی کم نظیربرای گفتگومندی شخصیتها ایجاد میکند. به مثابهی یک همنوازی هنرمندانه، هر یک از آنها رشتهی کلام را به دست میگیرند و رمان فضای ارتباطی مناسبی برای گفتگومندیهای عقیدتی و گفتمانی شخصیتها به وجود میآورد. مقالهی حاضر با یافتن راهکارها و شگردهای نویسنده، از زیرعنوان تا فنون روایی با توجه به نکات روایتشناسانه و زبانشناختی در پینمایاندن هر چه بهتر و بیشتر ویژگی چندصدایی و منطق گفتگویی در این رمان است.
سیما فرشید؛ بیتا دارابی
دوره 5، شماره 1 ، اسفند 1391
چکیده
ژاک لاکان، روانکاو مشهور فرانسوی معتقد است که روان انسان براساس الگویی سهگانه (خیالی، نمادین و واقع) شکل میگیرد که با تجزیه و تحلیل آن میتوان به شکلگیری ضمیر ناخودآگاه و همچنین تفسیر کنش و واکنشهای آدمیان پرداخت. او همچنین بر این باور است که شکلگیری سه نظم «خیالی»، «نمادین» و «واقع» در ضمیر ناخود آگاه بسیار متاثر از نقش و ...
بیشتر
ژاک لاکان، روانکاو مشهور فرانسوی معتقد است که روان انسان براساس الگویی سهگانه (خیالی، نمادین و واقع) شکل میگیرد که با تجزیه و تحلیل آن میتوان به شکلگیری ضمیر ناخودآگاه و همچنین تفسیر کنش و واکنشهای آدمیان پرداخت. او همچنین بر این باور است که شکلگیری سه نظم «خیالی»، «نمادین» و «واقع» در ضمیر ناخود آگاه بسیار متاثر از نقش و رفتار «دیگری» در تکامل ذهنی انسان است. در این مقاله مفهوم «دیگری» و تاثیر آن بر شکلگیری نظمهای سهگانهی ذهنی شخصیتهای نمایشنامهی سیرطولانی روز در شب اثر یوجین اونیل و همچنین واکنش این شخصیتها نسبت به جهان پیرامون به مثابه نمود بیرونی ضمیر ناخودآگاهشان مورد بررسی قرارمیگیرد. با تحلیل واکنشهای نامعقول و نابهنجاریهای جسمی و روانی این شخصیتها از جمله اعتیاد، میخوارگی و احساس گناه خواهیم دید که اونیل چگونه احساس حقارت، فقدان و امیال شخصیتهای این نمایشنامه را به تصویر میکشد تا نشان دهد که این معضلات نشأت گرفته از احساسات و افکار سرکوب شدهای است که در نتیجهی تضاد بین اخلاقیات تعریف شده از سوی «دیگری بزرگ» و تمایلات درونی شخصیتها شکل گرفته است.
مسعود فرهمندفر؛ امیرعلی نجومیان
دوره 5، شماره 2 ، شهریور 1392
چکیده
هدف این مقاله بررسی رمان حافظ طبیعت (1974)، اثر نادین گُردیمر، از منظر رویکرد پسااستعماری در نقد ادبی و با توجّه ویژه به آرای هُمی کِی. بابا است. نخست، به اجمال به طرح کلّی داستان اشاره میشود و اهمیت این رمان خاص بررسی میشود. سپس به سبک روایت، شخصیتپردازی و بافت رمان (آپارتاید و فرهنگ «زولو») پرداخته خواهد شد. بهطور کلّی، در رمآنهای ...
بیشتر
هدف این مقاله بررسی رمان حافظ طبیعت (1974)، اثر نادین گُردیمر، از منظر رویکرد پسااستعماری در نقد ادبی و با توجّه ویژه به آرای هُمی کِی. بابا است. نخست، به اجمال به طرح کلّی داستان اشاره میشود و اهمیت این رمان خاص بررسی میشود. سپس به سبک روایت، شخصیتپردازی و بافت رمان (آپارتاید و فرهنگ «زولو») پرداخته خواهد شد. بهطور کلّی، در رمآنهای گردیمر میتوان مفاهیمی همچون تلاش برای حفظ هویّت ملّی (آفریقایی)، مخالفت با هرگونه تبعیض نژادی و سرکوبگری و برخورد فرهنگها را مشاهده کرد. در این رمان نیز تقابل فرهنگ بیگانه (اروپایی) و فرهنگ بومی (آفریقایی) به تصویر کشیده میشود و مفهوم «پیوندخوردگی فرهنگی» مطرح میگردد. همچنین، ضمن اشاره به شکافها و دوسویگیهای گفتمان استعمار، مفهوم «تقلیدِ» هُمی بابایی برای مداخله در روایت قدرت و مختلکردن آن معرفی و بررسی میگردد. از نظر بابا، تقلید و پیوندخوردگی راهبردهای بقا در شرایط ظلم و بیداد به حساب میآیند و به فرودست توان مقاومت و کنشگری میدهند.
