@article { author = {حیدری جامع بزرگی, فهیمه and اولیایی نیا, هلن and نصر اصفهانی, محمدرضا}, title = {}, journal = {Critical Language and Literary studies}, volume = {3}, number = {2}, pages = {-}, year = {2011}, publisher = {Shahid Beheshti University}, issn = {20087330}, eissn = {25887068}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {Greimas, characte,. actant, acting agents, Soovashoon}, title_fa = {تحلیل عوامل کنشی در رمان سووشون بر مبنای الگوی کنشگران گرماس}, abstract_fa = {رمان سووشون از جمله رمان های ماندگار فارسی است که ماندگاری آن مدیون ایفای نقش زیبا و هنرمندان شخصیت های اثر است، شخصیت هایی که نبض اصلی روایت را به دست گرفته اند تا جایی که بیراه نخواهد بود اگر بگوییم این رمان، رمان شخصیت است چرا که کنش ها در این رمان در خدمت معرفی و به دنبال آن، نمایش سیر تعالی یکی از همین شخصیت ها است. از این رو در تحلیل و بررسی کنش هایی که شکل دهنده ی دایره حرکتی هر یک از کنشگران است نظریه ای نظام مند همچون الگوی کنشگران گرماس راه گشاست. آلژیرادس ژولین گرماس، بنیانگذار شاخه ی فرانسوی نشانه شناسی، طرح جدید و نظام مندی برای تحلیل شخصیت ارائه کرده است. او با رویکرد کل به جزءگرایانه، مقوله های کلی به نام کنشگر ارائه می دهد و شخصیت های بی شمار داستانی را در شش مؤلفه دوگانه معناشناسی خلاصه می کند. الگوی ساده و در عین حال نظام مند او لایه های زیرین و ژرف ساخت روایت را برملا می کند تا جایی که در بعضی موارد، خواننده آشنا به رمان سووشون را نیز متحیر می سازد، آنجا که می بیند یوسف تنها قهرمان داستان نیست و حتی در موارد اندکی به ضدقهرمن تبدیل می شود. این پژوهش با قرار دادن کنش های دو شخصیت اصلی و مرکزی روایت در الگوی گرماس به کشف چنین مباحثی می پردازد و نشان می دهد که چگونه نظم یک الگو، نظم حاکم بر سطوح مختلف یک روایت را برجسته می سازد.}, keywords_fa = {شخصیت,عوامل کنشی,گرماس,کنشگر,سووشون}, url = {https://clls.sbu.ac.ir/article_99370.html}, eprint = {https://clls.sbu.ac.ir/article_99370_e2d180a712956086576b13d5be925b8a.pdf} } @article { author = {منتخبی بخت ور, نرگس}, title = {}, journal = {Critical Language and Literary studies}, volume = {3}, number = {2}, pages = {-}, year = {2011}, publisher = {Shahid Beheshti University}, issn = {20087330}, eissn = {25887068}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {Samuel Beckett,Gilles Deleuze and Felix Guattari,Schizoanalysis,Poststructuralism,Desiring-production,Nomadism,Rhizome,Becoming}, title_fa = {تحلیل اسکیزویی ژیل دولوز و فلیکس گاتاری در شعر «هوروسکوپ» سروده‌ی ساموئل بکت}, abstract_fa = {دولوز و گاتاری که در جرگه‌ی برجسته‌ترین نظریه پردازان اواخر قرن بیستم جای دارند، تلفیقی ساختارشکن از مایه‌های نظری مارکس و فروید را در قالبی از پساساختارگرایی ارائه می‌دهند. یکی از مهم‌ترین مفاهیم در فلسفه‌ی دولوز و گاتاری ذات است. ذات تفاوت است، نوعی درهم