دومینیک کارنوی-ترابی؛ منیره اکبرپوران
دوره 13، شماره 17 ، آبان 1395، ، صفحه 79-99
چکیده
تصویرشناسی بهعنوان گرایشی در ادبیات تطبیقی که به مطالعۀ تصاویر و بازنماییهای بیگانه («دیگری») در یک اثر ادبی یا یک ادبیات میپردازد میتواند با نوع ادبی حماسه مناسبتی ویژه داشته باشد؛ چرا که تنها در این نوع ادبی بازنمایی دیگری الزاماً با طرد، هراس و تحقیری مبالغهآمیز همراه است و در سهگانۀ بیگانههراسی، بیگانهدوستی ...
بیشتر
تصویرشناسی بهعنوان گرایشی در ادبیات تطبیقی که به مطالعۀ تصاویر و بازنماییهای بیگانه («دیگری») در یک اثر ادبی یا یک ادبیات میپردازد میتواند با نوع ادبی حماسه مناسبتی ویژه داشته باشد؛ چرا که تنها در این نوع ادبی بازنمایی دیگری الزاماً با طرد، هراس و تحقیری مبالغهآمیز همراه است و در سهگانۀ بیگانههراسی، بیگانهدوستی و شیفتگی در مقابل بیگانه، طرحشده توسط دانیل هانری پاژو[1]، تصویرشناس فرانسوی، این بازنمایی همواره در شق نخست جای میگیرد. در واقع حماسه نوع ادبی هویت محوری است که با برجستهکردن اختلافها و تضادهای میان ما و دیگری، بر تضادها و اختلافهای داخلی سرپوش میگذارد و هویت اجتماعی را بازسازی میکند. قطعاً این هویت در تضاد با غیریت تعریف میشود که دیوها و غولهای حماسه نمونههایی از آن هستند. جستار حاضر بر آن است که با بررسی بوطیقای بازنمایی دیگری در نوع ادبی حماسه به بررسی سازوکار طرد بیگانه وتغییر شکل آن در این نوع ادبی بپردازد و رابطۀ آن را با ویژگیهای ذاتی این نوع موردمطالعه قرار دهد.