شکوه رشوند سمیاری؛ مجید قربانی
چکیده
در این تحقیق تعداد ۳۶۶ نفر (۱۴۸ خانم و ۲۱۸ آقا) که در دانشگاه آزاد اسلامی – واحد تهران شرق مشغول به تحصیل می باشند، شرکت کردند. آزمون استعداد یابی لاما از شرکت کنندگان اخذ گردید و میزان یادگیری ساختار، واژگان و درک مطلب دانشجویان بر اساس نمرات پایان ترم آنها بررسی شد. برای تحلیل داده ها، ابتدا از اس پی اس اس و در مرحله ی بعد از ...
بیشتر
در این تحقیق تعداد ۳۶۶ نفر (۱۴۸ خانم و ۲۱۸ آقا) که در دانشگاه آزاد اسلامی – واحد تهران شرق مشغول به تحصیل می باشند، شرکت کردند. آزمون استعداد یابی لاما از شرکت کنندگان اخذ گردید و میزان یادگیری ساختار، واژگان و درک مطلب دانشجویان بر اساس نمرات پایان ترم آنها بررسی شد. برای تحلیل داده ها، ابتدا از اس پی اس اس و در مرحله ی بعد از نرم افزار آماری آموس استفاده شد. ابتدا مدل های اندازه گیری بمنظور بررسی تأثیر متغیرهای مستقل تحقیق (مولفه های استعداد و عامل جنسیت) بر متغیرهای وابسته (نمرات پایان ترم ساختار، واژگان و درک مطلب دانشجویان) به تفکیک ترسیم گردید. در مرحله ی آخر بمنظور بررسی مشترک و هم زمان هر دو متغیر مستقل، مدل ساختاری رسم گردید. نتایج پژوهش نشان داد که بین مولفه های استعداد و نمرات ساختار، واژگان و درک مطلب دانشجویان ارتباط معناداری وجود دارد. در حالیکه جنسیت شرکت کنندگان در آزمون ارتباط معنا داری با سازه ی استعداد و موفقیت تحصیلی آنها نداشت. تحلیل معادلات الگوی ساختاری از نوع تحلیل عاملی تأییدی نشان داد از بین مؤلفه های سازه ی استعداد، ارتباط بین نشانه ها و اصوات بیشترین تأثیر و حافظه ی آوایی کمترین تاثیر را بر نمرات ساختار، واژگان و درک مطلب دانشجویان داشته است. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که مولفه های سازه ی استعداد بر یادگیری ساختار، واژگان و درک مطلب دانشجویان تأثیر می گذارند.
کاوه بهرامی
دوره 5، شماره 2 ، شهریور 1392
چکیده
مقاله پیشرو به بررسی ارتباط و تاثیر عوامل بیولوژیک (در اینجا: سن و جنسیت) و عامل انگیزه در روند یادگیری زبان خارجی میپردازد. در این مقاله سعی میشود، با استناد به تحقیقات بهعمل آمده از سوی ریمر (2006) و اشمنک (2002) نشان داده شود که عوامل دخیل در شکل دهی به تفاوتهای فردی ارتباطی مستقیم با یکدیگر دارند و با تاثیرپذیرفتن از یکدیگر میتوانند ...
بیشتر
مقاله پیشرو به بررسی ارتباط و تاثیر عوامل بیولوژیک (در اینجا: سن و جنسیت) و عامل انگیزه در روند یادگیری زبان خارجی میپردازد. در این مقاله سعی میشود، با استناد به تحقیقات بهعمل آمده از سوی ریمر (2006) و اشمنک (2002) نشان داده شود که عوامل دخیل در شکل دهی به تفاوتهای فردی ارتباطی مستقیم با یکدیگر دارند و با تاثیرپذیرفتن از یکدیگر میتوانند روند یادگیری زبان خارجی را با تغییراتی همراه کنند. مقاله حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که کودکان در مقایسه با بزرگسالان و گروه زبانآموزان مرد در مقایسه با گروه زبانآموزان زن در چه بخشهایی از روند یادگیری زبان از برتری سن و نوع جنسیت خود بهره میبرند؟ آیا عامل انگیزه میتواند روند یادگیری زبان را در گروههای مختلف زبانآموزان با توجه به شرایط سنی و جنسی آنها تحت تاثیر قرار دهد؟ یافتههای این مقاله نشان میدهد، عامل انگیزه بر گروههای سنی و جنسی مختلف تاثیرات متفاوتی اعمال میکند. انگیزههای درونی و بیرونی نقش تعیینکنندهای در روند یادگیری زبان خارجی ایفا میکنند و تاثیر آنها با در نظرگرفتن گروههای سنی و نوع جنسیت زبانآموزان متفاوت خواهد بود.