آشفتگی، کثرت زمانی-مکانی که در وجود رشد می‌کند تغییر به بار می‌آورد. اما هر تغییر تکرار و یا تبیینی از تفاوت است. ذات تکرار تفاوت‌های ابدی و آشفتگی است. همچنین در این تفکر، زندگی آمیخته‌ای است از تاثیر داده‌های حواس، از تاثیراتِ انگاره‌ها، اصوات، همهمه‌ها، رنگها و جریان‌ها. این مقاله خوانشی است از اولین شعر ساموئل بکت در چارچوب نظریات فلسفی و رواکاوی دولوز و گاتاری. مفاهیمی مانند میلِ ساز، صروریت، کوچ گری معنا،نشانه‌ی کوچ گر و برزایشی این شعر را به تمثیلی از متن اسکیزوی دولوز و گاتاری تبدیل می‌کند که در آن معنا همواره در حال کوچ از متن است. کوچ گری در کنار مفهوم میل سازا به رهایی از بند مدلول‌های سلطه گر در زبان و جامعه اشاره دارد. نشانه‌ی کوچ گر در بند زمان و مکان نیست؛ از یک مدلول به مدلول دیگر، از یک جامعه به جامعه‌ی دیگر کوچ می‌کند ودر برابر سازوکارهای همگون ساز که در پی معنای واحد هستند می‌ایستد. نشانه‌ی کوچ گر در هر متنی (ادبی، اجتماعی، سیاسی) که باشد، به دنبال مفر است تا از جبر معنا گرایی بگریزد. از این رو کوچ گر، پدیده‌ی برزایشی را خلق می‌کند؛ شبکه‌ای عظیم از سازه‌ها و روابط بدون مرکزیت خاص، بدون ابتدا و انتها، بدون مرز و بردار. نشانه‌ی کوچ گر شبکه‌ی برزایشی را می‌پیماید، مرزها را می‌شکند و با سلطه‌ی مرکز می‌جنگد.}, keywords_fa = {}, url = {https://clls.sbu.ac.ir/article_99375.html}, eprint = {https://clls.sbu.ac.ir/article_99375_b377d0fc6c6efae5756adade0fe98d6c.pdf} } @article { author = {غفوری غروی, لیلا}, title = {}, journal = {Critical Language and Literary studies}, volume = {3}, number = {2}, pages = {-}, year = {2011}, publisher = {Shahid Beheshti University}, issn = {20087330}, eissn = {25887068}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {short story,fantastic,strange,mysterious}, title_fa = {مختصری درباره‎ی سیر تحول داستان کوتاه شگفت انگیز در ادبیات فرانسه}, abstract_fa = {داستان کوتاه به دلیل مختصر و گزیده بودن آن بسیار غنی بوده و از قابلیت نوآوری و آفرینش زیادی بر خوردار است. در بین انواع داستان کوتاه نوعی که در قرن نوزده در اروپا بسیار بدان پرداخته شد و در قرن بیست و دهه‌ی اول قرن بیست و یک (علی رغم تغییراتی) نگارش آن همچنان ادامه یافته، داستان کوتاه شگفت انگیز است. روایت شگفت انگیز نوعی روایت ادبی است حد واسط روایت خارق العاده و روایت مرموز در اروپای غربی، قرن نوزدهم دوره‌ی درخشش داستانهای کوتاه شگفت انگیز بود. درنیمه‌ی اول قرن به خاطر بابِ روز شدن رمانتیسم این نوع داستان‌ها شکوفا شدند. در نیمه‌ی دوم هم تمایل به علم گرایی و اثبات گرایی، و کم شدن اقتدار خرافات کلیسایی سوالاتی را مطرح ساخت که پیشرفت‌های علمی آن زمان پاسخ گوی آن نبود. این سوالات بی جواب نویسندگان را به جانب داستان‌های کوتاه شگفت انگیز هدایت کرد. در قرن بیست با توجه به پیشرفت علم این گونه داستان‌ها به تدریج به نوعی پختگی رسید. بدین گونه بود که نوع ادبی شگفت انگیز به دیگر انواع ادبی آمیخت و از این رو دیگر