محسن فخری؛ شیده احمدزاده
دوره 6، شماره 1 ، دی 1392
چکیده
آرمانشهرِ سرتوماس مور در کنار شهریارِ ماکیاولی ازبرجستهترین متون اومانیستی رنسانس است که تأثیراتی عمیق بر سرنوشت اروپای امپریالیستی قرون بعد از خودگذاشت. این مقاله تلاش میکند تا نشان دهد که آرمانشهر نه یک آرمانشهر مطلوب انسانی که الگویی استعماری پیش روی بریتانیای قرون بعد است. با به کار بستن روش خوانشی کنترپوان که ادوارد سعید ...
بیشتر
آرمانشهرِ سرتوماس مور در کنار شهریارِ ماکیاولی ازبرجستهترین متون اومانیستی رنسانس است که تأثیراتی عمیق بر سرنوشت اروپای امپریالیستی قرون بعد از خودگذاشت. این مقاله تلاش میکند تا نشان دهد که آرمانشهر نه یک آرمانشهر مطلوب انسانی که الگویی استعماری پیش روی بریتانیای قرون بعد است. با به کار بستن روش خوانشی کنترپوان که ادوارد سعید در فرهنگ و امپریالیسم مطرح میکند، خصوصیاتی که این متن را در دایرهی متون امپریالیستی ــ استعماری قرار میدهد برجسته میشود. بدین منظور ابتدا موقعیت تاریخی اومانیسم و متن آرمانشهر را به اجمال بررسی، سپس تشریح میشود که آرمانشهر بیش از آنکه رسالهای ایدهآلیستی باشد روایتی داستانی است؛ به همین دلیل این مقاله به ارتباط ارگانیک این متن با سنت امپریالیسی رمان مغرب-زمین میپردازد. در این روند تحلیل گفتمانهای «رسالت متمدنسازی»، «خودی و دیگری»، «جنگ» و «بردهداری» به تفصیل بررسی میشوند.
سمیه دل زنده روی
دوره 7، شماره 1 ، شهریور 1393
چکیده
ترجمه همواره نقش مهمی در پر کردن شکاف بین فرهنگها و زبانهای مختلف و معرفی ابعاد ادبی جدید به ادبیات زبان مقصد ایفا کرده است. بر خلاف این باور رایج که ترجمه در مقایسه با اثر اصلی جایگاه فرعی دارد، در مقاطع زمانی مختلف ثابت شده است که ترجمه به حدی در زبان مقصد تأثیرگذار است که حتی در ادبیاتی غنی و کهن همچون ادبیات فارسی به الگویی برای ...
بیشتر
ترجمه همواره نقش مهمی در پر کردن شکاف بین فرهنگها و زبانهای مختلف و معرفی ابعاد ادبی جدید به ادبیات زبان مقصد ایفا کرده است. بر خلاف این باور رایج که ترجمه در مقایسه با اثر اصلی جایگاه فرعی دارد، در مقاطع زمانی مختلف ثابت شده است که ترجمه به حدی در زبان مقصد تأثیرگذار است که حتی در ادبیاتی غنی و کهن همچون ادبیات فارسی به الگویی برای نویسندگان تبدیل میشود. پژوهش حاضر تلاش میکند با تأکید ویژه بر برهه زمانی بین سالهای 1300 تا 1350هجریشمسی، یعنی هنگامی که شیوههای جدید نویسندگی از قبیل «تکگویی درونی» و«سیلان ذهن» به نظام ادبی فارسی معرفی شدند، تأثیر ترجمه را از ادبیات غرب در سالهای بین 1200 تا 1350بر ادبیات معاصر فارسی مورد بررسی قرار دهد. بدین منظور، مفاهیم نظریه نظام چندگانه و برنامهریزی فرهنگیِ اون زهر به عنوان چارچوب نظری تحقیق و جهت بررسی این مسئله که ترجمه از ادبیات مدرن انگلیسی چگونه بر نگارش رمان مدرن فارسی تأثیر گذاشته است انتخاب شد. مشاهده شد که عوامل مختلفی باعث شدند ترجمه رمانهای غربی جایگاهی مرکزی در نظام ادبی فارسی پیدا کنند و به موجب آن شیوههای جدید نویسندگی از قبیل تکگویی درونی و سیلان ذهن به رمان مدرن فارسی راه یابند.