محمد رضا نوراللهی؛ شیده احمدزاده
دوره 4، شماره 2 ، مرداد 1391
چکیده
مقالهی پیش رو حاصل پژوهشی در رمان دلبند اثر تونی موریسون است که با هدف بررسی ماهیّت بحران و تجزیه و تحلیل راهکارهای ارائه شده از سوی روشنفکران فمینیستی سیاهپوستان آمریکا انجام شده است. راهکارهای ارائه شده عمدتاً مبتنیبر دگرشالودهسازی اصول نظام خرد ـ مرکز محوری هستند، نظامی که هستهی اصلی تفکر روشنفکری را تشکیل داده و ...
بیشتر
مقالهی پیش رو حاصل پژوهشی در رمان دلبند اثر تونی موریسون است که با هدف بررسی ماهیّت بحران و تجزیه و تحلیل راهکارهای ارائه شده از سوی روشنفکران فمینیستی سیاهپوستان آمریکا انجام شده است. راهکارهای ارائه شده عمدتاً مبتنیبر دگرشالودهسازی اصول نظام خرد ـ مرکز محوری هستند، نظامی که هستهی اصلی تفکر روشنفکری را تشکیل داده و تا چند دههی پیش موفّق به انقیاد تودههای بیشماری از اجتماع شده بود. نتیجهی استیلای این نظام در فرهنگ غرب، هویّتبخشی به گروه کوچک طبقهی حاکم در برابر بیهویّتسازی و به دنبال آن استثمار و استعمار بخشهای عظیمی از جامعه است. از آنجایی که عناصر سهگانهی سازندهی هویّت: نژاد، جنسیّت و طبقهی اجتماعی میباشد، لذا شدّت و کیفیّت استثمار، مرتبط با هویّتی است که طبقهی حاکم برای آنها تعریف میکند. در میان تمامی طبقات جامعه، زنان سیاهپوست کارگر، استثمار را در راستای هر سه محور نژاد، جنسیّت و طبقهی اجتماعی تجربه میکنند. یکی از راهکارهای مؤثر جهت برون رفت از این بحران دگرشالودهسازی اصول نظام استثمار کننده است. برای روشنتر شدن موضوع بحث و رسیدن به نتیجهای ملموس، بحران هویّت و نحوهی غلبه بر آن با نگاه دگرشالودهسازی دریدایی در رمان دلبند، اثر تونی موریسون ـ اولین زن سیاهپوست برندهی نوبل ادبیات ـ مورد بررسی قرار میگیرد.
نگار شریف؛ شیده احمد زاده
دوره 3، شماره 2 ، شهریور 1390
چکیده
جنبههایی از تجربهی شخصی که در آثار ادبی میآیند را میتوان به عنوان بازتاب هویت فردی و اجتماعی شخصیتها مورد بررسی قرار داد. فمینیسم پساساختارگرا که نقد بر اساس روانکاوی سنتی را به دلیل تعریف هویتی منفعل و وابسته از زنانگی نقد میکند، آن را گفتمانی مردسالارانه میداند که همواره جنسیت زنانه را با فقدان مرتبط دانستهاست. توجه ...
بیشتر
جنبههایی از تجربهی شخصی که در آثار ادبی میآیند را میتوان به عنوان بازتاب هویت فردی و اجتماعی شخصیتها مورد بررسی قرار داد. فمینیسم پساساختارگرا که نقد بر اساس روانکاوی سنتی را به دلیل تعریف هویتی منفعل و وابسته از زنانگی نقد میکند، آن را گفتمانی مردسالارانه میداند که همواره جنسیت زنانه را با فقدان مرتبط دانستهاست. توجه به مضمون رابطهی مادر-دختر در نوشتههای لوس ایریگاری بخشی از تلاش او برای تصحیح نگاه غالب به زن و رهایی زنان در مقام مادر از چارچوب بستهی نقشهای تحمیلی فرهنگی و اجتماعی است. زنان دراندیشه مردسالار به عنوان سوژه فعال به رسمیت شناخته نشده و از حیطهی فرهنگ رانده میشوند. مقالهی حاضر ابتدا به تعریفهای مرد-محور از چگونگی شکل گیری هویت زنانه در نقد روانکاوانهی فروید و لکان اشاره میکند. سپس بحث میکند که نظرات ایریگاری چطور به واسازی این تعریفها میپردازد و چگونه بازتعریف رابطه مادر-دختر میتواند هنجارهای فرهنگی را دگرگون کند. در ادامه خوانشی از داستان "گزارش گیری" نویسنده و متفکر معاصر سوزان سونتاگ بر اساس این مضمون نشان میدهد که در جامعهای که گفتمانهای مردسالار رایج را هنوز حفظ کرده، رابطهی مادر-دختر، سرکوب شده و عقیم، ناتوان از بخشیدن هویت مثبت به زن است که باعث قربانی شدن او در این وضعیت ناکامی میشود.