مقاله علمی پژوهشی
بهاره نیلفروشان؛ بختیار سجادی؛ فریبا پرویزی؛ فرید پروانه
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 15 آبان 1401
چکیده
پژوهش در حوزهی رمان معاصر از منظر رویکردهای متفاوت نظری بخش عمدهای از مطالعات ادبی و به ویژه ادبیات روایی را دربرمیگیرد که خود بستر مناسبی را به منظور مطالعه و تحلیل گفتمانهای بینارشتهای فراهم میکند. رمان ذات خون اثر کریل فیلیپس هزارتویی از روایات را شامل میشود که هولوکاست در کانون این هزارتو قرار دارد. فیلیپپس، با ...
بیشتر
پژوهش در حوزهی رمان معاصر از منظر رویکردهای متفاوت نظری بخش عمدهای از مطالعات ادبی و به ویژه ادبیات روایی را دربرمیگیرد که خود بستر مناسبی را به منظور مطالعه و تحلیل گفتمانهای بینارشتهای فراهم میکند. رمان ذات خون اثر کریل فیلیپس هزارتویی از روایات را شامل میشود که هولوکاست در کانون این هزارتو قرار دارد. فیلیپپس، با روایت خاطرات هولناک یک بازمانده از اردوگاههای آدم سوزی، خاطرات تلخ نژادپرستی را میکاود و آن را تا زمانهای کهن، حتی تا زمان اتللو در ونیز به عقب میبرد. مطالعهی پیش رو این میراث را از منظر رویکردی جدید به ادبیات از طریق مفاهیم جامعه شناختی فرهنگی و انسان شناسی مورد بررسی قرار داده است. از همین روی، مقاله حاضر رمان را با بررسی مفاهیمی چون انگ مکان، گتو، و مهار تادیبی مورد مطالعه قرار داده است تا نقش غیر قابل انکار و حقیقی داستان در دیگر علوم اجتماعی را ترسیم کند و مهر تاییدی باشد بر طبیعت بینارشته ای ادبیات، به ویژه رمان. این مقاله با تمرکز بر مفهوم گتو به عنوان محلی انگخورده که از سوی دو راوی اصلی رمان روایت میشود، نشان میدهد گتو یک راهبرد در دسترس و کم هزینهی مهار تادیبی است که در طول تاریخ به کار رفته، در ادبیات مجسم شده و در رمان به عنوان نمونهای از داستان معاصر به آن پرداخته شده است. مطالعهی حاضر تلاش دارد به این سوال پاسخ دهد که چگونه ادبیات میتواند آیندهی مهاجرین با برچسبگذاریهای قومی، نژادی و مذهبی را به تصویر بکشد و چگونه تعامل جامعه شناسی و ادبیات به تحقق عدالت اجتماعی میانجامد.
مقاله علمی پژوهشی
هانیه ذالتاش؛ فرید پروانه؛ نرگس منتخبی بخت ور
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 22 آبان 1401
چکیده
پیدایش ادبیات الکترونیک به طور چشمگیری با تکامل رسانه های دیجیتال پیوند خورده است، به نحوی که "ذاتا دیجیتال" نامیده می شوند. در واقع، ادبیات الکترونیک، شامل آثاری است که با بهره گیری از رایانه خلق شده اند و تنها از طریق رایانه قابل خواندن هستند. داستان های وب محور چند وجهی ، شناخته شده به عنوان نسل دوم ادبیات الکترونیک، از وجه های گوناگونی ...
