علمی - پژوهشی
احسانه اسحاقی
دوره 7، شماره 1 ، شهریور 1393
چکیده
چ جی ولز در مقام پدر داستانهای علمی تخیلی از مفهوم نسبیت زمان در داستانهایش سود جسته و نشان داده است که چگونه پیشرفتهای فن آوری با از بین بردن حد فاصل میان زمان و مکان باعث تغییر مفاهیم فیزیک کلاسیک به فیزیک مدرن می گردند. این تفاوت با اپاسیته ( Opacityبه معنی غیر قابل نفوذ در برابر نور و بطور کلی انرژی) ، مقاومت در برابر جاذبه و همچنین آزادی ...
بیشتر
چ جی ولز در مقام پدر داستانهای علمی تخیلی از مفهوم نسبیت زمان در داستانهایش سود جسته و نشان داده است که چگونه پیشرفتهای فن آوری با از بین بردن حد فاصل میان زمان و مکان باعث تغییر مفاهیم فیزیک کلاسیک به فیزیک مدرن می گردند. این تفاوت با اپاسیته ( Opacityبه معنی غیر قابل نفوذ در برابر نور و بطور کلی انرژی) ، مقاومت در برابر جاذبه و همچنین آزادی حرکت در زمان بوجود می آید. در این مقاله، آثار اچ جی ولز که نمایشگر چگونگی تبدیل انسان به ماشین (دیگریت) - و مقاومت در برابر جاذبه - که در نهایت منجر به از بین رفتن کل بشریت خواهد شد، مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از این بررسی، نیل به این نتیجه است که دلیل اصلی سفر انسان در زمان در آثار ولز، اپاسیته می باشد.
علمی - پژوهشی
شهره چاوشیان؛ کیان سهیل
دوره 7، شماره 1 ، شهریور 1393
چکیده
در این مقاله پژوهشگر بر آن است که به بررسی نحوهی پردازش شخصیت زن و بازنمود هویت جنسیتی و فاعلیت زنانه در نمایشنامهی ”دوران گذشته“ اثر نمایشنامه نویس پساتجددگرا، هارولد پینتر،بپردازد. این پژوهش در حوزهی نظری فمینیسم پساتجددگرا و با ارجاع به نظریه جودیت باتلر صورت میگیرد. خوانش باتلری هویت زنانه در نمایشنامه ”دوران گذشته“ ...
بیشتر
در این مقاله پژوهشگر بر آن است که به بررسی نحوهی پردازش شخصیت زن و بازنمود هویت جنسیتی و فاعلیت زنانه در نمایشنامهی ”دوران گذشته“ اثر نمایشنامه نویس پساتجددگرا، هارولد پینتر،بپردازد. این پژوهش در حوزهی نظری فمینیسم پساتجددگرا و با ارجاع به نظریه جودیت باتلر صورت میگیرد. خوانش باتلری هویت زنانه در نمایشنامه ”دوران گذشته“ نشان دهندهی این واقعیت است که نمایشنامه نویس،ضمن مردود دانستن باورهای جوهرگرایانه،هویت جنسیتی شخصیت زن را،از یکسو،برساختهی گفتمانهای غالب فرهنگی- اجتماعی و هنجارهای نظارتگر پدرسالارانه و،از سوی دیگر، پیامد اجراگری و تکرار سیاقی این هنجارها توسط سوژه میداند. آنچه شخصیت زن را از شخصیت مرد متمایز میسازد،اما،توانایی انکارناپذیر او در انجام انحاءای از اجراگری است که ضمن تکرار سیاقی هنجارها، به جای تولید و بازتولید، آنها رابه چالش میکشد و دچار آشفتگی میسازد. تکرار نقیضهپرداز هنجارها توسط شخصیتِ زن نمایشنامه به فعالسازی ظرفیتها و امکانات بالقوهای که در سرشت اجراگری نهاناند منجر میشود،که خود میتواند واژگونسازی هویت برساخته را درپی داشته باشند و اجراگری شخصیت زن در این نمایشنامه او را قادر به ساختشکنی هویت برساخته از گفتمان غالب و هنجارهای نظارتگر حاکم در عرصهی فرهنگ،ایجاد گسست در تقابلهای دوگانه زن/مرد، زنانه/مردانه، مونث/مذکر، زیر سئوال بردن انگاشت وجود نسخهای اصلی و اولیه از هویت جنسیتی،به چالش کشیدن ماتریس ناهمجنسخواهی و روابط پایا و پیوسته در تسلسل جنس/هویت جنسیتی/میل جنسی/جنسیت میسازد. علاوه بر این،شخصیت زن،بواسطهی اجراگری، تکرار نقیضهپرداز و جعل هویت،به ساحت فاعلیت و عاملیت وارد شده،به درجهای از قدرت و توانمندی میرسد که پیش از آن کمتر شخصیت زنی بدان نائل گشته است.
