فهیمه خلیلی تیلمی؛ جلال سخنور
چکیده
ویلیام شکسپیر، نویسنده رنسانس، متاثر ازکتاب مقدس، روابط انگلستان و اسلام از قرون وسطی-صلیبی تا رنسانس، وآشنا با زبان لاتین، با مناقشات متعدد مذهبی، گفتمان جدید اسلامی را درتراژدی هملت آغاز می کند که برپایه قرآن کریم می باشد. در این گفتمان مذهبی، معرفت انسان دررنسانس، مخلوق خدای پاک و منزه، بر مبنای رذیلت و فضیلت نفس است. بنابراین، ...
بیشتر
ویلیام شکسپیر، نویسنده رنسانس، متاثر ازکتاب مقدس، روابط انگلستان و اسلام از قرون وسطی-صلیبی تا رنسانس، وآشنا با زبان لاتین، با مناقشات متعدد مذهبی، گفتمان جدید اسلامی را درتراژدی هملت آغاز می کند که برپایه قرآن کریم می باشد. در این گفتمان مذهبی، معرفت انسان دررنسانس، مخلوق خدای پاک و منزه، بر مبنای رذیلت و فضیلت نفس است. بنابراین، کسب فضیلت و تزکیه نفس دردنیا و پس از مرگ، وبازآفرینی انسانی خوب برای برخی از انسان ها وجود داردکه نمایانگرتحول وحرکت نفس است. دراین رویکرد متافیزیکی، بر پایه علم فیزیک، ارتباط بین ماده و صورت همانند ارتباط ذاتی نفس و بدن است که نفس، جوهر و صورت جسم، دارای حرکت و تحول است وعلاوه بر حیات بخشی، ماهیت جسم متغیر را می سازد و همیشه به همان جسم تعلق دارد که این امر، هیلومورفیزم، مبنای نظریات اسلامی حرکت جوهری، معاد جسمانی، واصل علیت است. نظریه هیلومورفیزم ارسطووآراء اسلامی ملاصدرا درخصوص این گفتمان مذهبی مورد بررسی قرار می گیرند. حاصل این تحقیق بازآفرینی چهره محمد(ص) و رفع اتهامات غربیان به ایشان در بین بسیاری از نتایج دیگر می باشد.
نیلوفر امین پور؛ جلال سخنور؛ زهرا بردباری
چکیده
در مبحث هویت های جنسی و چگونگی ساختار آن تحت سلطه هژمونی فرهنگی، جودیت باتلر از بنام ترین منتقدین پساساختارگرای فمینیست عصر حاضر است. وی در تبیین پدیداری این هویت جنسی زنانه، فرهنگ مردانه دوگانه را دخیل می پندارد و با اعمال مباحثی نظیر آلوده انگاری، سه گانه همگون جنس/جنسیت/تمایل جنسی و واپس زدگی ، در توصیف جایگاه تابع زنانه اقدام می ...
بیشتر
در مبحث هویت های جنسی و چگونگی ساختار آن تحت سلطه هژمونی فرهنگی، جودیت باتلر از بنام ترین منتقدین پساساختارگرای فمینیست عصر حاضر است. وی در تبیین پدیداری این هویت جنسی زنانه، فرهنگ مردانه دوگانه را دخیل می پندارد و با اعمال مباحثی نظیر آلوده انگاری، سه گانه همگون جنس/جنسیت/تمایل جنسی و واپس زدگی ، در توصیف جایگاه تابع زنانه اقدام می کند. وی همچنین معتقد است در طی روند انجام عمل تکرار و تمرین، این هویت دوگانه قابل قبول و معتبر شکل می گیرد ولی امکان دگرگونی و واکنش معکوس در بستر این امر مکرر وجود دارد. نکته قابل تامل در ارتباط با این پدیده ، نگرش عمیق و دقیق در نمایشنامه های تنسی ویلیامز است که در سالهای دورتراز بیان این نظریه به شیوه ای استادانه و خلاق شخصیتهایی را ترسیم می کنند که همگی بیانگر چگونگی تشکیل هویت جنسی زنانه مطابق و یا متفاوت با نگاه جودیت باتلر هستند. این شخصیت ها نه تنها وامدار ساختار فرهنگی منطبق با نظریه باتلر هستند ، که از لایه های عنوان شده در این فرضیه فراتر رفته و گونه های متنوع تری از تشکیل هویت جنسی زنانه را به معرض نمایش می گذارند. هدف پژوهش حاضر بررسی نمایشنامه های منتخب تنسی ویلیامز در طول دوره شکوفایی این نمایشنامه نویس بزرگ قرن سیستم آمریکا از دیدگاه نظریه ساخت هویت جنسی زنانه جودیت باتلر از طریق واکاوی شخصیتهای مونث دگرجنسگرا و همجنسگرا ودر جهت نمایان ساختن کاستیهای نظریه میباشد.
