%0 Journal Article %T صیرورتِ‌‌‌‌ دلوزیِ‌‌‌ سوژه‌،‌ زمان‌‌ و فلسفه‌‌ حیات‌‌ در‌ رمان‌‌ سلّاخ‌‌خانه‌ شماره‌ پنج‌‌ اثر‌ کرث‌ ونه‌گات‌ %J نقد زبان و ادبیات خارجی %I دانشگاه شهید بهشتی %Z 20087330 %A آل شفیعی, سیده رقیه %D 2016 %\ 04/20/2016 %V 12 %N 16 %P 15-30 %! صیرورتِ‌‌‌‌ دلوزیِ‌‌‌ سوژه‌،‌ زمان‌‌ و فلسفه‌‌ حیات‌‌ در‌ رمان‌‌ سلّاخ‌‌خانه‌ شماره‌ پنج‌‌ اثر‌ کرث‌ ونه‌گات‌ %K خاطره روان‌‌‌‌آسیب %K ادبیات پسا-جنگ %K صیرورت %K اصالت‌گرایی %K ساختارزدائی %K قلمروزدایی و قلمروزایی %R %X اگرچه تاکنون روایات، تحلیل‌ها و خوانش‌های‌‌‌ ‌بی‌شماری از اثرات جنگ بر جامعه ‌و هویت آمریکایی‌‒ به‌‌طور خاص‒ ‌‌انجام‌ ‌گرفته‌اند اما این فاجعۀ‌‌‌‌ انسانی فرهنگی هرگز اهمیت سترگ خود را از دست نداده و روایات کوچک و بزرگ آن هماره برای خوانش مجدد گسترده‌‌‌اند. مقالۀ‌ پیش‌ ‌‌‌رو ‌با اذعان به اهم موتیف‌‌ها و مواضع چالش‌‌‌‌برانگیز مطرح‌‌‌شده در رمان ‌پسا‌مدرن ‌سلاّخ‌خانه شماره پنج، ‌نظر به اینکه یکی از بحث‌برانگیزترین‌ آثار ‌در ادبیات پسا-جنگی‌ است، ذره‌‌‌‌‌‌بین کنکاش خود را بر نقطۀ‌ پیوند پدیده جنگ به ‌فلسفه و نگرش حیات ‌‌متمرکز می‌کند. بدیهی است که رمان ونه‌‌گات مانند سایر تولیدات ادبی پس از جنگ جهانی دوم بیش از همه مورد خوانش‌های روایی‌-‌ساختاری، روانکاوی و تاریخی قرار گرفته چنانکه عمدتاً تحت عنوان ‌روایت ‌چشمگیری از تأثیرات روان‌‌‌‌‌‌آسیب پدیدۀ‌‌ جنگ بر ابعاد گونه‌‌‌‌گون حیات فردی، سیاسی،‌‌ ‌اجتماعی و فرهنگی دوران پسا‌مدرن شناخته ‌شده‌ است. آنچه ‌در این مجال مورد بررسی نویسندۀ‌ مقاله‌ واقع شده ‌رویکرد رادیکال اثر نه ‌تنها در ساختار روایی داستان بلکه بالاخص در موضع فلسفی آن است چنانکه ساختارشکنی روایی تنها معبری است که داستان از گذار آن ‌زندگی را در کلام دلوزی‌ می‌‌فلسفد. چالشی که مقالۀ‌ حاضر در پی‌ پاسخ‌‌ آن ‌‌است در وهله‌ نخست علت و اهمیت روایت نامتعارف وقایع داستان است که همواره در هزارتوی هذیان‌‌گونه‌‌ای از خاطره، وهم و واقعیت تاریخی در نوسان است. همچنین، مقاله می‌کوشد پاسخی برای این مهم بیابد که چگونه خاطرات روان‌‌‌‌آسیب [نا]قهرمان داستان در نحلۀ‌ فلسفه مجال بهبود یافته و از این گذار امکان بازنویسی حقیقت‌ خلل‌ناپذیر تاریخی‌‌ای‌ را ممکن می‌سازد. نوشتار حاضر، در پی پاسخگویی به چالش‌های مطرح خود، رویکرد روایی متن را در تعامل و همپوشانی مستقیم‌ با نگرش فلسفی ژیل دلوزِ پساساختارگرا دانسته و نشان می‌دهد که روایت ونه‌‌گات از جنگ و مسائل و مصائب پیرامون آن نه تنها بازنمایی واقع‌گرایانه‌ای‌ ‌از یک حقیقت تاریخی نیست ‌بلکه درست یک تمرین ادبی-فلسفی با محوریت مفهوم صیرورت یا همان‌ شدن ‌است. در نهایت، با تحلیل سیاق‌ روایی‌ و نظری منحصر به فرد متن در امحاء مفاهیم پیش‌فرضِ پیشا-تاریخی از گذار نفی اصالت‌گرایی، ساختار زدائی، قلمروزدایی و قلمروزایی‌ دلوزی بر قدرت داستان در خلق و باز‌تولید مفاهیمی چون خاطره، تاریخ و زمان صحه‌ می‌گذارد.  %U https://clls.sbu.ac.ir/article_99858_c50368b6c5fc322748108482e40330f8.pdf