علمی - پژوهشی
نیکا خمسی؛ فروزان دهباشی شریف
دوره 7، شماره 1 ، شهریور 1393
چکیده
استعاره و تشبیه دو آرایۀ ادبی هستند که شکسپیر در تراژدی بزرگ خود، مکبث، از آنها به وفور استفاده کرده است. این تحقیق، مطالعه ای موردی بر روی سه ترجمۀ این اثر توسط فرنگیس شادمان ، علاء الین پازارگادی، و داریوش آشوری، به شکل بررسی توصیفی و مقابله ای است. محقّق از شیوه های ترجمه نیومارک (نیومارک، رهیافتها 88) برای بررسی ترجمۀ استعاره ها، ...
بیشتر
استعاره و تشبیه دو آرایۀ ادبی هستند که شکسپیر در تراژدی بزرگ خود، مکبث، از آنها به وفور استفاده کرده است. این تحقیق، مطالعه ای موردی بر روی سه ترجمۀ این اثر توسط فرنگیس شادمان ، علاء الین پازارگادی، و داریوش آشوری، به شکل بررسی توصیفی و مقابله ای است. محقّق از شیوه های ترجمه نیومارک (نیومارک، رهیافتها 88) برای بررسی ترجمۀ استعاره ها، و راهبردهای پیرینی ( پیرینی 31) برای بررسی ترجمۀ تشبیهات به عنوان چارچوبهای نظری این تحقیق استفاده کرد. پس از تجزیه و تحلیل 260 استعاره و 66 تشبیه که به شکل تصادفی با استفاده از جدول تعیین حجم نمونۀ مورگان انتخاب شدند، مشخص شد که در این سه ترجمه، راهبردهای "بازآفرینی تصاویر" (راهبرد مورد نظر نیومارک)، "ترجمۀ مفهومی"، و "جایگزینی تصاویر" بیش از سایر راهبردها به کار رفته اند که بیش از همه به ترتیب در ترجمه های شادمان، پازارگادی، و آشوری مشاهده شدند. راهبرد پیشنهادی پیرینی، "ابقاء تصاویر"، بیش از همه در ترجمۀ شادمان به کار رفته است. روش آماری مجذور خی نشان داد که تفاوت معنی داری میان راهبردهای به کار رفته برای ترجمۀ استعاره ها و تشبیهات در این سه ترجمه وجود ندارد.
علمی - پژوهشی
سمیه دل زنده روی
دوره 7، شماره 1 ، شهریور 1393
چکیده
ترجمه همواره نقش مهمی در پر کردن شکاف بین فرهنگها و زبانهای مختلف و معرفی ابعاد ادبی جدید به ادبیات زبان مقصد ایفا کرده است. بر خلاف این باور رایج که ترجمه در مقایسه با اثر اصلی جایگاه فرعی دارد، در مقاطع زمانی مختلف ثابت شده است که ترجمه به حدی در زبان مقصد تأثیرگذار است که حتی در ادبیاتی غنی و کهن همچون ادبیات فارسی به الگویی برای ...
بیشتر
ترجمه همواره نقش مهمی در پر کردن شکاف بین فرهنگها و زبانهای مختلف و معرفی ابعاد ادبی جدید به ادبیات زبان مقصد ایفا کرده است. بر خلاف این باور رایج که ترجمه در مقایسه با اثر اصلی جایگاه فرعی دارد، در مقاطع زمانی مختلف ثابت شده است که ترجمه به حدی در زبان مقصد تأثیرگذار است که حتی در ادبیاتی غنی و کهن همچون ادبیات فارسی به الگویی برای نویسندگان تبدیل میشود. پژوهش حاضر تلاش میکند با تأکید ویژه بر برهه زمانی بین سالهای 1300 تا 1350هجریشمسی، یعنی هنگامی که شیوههای جدید نویسندگی از قبیل «تکگویی درونی» و«سیلان ذهن» به نظام ادبی فارسی معرفی شدند، تأثیر ترجمه را از ادبیات غرب در سالهای بین 1200 تا 1350بر ادبیات معاصر فارسی مورد بررسی قرار دهد. بدین منظور، مفاهیم نظریه نظام چندگانه و برنامهریزی فرهنگیِ اون زهر به عنوان چارچوب نظری تحقیق و جهت بررسی این مسئله که ترجمه از ادبیات مدرن انگلیسی چگونه بر نگارش رمان مدرن فارسی تأثیر گذاشته است انتخاب شد. مشاهده شد که عوامل مختلفی باعث شدند ترجمه رمانهای غربی جایگاهی مرکزی در نظام ادبی فارسی پیدا کنند و به موجب آن شیوههای جدید نویسندگی از قبیل تکگویی درونی و سیلان ذهن به رمان مدرن فارسی راه یابند.