داستان شگفت انگیز خالص در قرن بیست کمتر به چشم می‌خورد. ازجمله انواع داستان ترکیبی که دراین قرن نگارش آن بیشتر رایج شد، نوع علمی-تخیلی شگفت انگیز است. از دیگر انواع داستان کوتاه شگفت انگیز که در قرن بیست پا گرفت و رایج شد، نوع "شگفت انگیز وهم گون" و نوع "شگفت انگیز با گرایش فلسفی" است. در واقع پیدایش این انواعِ جدید تلاشی است در جهت یافتن پاسخی برای سرگشتگی‌های بشر در دنیای سراسر مادی وبه دور از رویای امروز. هدف از مقاله‌ی حاضر بررسی چگونگی تغییر این نوع داستان در طی این دوران و علل آن است.}, keywords_fa = {داستان کوتاه,شگفت انگیز,مرموز,خارق العاده}, url = {https://clls.sbu.ac.ir/article_99379.html}, eprint = {https://clls.sbu.ac.ir/article_99379_061f7291b4fbca949dd1f06d661e0f91.pdf} } @article { author = {شریف, نگار and احمد زاده, شیده}, title = {}, journal = {Critical Language and Literary studies}, volume = {3}, number = {2}, pages = {-}, year = {2011}, publisher = {Shahid Beheshti University}, issn = {20087330}, eissn = {25887068}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {Poststructuralist feminist criticism,Mother-daughter relationship,identity,Sexuality,Luce Irigaray}, title_fa = {خوانش داستان "گزارش گیری" اثر سونتاگ بر اساس نظرات ایریگاری}, abstract_fa = {جنبه‌هایی از تجربه‌ی شخصی که در آثار ادبی می‌آیند را می‌توان به عنوان بازتاب هویت فردی و اجتماعی شخصیت‌ها مورد بررسی قرار داد. فمینیسم پساساختارگرا که نقد بر اساس روانکاوی سنتی را به دلیل تعریف هویتی منفعل و وابسته از زنانگی نقد می‌کند، آن را گفتمانی مردسالارانه می‌داند که همواره جنسیت زنانه را با فقدان مرتبط دانسته‌است. توجه به مضمون رابطه‌ی مادر-دختر در نوشته‌های لوس ایریگاری بخشی از تلاش او برای تصحیح نگاه غالب به زن و رهایی زنان در مقام مادر از چارچوب بسته‌ی نقش‌های تحمیلی فرهنگی و اجتماعی است. زنان دراندیشه مردسالار به عنوان سوژه فعال به رسمیت شناخته نشده و از حیطه‌ی فرهنگ رانده می‌شوند. مقاله‌ی حاضر ابتدا به تعریف‌های مرد-محور از چگونگی شکل گیری هویت زنانه در نقد روانکاوانه‌ی فروید و لکان اشاره می‌کند. سپس بحث می‌کند که نظرات ایریگاری چطور به واسازی این تعریف‌ها می‌پردازد و چگونه بازتعریف رابطه مادر-دختر می‌تواند هنجارهای فرهنگی را دگرگون کند. در ادامه خوانشی از داستان "گزارش گیری" نویسنده و متفکر معاصر سوزان سونتاگ بر اساس این مضمون نشان می‌دهد که در جامعه‌ای که گفتمان‌های مردسالار رایج را هنوز حفظ کرده، رابطه‌ی مادر-دختر، سرکوب شده و عقیم، ناتوان از بخشیدن هویت مثبت به زن است که باعث قربانی شدن او در این وضعیت ناکامی می‌شود.