نجمه قابلی
دوره 6، شماره 2 ، شهریور 1393
چکیده
این مقاله به تحلیل تاثیر عناصر بومی فرهنگ قوم ایبوی نیجریه بر هویت زن ایبو در نیجریه ی استقلال یافته در رمان ختمی بنفش اثر چیماماندا آدیچی می پردازد. منتقدان فمینیست پسا استعماری مانند اسپیواک و هالووی برآنند که بدون به رسمیت شناختن عناصر ویژه ی فرهنگی زنان در کشورهای جهان سوم نمی توان تنها با روشهای آکادمیک غربی، واقعیت مادی زندگی ...
بیشتر
این مقاله به تحلیل تاثیر عناصر بومی فرهنگ قوم ایبوی نیجریه بر هویت زن ایبو در نیجریه ی استقلال یافته در رمان ختمی بنفش اثر چیماماندا آدیچی می پردازد. منتقدان فمینیست پسا استعماری مانند اسپیواک و هالووی برآنند که بدون به رسمیت شناختن عناصر ویژه ی فرهنگی زنان در کشورهای جهان سوم نمی توان تنها با روشهای آکادمیک غربی، واقعیت مادی زندگی زن فرودست را بیان کرد و یا بازنمایاننده ی صدای فروخفته ی وی بود که، در اثر خشونت شناختی متون استعماری و در لابلای وقایع نگاشتهای رسمی، گنگ و ناپیداست. هالووی معتقد است که متن رمانهای زنان آفریقایی متنیست چندصدایی که با شیوه های برگرفته از فرهنگ بومی به ترسیم چندگانگی پیوستار فرهنگ پسا استعماری و هویت زنان آفریقایی می پردازد. یکی از این راهکارها را هالووی «به یادآوری» می نامد که از طریق آن خاطرات، اسطوره ها،و وقایع تاریخی در ساختار روایت در هم تنیده و گفتمانی ویژه خلق می شود که روایتهای استعماری و پدرسالار را به چالش می کشد. مقاله ی حاضر نقش راهکار «به یادآوری» در رمان ختمی بنفش در بازنمایی تاثیر عناصر فرهنگ ایبو در رشد شخصیت و گذار قهرمان رمان از نوجوانی به بزرگسالی را نشان می دهد. آدیچی به خوبی نشان می دهد که هویت زن در جامعه ی متکثر پسا استعماری خصلتی قطبیت یافته و تقابلی نداشته بلکه پیوستاریست از عناصر گونا گون فرهنگی دوران ماقبل استعمار، دوره ی استعمار، و عصر نوین. کلیدواژگان: فرهنگ بومی، «به یادآوری»، ایبو، زنان جهان سوم، خشونت شناختی، فضای سوم، دورگه گی
محمدصادق زارعی؛ شیده احمدزاده
چکیده
مقاله ی حاضر بر آن است تا با استفاده از نظریات لویی آلتوسر در تعریف "ایدئولوژی ساختاری" و همچنین نظریات ژاک دریدا در تبیین مفهوم "نشان" به بررسی ساختار روایت وی اس نایپل در رمان خانه ای برای آقای بیسواس و در کشوری آزاد بپردازد. در نگاه آلتوسر، ایدئولوژی توهمی است که وضیعت واقعی / عینی را پنهان می سازد و از این رو نوعی "آگاهی کاذب" را ...