علمی - پژوهشی
سید بختیار سجادی
دوره 7، شماره 1 ، شهریور 1393
چکیده
این مقاله درصدد آن است تا نمایش اِدی به شهر شعر میرود اثر ریچارد فورمنرا با توجه به رویکرد پسامارکسیستی ارنستو لاکلائو تجزیه و تحلیل کند؛ این رویکرد مفهوم دال تهی را در بررسی سوژه به کار میگیرد. ظهور رویکرد پسامارکسیستیِ لاکلائو به اواسط دههی80 برمیگردد، یعنی زمانی که وی از مارکسیسم تقلیلگرا فاصله گرفت و نظریهی گفتمان خود ...
بیشتر
این مقاله درصدد آن است تا نمایش اِدی به شهر شعر میرود اثر ریچارد فورمنرا با توجه به رویکرد پسامارکسیستی ارنستو لاکلائو تجزیه و تحلیل کند؛ این رویکرد مفهوم دال تهی را در بررسی سوژه به کار میگیرد. ظهور رویکرد پسامارکسیستیِ لاکلائو به اواسط دههی80 برمیگردد، یعنی زمانی که وی از مارکسیسم تقلیلگرا فاصله گرفت و نظریهی گفتمان خود را از نو فرمولبندی نمود. تصور گفتمانی-تحلیلی لاکلائو از ایدئولوژی و هژمونی به واسازی مفاهیم کلیدی زیر ختم شد: گفتمان، دال شناور، دال تهی، ضدیت، و مقولهی سوژه. بهطور مشابه، نمایشنامهی هیستریک-بودشناختی فورمن، که فاقد هر گونه استراتژی روایی برنامهریزیشده است، از نتیجهگیریها و تصورات نابهنگام و پیشازموعد خواننده جلوگیری میکند. نمایشنامههای فورمن در صدد هستند تا از طریق رهاسازی تکانهها از خودِ شرطیشده (از لحاظ اجتماعی) دوری گزینند. بنابراین، بین مفاهیم انتقادی لاکلائو و تئاتر هیستریک-بودشناختی فورمن نوعی همگرایی وجود دارد چراکه هر دو سوژهای ازهمپاشیده را در ساختارهای گفتمانی نشان میدهند.
علمی - پژوهشی
امیر ریاحی نوری؛ فاضل اسدی امجد
دوره 7، شماره 1 ، شهریور 1393
چکیده
مقاله حاضر به بررسی و کاوش پیرامون حوادث پس از جنگ واترلو و ایدئولوژی برآمده از آن در سدهء نوزدهم میلادی میپردازد. اسلوب و رویکرد ادبی استفاده شده در این مقاله نو تاریخگرایی است که پایههای آن را در نظریات فیلسوف، باستانشناس و مورخ شهیر قرن بیستم میشل فوکو میتوان یافت. این مقاله ضمن بررسی حوادث پس از نبرد واترلو در انگلستان قرن ...
بیشتر
مقاله حاضر به بررسی و کاوش پیرامون حوادث پس از جنگ واترلو و ایدئولوژی برآمده از آن در سدهء نوزدهم میلادی میپردازد. اسلوب و رویکرد ادبی استفاده شده در این مقاله نو تاریخگرایی است که پایههای آن را در نظریات فیلسوف، باستانشناس و مورخ شهیر قرن بیستم میشل فوکو میتوان یافت. این مقاله ضمن بررسی حوادث پس از نبرد واترلو در انگلستان قرن نوزدهم، به واکاوی نقش حامیان و مدافعان ایدئولوژی پس از جنگ واترلو در بزرگنمایی پیروزی حاصله و برجستهسازی نقش ارتش بریتانیا و علیالخصوص اشخاص وابسته به حزب حاکم میپردازد. در این راستا، نقش شعرای وابسته به دولت وقت در قامت بازوی فرهنگی دستگاه تبلیغات بریتانیا تشریح و تبیین میگردد. پس از آن، نقش صاحبان نشر در مقام محافظان قدرتمند ایدئولوژی پیشگفته و سرکوبکنندگان گفتمانهای مخالف بررسی شده است. علاوه بر آن، در هر بخش دیدگاه انقلابی لرد بایرن و پاسخ وی به مدافعان گفتمان فوقالاشاره با خوانش شاهکارش دون ژوان و شعر رویای رستاخیز مورد بررسی و کاوش قرار میگیرد.