}, keywords_fa = {نقد فمینِستی پساساختارگرا,رابطه‌ی مادر- دختر,هویت,جنسیت,لوس ایریگاری}, url = {https://clls.sbu.ac.ir/article_99381.html}, eprint = {https://clls.sbu.ac.ir/article_99381_0f25ecd622c7543bfc269c2e3a24ade7.pdf} } @article { author = {زاهدی, کیوان and دریکوند, عصمت}, title = {}, journal = {Critical Language and Literary studies}, volume = {3}, number = {2}, pages = {-}, year = {2011}, publisher = {Shahid Beheshti University}, issn = {20087330}, eissn = {25887068}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {metaphors,linguistic metaphors,cognitive linguistics,Lakoff}, title_fa = {استعاره‌های شناختی در نثر فارسی و انگلیسی}, abstract_fa = {این مقاله پژوهشی تطبیقی است و هدف از آن بررسی استعاره‌های شناختی زبانی در متون نثر فارسی و انگلیسی و مقایسه‌ی آنها و توصیف شباهت‌ها و تفاوت‌های آنها می‌باشد. چهارچوب نظری مورد استفاده زبان‌شناسیِ شناختی لیکاف می‌باشد و پیکره‌ی مورد بررسی در دو اثر نثر فارسی و انگلیسی به نام‌های (کلیدرِ ج1) و (به دور از مردم شوریده) است. چرا که استعاره از گذشته‌ی دور تاکنون شیوه‌ای برای بیان بدیع یا شاعرانه تعریف شده‌است که طی آن یک یا چند واژه‌ی موجود برای یک مفهوم، خارج از معنای معمول قراردادی‌اش و برای بیان مفهوم مشابه به کار گرفته می‌شود. اما لیکاف (زبان‌شناس) و جانسون (فیلسوف) (1980) این نظریه را نمی-پذیرند. و بر این باورند که این گونه مسائل، مسائلی نیستند که در حوزه‌ی تعریف بگنجد، بلکه موضوعاتی تجربی‌اند و بدینصورت جایگاه استعاره را از زبان به ذهن انتقال دادند. سپس با انتشار کتاب (لیکاف و جانسون 1980) با اتخاذ رویکرد شناختی در مطالعة این فرایند، نظریة معاصر را عرضه کردند. روش پژوهش ماهیتی کیفی دارد و از نوع توصیفی_تحلیلی در چهارچوب الگوی استعاره- مدار زبان‌شناسی شناختی است. در این مقاله سعی بر آن است تا با استفاده از این نظریه به بررسی استعاره‌های زبانی در دو اثر فوق‌الذکر پرداخته شود. بر این اساس تمامی موارد استعاری استخراج گردیده و از آنها نمونه‌گیری تصادفی ساده به عمل آمده و 20 مورد از آن در این مقاله ذکر شده‌است لیکن نتایج بر اساس بررسی تمامی موارد استعاری دو پیکره فوق‌الذکر است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد اساساً تفاوتی میان نوع استعاره‌های زبانی به‌کار رفته در دو اثر وجود ندارد. بیشترین استعاره‌ها در حوزه‌ی زبانی از نوع جهتی بوده (به عنوان مثال‌، شادی و زندگی در جهت بالا و غم در جهت پایین است). همچنین مفهوم زمان به عنوان یک مظروف دیده می‌شود که در آن وقایع به وقوع می‌پیوندد.}, keywords_fa = {استعاره,استعارة زبانی,زبان‌شناسیِ شناختی,لیکاف}, url = {https://clls.sbu.ac.ir/article_99388.html}, eprint = {https://clls.sbu.ac.ir/article_99388_180eae095dfb681129975ef074f7c28b.pdf} } @article { author = {جعفری, علیرضا}, title = {}, journal = {Critical Language and Literary studies}, volume = {3}, number = {2}, pages = {-}, year = {2011}, publisher = {Shahid Beheshti University}, issn = {20087330}, eissn = {25887068}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {drama,deconstruction,Law,essence,Literature}, title_fa = {طلای راهبان: خوانشی ساختار شکنانه از معیار پایه ی طلا اثر کنث کُک}, abstract_fa = {در مقاله حاضر، کوشش