بیشتر
پیدایش ادبیات الکترونیک به طور چشمگیری با تکامل رسانه های دیجیتال پیوند خورده است، به نحوی که "ذاتا دیجیتال" نامیده می شوند. در واقع، ادبیات الکترونیک، شامل آثاری است که با بهره گیری از رایانه خلق شده اند و تنها از طریق رایانه قابل خواندن هستند. داستان های وب محور چند وجهی ، شناخته شده به عنوان نسل دوم ادبیات الکترونیک، از وجه های گوناگونی نظیر تصویر، صدا، موسیقی، فیلم، و متن استفاده می کنند. به بیان دیگر، این آثار ما را با جریانی از وجه ها/رسانه های گوناگون روبه رو می کنند در حالی که هیچ سرنخی مسیر حرکت را به ما نشان نمی دهد. اگرچه خوانش داستان های دیجیتال به نظر مشکل است اما با پیروی از نظریه های کاترین هیلز در رابطه با آپوفنیا (الگویابی داده های تصادفی) و نظریه های پاتریک کالم هوگان در خصوص غایت های روایی و عواطف، الگوهای روایی پنهان را در دو رمان وب محور چند وجهی پوستین های ناهمگون: یک رمان (٢٠١٢) اثر سلک و درحرکت (٢٠١٤) اثر اسمیت می توان مشاهده کرد. طبق نظر هوگان، زندگی انسان و روایت ها پیرامون چهار غایت اصلی نظیر کاما، آرتا، دارما، و موکشا شکل می گیرند. پیروی از این غایت ها سبب برانگیخته شدن عواطفی خاص می شود. در نتیجه، در پوستین های ناهمگون، روایت ها بر اساس کاما و موکشا و در رمان درحرکت، روایت ها بر اساس آرتا پیش می روند. بنابراین، جست و جوی غایت های ذکر شده در این دو اثر سبب کشف الگویی روایی می شود که تصادفی بودن وجود وجه های گوناگون را به چالش می کشد.
مقاله علمی پژوهشی
سعید بهنود؛ نگار شریف؛ زهرا بردباری
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 28 بهمن 1401
چکیده
مطالعه حاضر به بررسی نحوه عملکرد استراتژی های هم وابسته تاثیرگرایانه در گفتمان رمان های وسیکس تامس هاردی پرداخته و تطابق آنها با اصول واقع انگاری احساسی در فرآیند تسلط بر سوهشمندی یا حساسیت عاطفی-ادراکی خوانندگان را واکاوی می کند. به دلیل همسویی با مفاهیم بنیادی عصب-زبانشناختی ادراک ذهنی، سبک روایی دنیای نیمه واقعی وسیکس دارای قدرت ...
بیشتر
مطالعه حاضر به بررسی نحوه عملکرد استراتژی های هم وابسته تاثیرگرایانه در گفتمان رمان های وسیکس تامس هاردی پرداخته و تطابق آنها با اصول واقع انگاری احساسی در فرآیند تسلط بر سوهشمندی یا حساسیت عاطفی-ادراکی خوانندگان را واکاوی می کند. به دلیل همسویی با مفاهیم بنیادی عصب-زبانشناختی ادراک ذهنی، سبک روایی دنیای نیمه واقعی وسیکس دارای قدرت غیر قابل انکاری در انگیزش عاطفی و بهره جویی موثر از هم ذات پنداری همدلانه خوانندگان است که تحت عنوان ترویج نوع دوستانه ارزش های اخلاقی انجام می گیرد. بافتار وسیکس، در راستای نیت از پیش تعیین شده، به دنبال فراخوانی و جلب هم احساسی مخاطبین بوده و در این فرآیند عمیقا از تطابق با نظریات نوین در خصوص تفوق استدلال عاطفی شبکه ذهنی سود می جوید که به صورت مفاهیمی چون توازی بین کیفیات عاطفی درونی و افکنش های بیرونی طبیعت پیرامونی، دوسویگی تلفیق سوهشمندی انسان و طبیعت، و دگرسانی واقعیت دریافتی در اثر امتزاج انگیزش عاطفی با گزاره های ایدئولوژیک در گفتمان هاردی نمود پیدا می کند. محوریت سوهشمندی عاطفی در شکل دهی نوع ادراک از واقعیت و متعاقبا تعیین الگوهای رفتاری افراد در متن اجتماعی-فرهنگی ساختارهای قدرت موجب می گردد این مفاهیم از اهمیت خاصی در مباحث سخن شناسی فرهنگ بنیاد نیز برخوردار باشند. تدقیق در عملکرد نافذ سبک سوهش گرایانه هاردی می تواند زمینه لازم برای تامل در ایرادات وارده به کارایی عملی فرضیه هم احساسی-نوع دوستی را فراهم آورد زیرا شیوه های استیلا بر سوهشمندی عاطفی-ادراکی را آشکار ساخته و عواقب خطیر واقع انگاری احساسی در بازنمایی های آکنده از القائات تاریک فلسفی را متذکر می گردد.