بیشتر
مقاله ی حاضر بر آن است تا با استفاده از نظریات لویی آلتوسر در تعریف "ایدئولوژی ساختاری" و همچنین نظریات ژاک دریدا در تبیین مفهوم "نشان" به بررسی ساختار روایت وی اس نایپل در رمان خانه ای برای آقای بیسواس و در کشوری آزاد بپردازد. در نگاه آلتوسر، ایدئولوژی توهمی است که وضیعت واقعی / عینی را پنهان می سازد و از این رو نوعی "آگاهی کاذب" را ایجاد می کند تا بدین وسیله اثر ایدئولوژیک خود را استمرار ببخشد. به عبارتی دیگر، ایدئولوژی رابطه فرد را با واقعیت بیرون متوهم می سازد. در رمان خانه ای برای آقای بیسواس و در کشوری آزاد نایپل تلاش میکند تا ساختار روایتش را براساس طرحی ایدئولوژیک و با "فراخواندن" پی درپی قهرمان داستان به عنوان "دیگری" پی ریزی نماید، تا بدین وسیله دوگانگی نهادینه شده در روایتش را به گونه ای پوشش دهد. نایپل بعضاً در جایگاه یک ایدئولوگ، ایدئولوژی استعمارگرانه ای را در قالب روایت بیان میکند تا شاید بدین وسیله از یک سو آگاهی حاصل از خاستگاه استعماری خود را به رخ بکشد و از سوی دیگر تاثیر ژرف ایدئولوژی ها را در روایت نشان دهد و بتواند بدین وسیله خود را مستقل از تاثیر ایدئوژیک روایتش نشان دهد. حال آنکه او خود مبتلا به است. ساختار روایت او و رد و "نشان" باقی مانده از نظام معنایی آثارش این طرح را کاملاً برملا می سازد. اینجاست که اثر نایپل صرفاً فراتر از محصول مستقیم گفتمان حال حاضر خودش ظاهر می شود. وی خود محبوس در ایدئولوژی ساختاری و مدام در در حال "فراخوانده شدن" است و آثارش هر چند به ظاهر مستقل از عاقبت و سرنوشت خویش، اما به یمن بستر روایت گونه این دوگانگی را نشان می دهند.
مهربان شفیعی؛ جلال سخنور
دوره 11، شماره 15 ، آبان 1394، ، صفحه 93-108
چکیده
در این مقاله ”فردیت“ شخصیتها در اثر معروف ساموئل جانسون تاریخچه ی راسلس، پرنس ابی سینا درپرتو تئوری ”فردیت“ دلوز و گواتری تحلیل و بررسی میشود. با در نظر گرفتن میل شخصیتها بر اساس” تولید مطلوب“ دلوز و گواتری در اثر جانسون، نتیجه حاکی از آن است که میل در شخصیت راسلس و یارانش نه تنها ریشه در کمبود ویا فقدان ندارد بلکه به آنها انرژی ...
بیشتر
در این مقاله ”فردیت“ شخصیتها در اثر معروف ساموئل جانسون تاریخچه ی راسلس، پرنس ابی سینا درپرتو تئوری ”فردیت“ دلوز و گواتری تحلیل و بررسی میشود. با در نظر گرفتن میل شخصیتها بر اساس” تولید مطلوب“ دلوز و گواتری در اثر جانسون، نتیجه حاکی از آن است که میل در شخصیت راسلس و یارانش نه تنها ریشه در کمبود ویا فقدان ندارد بلکه به آنها انرژی و تحرک بخشیده، به انگیزه ی آنها برای تحقیق می افزاید وعلیرغم دیدگاه روانشناسی فروید و لکان، میل همواره نقش مثبتی را ایفا میکند. همچنین، در این مقاله نشان میدهد سرکوبی میل در راسلس و همسفرانش ریشه در ارتباطات و عوامل اجتماعی دارد. زیرا ماهیت آزادگونه ی میل با شرایط اجتماعی که تابع قوانین و قواعد میباشند سازگار نیست و این ناسازگاری میل را در شخصیتها سرکوب میکند و آنها هربار تجربه ای کسب میکنند. از سوی دیگر، هر تجربه به شخصیت ”فردیتی“ مختص همان تجربه ی خاص را میبخشد که با ”فردیت“ قبل و بعد او متفاوت میباشد. بنابراین، هیچیک از شخصیتها دارای ”فردیت“ یکسان و ثابتی نیستند.
زهرا جاویدان مهر؛ محمد رضا عنانی سراب
دوره 14، شماره 19 ، آبان 1396، ، صفحه 99-118
چکیده
چکیدهمهارت خواندن و درک مطلب یکی از مهمترین مهارتهای زبان انگلیسی، بهویژه در سطح آکادمیک میباشد. این مهارت به تنهایی و در کنار مهارتهای دیگر و از زوایای مختلف در حوزه آموزش و همچنین سنجش مورد بررسی قرار گرفته است. یکی از مولفه های مورد تحقیق، در زمینه سنجش آموزشی، زیرمهارتهای ساختاری مهارت خواندن است. آنچه در پژوهش حاضر بررسی می ...