علمی - پژوهشی
فاطمه زلیکانی
دوره 7، شماره 1 ، شهریور 1393
چکیده
مان همه چیز فرو میپاشد اثر چینوا آچیبه، نویسنده و منتقد نیجریایی، از تاثیرگذارترین آثار ادبیات پسااستعماری است. این رمان در تقابل با گفتمان استعمار و با دو هدف عمدۀ ارائۀ تصویری واقعگرایانه و اصیل از آفریقای تحت سلطه و نمایش ابعاد مخرب ورود استعمارگران به رشتۀ تحریر درآمده است. جستار پیشرو، با استمداد از روایتشناسی ژرارد ژنت ...
بیشتر
مان همه چیز فرو میپاشد اثر چینوا آچیبه، نویسنده و منتقد نیجریایی، از تاثیرگذارترین آثار ادبیات پسااستعماری است. این رمان در تقابل با گفتمان استعمار و با دو هدف عمدۀ ارائۀ تصویری واقعگرایانه و اصیل از آفریقای تحت سلطه و نمایش ابعاد مخرب ورود استعمارگران به رشتۀ تحریر درآمده است. جستار پیشرو، با استمداد از روایتشناسی ژرارد ژنت که مشتمل بر سه سطح داستان، متن و روایت است، بدین پرسش اساسی پاسخ میدهد که چگونه آچیبه عنصر زمان را در راستای برجستهسازی دو هدف یاد شده به خدمت میگیرد. از آن جا که ژنت توجه خود را صرفاً به لایۀ متن معطوف کردهاست، این پژوهش از روایتشناسی سیمور چتمن جهت استخراج لایۀ داستان در رمان سود میبرد. دستیابی به لایۀ داستان جهت مقایسۀ دو سطح داستان و متن ضروری است. در این راستا، ابتدا عنصر زمان از نظرگاه ژنت با سه محور نظم، تداوم و بسامد و نیز واحدهای سازندۀ داستان از نظرگاه چتمن ارائه میشود تا با مفاهیم مورد نظر آشنایی حاصل شود. در ادامه با استناد به بخشهایی از رمان، کارکرد زمان در راستای دو هدف نویسنده شرح داده میشود. این پژوهش، نشان داد دو هدف متمایز آچیبه در هر یک از دو بخش رمان، نه تنها تداوم و نظم ارائۀ مواد داستان را تحت تاثیر قرار میدهد، بلکه شکلگیری داستان را در معنای سلسله رویدادهای دارای رابطۀ منطقی، نیز به تاخیر میاندازد. رمان به لحاظ بسامد، تفاوتی را در دو سطح داستان و متن نشان نمیدهد.
علمی - پژوهشی
صالح طباطبایی
دوره 7، شماره 1 ، شهریور 1393
علمی - پژوهشی
مریم ساسان
دوره 7، شماره 1 ، شهریور 1393
چکیده
چکیده کوندرا در رمان هایش دنیایی ترسیم می کند سرشار از تفکر و پرسش. این تفکرات همواره پیرامون انسان و هستی او و به نوعی سرگشتگی و سختی بودن در این جهان شکل گرفته اند. در این مقاله نگاهی داریم به مضامینی که در آثار کوندرا از رمانی به رمان دیگر تکرار می شوند، تا مشخصات و ویژگی های بارز رمان های او را برجسته سازیم. مفاهیم هویت و مهاجرت ...
بیشتر
چکیده کوندرا در رمان هایش دنیایی ترسیم می کند سرشار از تفکر و پرسش. این تفکرات همواره پیرامون انسان و هستی او و به نوعی سرگشتگی و سختی بودن در این جهان شکل گرفته اند. در این مقاله نگاهی داریم به مضامینی که در آثار کوندرا از رمانی به رمان دیگر تکرار می شوند، تا مشخصات و ویژگی های بارز رمان های او را برجسته سازیم. مفاهیم هویت و مهاجرت و تاثیری که یکی از دیگری می پذیرد، مفاهیمی هستند که کوندرا با پردازش شخصیت هایش آنها را می پروراند تا از این رهگذر به شناختی کلی از انسان دست یابد.یکی از مسائل بنیادینی که کوندرا در رمان هایش پی می گیرد، مسئله مفهوم هویت، چگونگی شکل گیری آن و دگرگونی های آن است که در هر رمان به گونه ای متفاوت خودنمایی می کند. در این مقاله با تکیه بر رمان جهالت، هویت شخصیت های مهاجر در کشور مادری و در کشور میزبان، مورد مطالعه قرار خواهد گرفت و مسئله مهاجرت ناگزیر که احساسات گاه متناقضی را در شخصیت ها بر می انگیزد، بررسی خواهد شد.