مقاله علمی پژوهشی
بهاره اعرابی؛ نگار شریف
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 29 بهمن 1401
چکیده
پژوهش حاضر به خوانشِ موردیِ شعر «درختی که از ارفئوس میگوید» سرودهی دنیس لورتوف، از شاعران پیشروی قرن بیست، در پرتو «پدیدارشناسی-بومگرایی» میپردازد. این گرایش نسبتاً جدید حوزهی نقد ادبی که محل تلاقی فلسفه و بومشناسی است، با تشویق به بازنگری در باورهای سنتی فلسفهی غرب در باب طبیعت، مسائل زیستمحیطی را از منظر ...
بیشتر
پژوهش حاضر به خوانشِ موردیِ شعر «درختی که از ارفئوس میگوید» سرودهی دنیس لورتوف، از شاعران پیشروی قرن بیست، در پرتو «پدیدارشناسی-بومگرایی» میپردازد. این گرایش نسبتاً جدید حوزهی نقد ادبی که محل تلاقی فلسفه و بومشناسی است، با تشویق به بازنگری در باورهای سنتی فلسفهی غرب در باب طبیعت، مسائل زیستمحیطی را از منظر پدیدارشناسی بررسی میکند. علیرغم اینکه توسعهی صنعتی و رشد پرشتاب اقتصادی ایالات متحدهی آمریکا در اواسط قرن بیستم، مفهوم طبیعت را به حاشیه راند، لیکن، آثار ادبی این دوره، گاهاً آگاهانه یا ناآگاهانه، با این رویکرد به مخالفت برخاسته و بومآگاهی و دغدغههای زیستمحیطی را ترویج نمودهاند. در اینجا شعر «درختی که از اورفئوس میگوید» (1968) از منظر پدیدارشناسی-بومگرایی موریس مرلوپونتی مورد بررسی قرار میگیرد. این مقاله با نقد انفصال دکارتی سوژه از ابژه و تفکّر انسانمحور منتج از آن، به یکی از نظریات کلیدی فلسفهی تجربهگرای مرلوپونتی با عنوان «کیاسم» یا همان مشارکت دوجانبه و بدنمند سوژه و ابژه در لحظهی ادراک، تأسّی کرده تا بومآگاهی تنیده در این شعر را که برگرفته از درونپیوستگی متقابل و همپیوندی بدنمند انسان و طبیعت است و زیر سایهی تحلیلهای سیاسی و معنوی این اثر پنهان مانده، به منصهی ظهور رساند و از این منظر بر ادراک کلنگر، غیر سلسله مراتبی، غیرتقلیلگرایانه و نهایتاً غیرانسانمحور لورتوف—در تضاد با پارادایم تفکیکگرای قرن بیست—صحه گذارد. این شعر که سرشار از ادراکات حسی است، با استفاده از تکنیکهای متنی و ساختاری مؤثر در تقلیل انسانمحوری، خواننده را به مطالعهی پدیدارشناختی-بومگرایانهی خویش ترغیب مینماید. این مطالعه با شیوهی توصیفی-تحلیلی و کتابخانهای، گفتمان جدیدی را در این شعر ارائه میدهد.