گردیده نمایش نامه معیار پایه طلا اثر کنث کُک شاعر و نویسنده آمریکایی به خوانندگان ایرانی معرفی شود. به عقیده نویسنده، این یکی از مهم‌ترین و قوی‌ترین آثار نمایشی این نویسنده می‌باشد. روش و رویکرد به کار گرفته شده در این مقاله، رویکرد ساختارشکنی برگرفته از ژاک دریدا، اندیشمند مشهور فرانسوی است. گر چه در قالب بررسی این اثر، اشاراتی به مسئله شکل و محتوی می‌شود، اما بحث از این فراتر می‌رود و نشان داده می‌شود کُک چگونه از طریق نوشتن اثر نمایشی کوتاه خود بنیان‌های نهادی و وجودی خود را نشانه رفته و به چالش می‌کشد. در آغاز، برخی از مهم‌ترین اندیشه‌ها و گفته‌های دریدا در باب ساختارشکنی و در پیوند با اندیشه‌های کُک مطرح گردیده و به قدر امکان تبیین می‌گردند. سپس حضور و ربط اندیشه‌های دریدا در خوانشی ساختارشکنانه از اثر کُک ردگیری می‌گردد. در طول خوانش متن، می‌بینیم که کُک چه هوش مندانه در قالب نوشتن یک اثر ادبی – که البته عجیب و اسرار آمیز است – نه تنها مسائل مربوط به شکل و محتوی، بلکه خود نهاد ادبیات را به کل زیر سئوال می‌برد و پرسش‌هایی جدی مطرح می‌نماید. در میان مهم‌ترین این پرسش‌ها، پرسش‌هایی هستند درباره مفاهیم جوهر و قانون ادبی، و مشاهده می‌گردد که در این نمایش نامه، کُک، همچون دریدا، بر این باور است که جوهر و قانون ادبیات عبارت از بی جوهری و بی قانونی، به معنی مورد پرسش قرار دادن جوهر و قانون ادبیات است، و قدرت ادبیات در این قدرت به چالش کشیدن مفهوم جوهر، قانون، جوهر قانون، و قانون جوهر است.}, keywords_fa = {نمایش نامه,ادبیات,جوهر,قانون,ساختارشکنی,دریدا}, url = {https://clls.sbu.ac.ir/article_99393.html}, eprint = {https://clls.sbu.ac.ir/article_99393_ba16bc9be7f71e4682ef55f1473387d3.pdf} } @article { author = {بزدوده, زکریا and نجومیان, امیرعلی}, title = {}, journal = {Critical Language and Literary studies}, volume = {3}, number = {2}, pages = {-}, year = {2011}, publisher = {Shahid Beheshti University}, issn = {20087330}, eissn = {25887068}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {Post-Apartheid,Agency,Andre Brink,identity,Afrikaner,narration,Ethnicity}, title_fa = {زندگیهای دیگر آندره برینک: روایتی از هویت آفریکانرها در آفریقای جنوبی پساآپارتاید}, abstract_fa = {ادبیات پساآپارتایدی آفریقای ‌جنوبی، که به زعم بعضی از نظریه‌پردازان شاخه‌ای از ادبیات پسااستعمارگری است، جایگاه خاصی در مطالعات هویت دارد زیرا با تغییر از نظام آپارتایدی به پساآپارتاید، همان‌گونه که فرانتس فانون باور دارد، گونه‌ای از انسان (آفریکانرهای سفیدپوست) جای خود را به گونه‌ای دیگر (بومیان سیاه پوست) داده‌است. این تغییر، تاثیرات اجتماعی مختلفی را به جا گذاشته‌است که از آن جمله می‌توان ظهور گفتمان و روایتی با محوریت هویت و فاعلیت آفریکانرها در ادبیات دوره پساآپارتاید را نام برد. آفریکانرها، حتی آن دسته که در مبارزه علیه نظام آپارتاید مشارکت فعال داشته‌اند، در دوره‌ی پس از انتخابات آزاد 1994 در آفریقای جنوبی نسبت به هویت