بیشتر
چکیدهمهارت خواندن و درک مطلب یکی از مهمترین مهارتهای زبان انگلیسی، بهویژه در سطح آکادمیک میباشد. این مهارت به تنهایی و در کنار مهارتهای دیگر و از زوایای مختلف در حوزه آموزش و همچنین سنجش مورد بررسی قرار گرفته است. یکی از مولفه های مورد تحقیق، در زمینه سنجش آموزشی، زیرمهارتهای ساختاری مهارت خواندن است. آنچه در پژوهش حاضر بررسی می شود نوع، گستردگی و درجه دشواری این زیرمهارتها و همچنین دشواری سوالات با استفاده از مدل تشخیصی شناختی جیدینا[1] است. سنجش تشخیصی شناختی[2]، چارچوب نظری جدیدی در حوزه روانسنجی است که بر خلاف مدلهای سنتی سنجش، به جای رتبهبندی آزمودنیها بر اساس عملکردشان در آزمون، اطلاعاتی در مورد آزمودنی و تسلطش بر زیرمهارتهای یک حوزه و همچنین خود سوالات آزمون ارائه می دهد. به منظور انجام این پژوهش، سوالات بخش خواندن و درک مطلب آزمون ورودی دانشگاه در مقطع کارشناسی ارشد انتخاب شد و زیرمهارتهای آزمون از طریق سه منبع، مطالعات انجام شده قبلی حوزه، تکنیک فکرگویی و همچنین داوری متخصصین حیطه، استخراج گردید. این زیرمهارتها به همراه پاسخنامههای آزمون مورد نظر در بسته جیدینا (Ma & de la Torre, 2017) در نرم افزار برنامه نویسی R تجزیه و تحلیل شدند. چهار زیرمهارت از این آزمون استخراج و در ادامه، دشواری و گستردگی این زیرمهارت ها و پس از آن دشواری برخی سوالات[3] به روش سنجش تشخیصی شناختی گزارش شد. در پایان، دلایل احتمالی نتایج بهدست آمده در مقایسه با دیگر مطالعات این حوزه مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. واژگان کلیدی: مدل تشخیصی شناختی- زیرمهارت- مدل جیدینا- مهارت خواندن و درک مطلب [1] G-DINA model[2] Cognitive Diagnostic Assessment[3] Item Difficulty
روشنک اکرمی
چکیده
این مقاله به بررسی ایده «دگردیسی» رالف والدو امرسون و ارتباط آن با اشعار حافظ که او از زبان آلمانی ترجمه کرده است میپردازد. این مقاله نشان میدهد که مفهوم «شراب بیداری» که در تعدادی از اشعار امرسون دیده میشود و ابعاد تازهای به ایده امرسون در مورد «دگردیسی» داده است، بنوعی ریشه در «ساقینامه» حافظ دارد. ...
بیشتر
این مقاله به بررسی ایده «دگردیسی» رالف والدو امرسون و ارتباط آن با اشعار حافظ که او از زبان آلمانی ترجمه کرده است میپردازد. این مقاله نشان میدهد که مفهوم «شراب بیداری» که در تعدادی از اشعار امرسون دیده میشود و ابعاد تازهای به ایده امرسون در مورد «دگردیسی» داده است، بنوعی ریشه در «ساقینامه» حافظ دارد. به این منظور این مقاله نظر امرسون در مورد دگردیسی و تناسخ که به تازگی توسط محققانی همچون مایکل کوریگان و مایکل کووان ترسیم شده است را مطرح کرده و سپس نشان میدهد چگونه تعدادی از اشعار امرسون همچون «باکوس»، «پروتئوس»، و «شاعرالشعرا» که به دگردیسی میپردازند و بصیرت شاعر را محصول دگردیسی میدانند در واقع برگرفته از مفاهیمی از دیوان حافظ هستند که مورد خوانش متفاوتی قرار گرفته و در بستر جدیدی استفاده شدهاند. به این شکل، این مقاله از سویی با مطالعاتِ پیرامون مفهوم دگردیسی در آثار امرسون در گفتگوست و از سویی دیگر بُعد جدیدی به مطالعاتی که تاثیر شعرای ایرانی بر شعر و تفکر امرسون و نقش اشتغال او به ترجمه را بررسی میکنند میافزاید.