علمی - پژوهشی
نرگس منتخبی
دوره 7، شماره 1 ، شهریور 1393
چکیده
این مقاله جستاری است بر نقش زبان در تئاتر ریچارد فورمن از زاویهی «کودکی» و «بالقوگی» در اندیشهی سیاستی جورجو آگامبن. زبانی که فورمن در اجراهایش برای بازیگران به ارمغان میآورد، مقابل ارجاع و دلالت به دنیای پیرامون میایستد و آن چه را که تجربهناپذیر و بیاننشدنی است به صحنه میکشد. هر آنچه بازیگران از آن سخن میرانند، یا به عبارت ...
بیشتر
این مقاله جستاری است بر نقش زبان در تئاتر ریچارد فورمن از زاویهی «کودکی» و «بالقوگی» در اندیشهی سیاستی جورجو آگامبن. زبانی که فورمن در اجراهایش برای بازیگران به ارمغان میآورد، مقابل ارجاع و دلالت به دنیای پیرامون میایستد و آن چه را که تجربهناپذیر و بیاننشدنی است به صحنه میکشد. هر آنچه بازیگران از آن سخن میرانند، یا به عبارت بهتر، به کلام درمیآورند، در پیکرهی زبان و نظام ارجاع نمیگنجد و این است تجربهی کودکی و بالقوگی ناب از منظر آگامبن. کودکی، پویایی حاصل از بودن در «میانگی» بین زبان و آوا، گفتمان و صدا است و هیچ گاه به یکی از این دو بسنده نمیکند. از این رو، دیالوگها نه به تکگوییهای مهمل، بلکه به دنیایی ماسوای دنیای ملموس و دلالتپذیر و از قبل تجربه شده اشاره میکنند که در آن تماشاگران دستخوش نوعی از «نادانستن» و یا «بیدانشی» خاصّ کودکی میشوند. این تجربهی نوین از زبان و مادهّاش، یعنی تجربهی رخ-دادن زبان و نه دنیای بیرون و ارجاعاتش، بالقوگی دلپذیری را در اختیار تماشاگران قرار میدهد. این بالقوگی، از نگاه آگامبن، نابترین و حقیقیترین تجربهی سیاسی است که انسان میتواند از آن بهره ببرد. بالقوگی، به معنای پایداری مقابل بالفعلهای قدرت، میتواند خاستگاه هنری «ناکارآرا» باشد که هرگز اسیر به فعل درآمدنهای نظامهای حاکم نمیشود و در کودکی و رنگارنگ توانش استوار باقی میماند.
علمی - پژوهشی
سید مهدی مهدوی؛ مهرگان نظامیزاده
دوره 7، شماره 1 ، شهریور 1393
چکیده
چکیده در مقاله حاضر به بررسی چند ترجمه از رمان بیگانه اثر ماندگار آلبرت کامو نویسنده فرانسوی میپردازیم. شخصیت اصلی داستان فردیست به نام مورسو که انسانی خونسرد و بیتفاوت است. رفتارهای نامتعارف قهرمان رمان از سرشت و غریزه وی نشات میگیرد؛ رفتاری در تقابل با جامعهای که بر اساس عقل و منطق عمل میکند و ناگزیر نمیتواند مورسو را ...
بیشتر
چکیده در مقاله حاضر به بررسی چند ترجمه از رمان بیگانه اثر ماندگار آلبرت کامو نویسنده فرانسوی میپردازیم. شخصیت اصلی داستان فردیست به نام مورسو که انسانی خونسرد و بیتفاوت است. رفتارهای نامتعارف قهرمان رمان از سرشت و غریزه وی نشات میگیرد؛ رفتاری در تقابل با جامعهای که بر اساس عقل و منطق عمل میکند و ناگزیر نمیتواند مورسو را بفهمد، و بنابراین او را غریب و بیگانه میپندارد. در اینجا قصد داریم دو مقولۀ تقیید معنایی و وفاداری در ترجمه را در برگردان موضوع اصلی رمان - تقابل سرشت مداری و خرد مداری - در متن اصلی به چالش بکشیم. برای این منظور به بررسی عملکرد مترجمان در مواجهه با دو واژه «طبعا» و «عقلانی», با توجه به نظریه های برمن و وینه و داربلنه میپردازیم.