و جایگاه اجتماعی خود دچار نوعی ترس و تردید گشته‌اند که این امر در روایتهای ادبی و غیرادبی آنان به خوبی نمایان است. پژوهش حاضر به بررسی این مساله با استفاده از نظریه‌های موجود در مورد هویت در یکی از روایتهای داستانی متاخر و معروف آندره برینک، زندگیهای دیگر (2008)، پرداخته‌است تا به این نتیجه برسد که رمان‌های پساآپارتایدی آندره برینک، علیرغم تلاش او در سال-های قبل از 1994 برای مبارزه با آپارتاید، حاوی روایت‌هایی‌اند که حول محوریت آفریکانرها به مثابه‌ی قومی که هویت او در خطر است می‌چرخند.}, keywords_fa = {پساآپارتاید,آندره برینک,هویت,آفریکانر,روایت,قومیت}, url = {https://clls.sbu.ac.ir/article_99398.html}, eprint = {https://clls.sbu.ac.ir/article_99398_6487d711d0d416b4699e865d4db03f51.pdf} } @article { author = {احمدگلی, کامران and سید جلالی, بدری}, title = {}, journal = {Critical Language and Literary studies}, volume = {3}, number = {2}, pages = {-}, year = {2011}, publisher = {Shahid Beheshti University}, issn = {20087330}, eissn = {25887068}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {Translation,Culture,frame semantics,cultural scripts,cognitive processes}, title_fa = {معنا شناسی چارچوبی و تاثیر اسکریپت های فرهنگی در ترجمه ادبی بررسی موردی ترجمه رمان "فرانی و زویی" اثر جی . دی. سلینجر}, abstract_fa = {مقاله حاضر به بررسی کاربرد نظریه معنایی فیلمور (1976) تحت عنوان "معناشناسی چارچوبی"در ترجمه اسکریپت‌ها یا چارچوبهای فرهنگی رمان فرانی و زویی اثر جی.دی. سلینجر می‌پردازد. در این تحقیق با کمک مدل تحلیلی روجو لوپز (2002)، مقوله ترجمه متون فرهنگ - محور با دیدگاهی نو در حوزه زبان شناسی کاربردی و در سطح فرآیندهای شناختی بررسی می‌شود. هدف از این مقاله معرفی این نظریه و فواید استفاده از آن در ترجمه متون ادبی و بویژه انتقال اسکریپت‌ها از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر است. به این منظور، در ابتدا، اهداف و مفاهیم بنیادین مدل تحلیل به اجمال بیان می‌شود. در مرحله بعد نوعی طبقه بندی از انواع چارچوب‌های معنایی برای تحلیل اسکریپت‌های انتخاب شده ارائه می‌گردد و در بخش تحلیلی این تحقیق، اسکریپت‌های فرهنگی از داستان استخراج شده و بر اساس مدل تحلیلی مذکور مورد طبقه بندی قرار می‌گیرند. در پایان، پنج رویکرد اساسی مترجم اثر در برگردان اسکریپت‌های فرهنگی توضیح داده می‌شود. نتایج آماری این مطالعه، رایج‌ترین و نیز دشوارترین اسکریپت‌ها در اثر را نشان می‌دهد. تحقیق حاضر موید این واقعیت است که علی رغم نزدیکی فراوان داستان به فضای فرهنگی شرقی، اسکریپت‌هایی وجود دارند که در ذهن مخاطب ایرانی جایی ندارند و ترجمه آنها به سختی می‌تواند فضای رمان اصلی را برای خواننده بازسازی ‌کند.}, keywords_fa = {ترجمه,فرهنگ,معناشناسی چارچوبی,اسکریپت‌های فرهنگی,فرآیندهای شناختی}, url = {https://clls.sbu.ac.ir/article_99401.html}, eprint = {https://clls.sbu.ac.ir/article_99401_d92ad8ee630c1710b05f5efefb2af818.pdf} }