جلال سخنور؛ زهرا بردباری؛ سیدوحید ابطحی
چکیده
جان بارت را میتوان احیا گر فلسفه پیرونیسم در حیطه ادبیات پسامدرن آمریکا در قرن بیستم دانست. او با خلق شخصیتهای پیرونیستی به انتقاد از نظام ارزشی در آمریکا پرداخته و اساسا زندگی بی مایه و پوچ انسان را در قرن بیستم دست مایه اثر خویش قرار می دهد. پایان راه نمونه ای است موفق از استحاله مفهوم قهرمان به ضد قهرمان که در آن شخصیتها ...
بیشتر
جان بارت را میتوان احیا گر فلسفه پیرونیسم در حیطه ادبیات پسامدرن آمریکا در قرن بیستم دانست. او با خلق شخصیتهای پیرونیستی به انتقاد از نظام ارزشی در آمریکا پرداخته و اساسا زندگی بی مایه و پوچ انسان را در قرن بیستم دست مایه اثر خویش قرار می دهد. پایان راه نمونه ای است موفق از استحاله مفهوم قهرمان به ضد قهرمان که در آن شخصیتها در جدال با واقعیات شکننده زندگی از نوعی اختلال روانی بنام «کازموپسیس» رنج می برند. دسیدوفوبیا یا ترس از تصمیم گیری که ناشی از تغییر جهانبینی این افراد است موجب شده آنها به نوعی جعل هویت تحت عنوان «اسطوره درمانی» پناه ببرند. از دیگر سو توصیف بارت از سرگشتگی چنین انسانی منطبق با تعریف عقلانیت در فلسفه پیرونیسم است. از اینرو، پرسش اصلی تحقیق اینگونه تبیین می شود که اندیشه بارت با وجود همسو بودن با پسامدرنیسم ادبی و گرایشهای فلسفۀ جدید که از سوی دکارت و هیوم مطرح شد در حقیقت تجسمی است از شکاکیت پیرونیستی که در اعصار و قرون مختلف به صور گوناگون جلوه گر شده و شکلی تکاملی به خود گرفته است. نویسندگان ضمن بررسی ریشه های تاریخی تردیدگرایی و سیر تحول آن تا پیداش فلسفه پسامدرن برآنند تا دغدغه های بارت را نیز در باب بحران هویت و اصالت معنی تشریح نمایند. این پژوهش با تمرکز بر رمان پایان راه در نهایت نشان می دهد که بارت بشر را بگونه ای تصویرسازی می کند که در تصمیمات خویش بیشتر از آنکه تابع دلایل عقلی باشد از عواطف و احساسات پیروی کرده و عقلانیت او نیز در عمل راه به جایی نمی برد.
عرفان رجبی؛ جلال سخنور
دوره 15، شماره 21 ، آبان 1397، ، صفحه 179-198
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی چگونگی تولید فضا در رمان صفرکی (2016) اثر دان دلیلو بر اساس نظریۀ اجتماعی-فضایی هانری لوفور(1901-1991)، فیلسوف و جامعهشناس معاصر فرانسوی، است. به نظر او، فضا تولیدی اجتماعی است که میتوان آن را در دو مجموعۀ سهگانۀ بازنماییهای فضا، فضاهای بازنمایی و پراکتیسهای فضایی از یک طرف، و سهگانۀ تصورشده، درک شده ...
بیشتر
هدف از این پژوهش بررسی چگونگی تولید فضا در رمان صفرکی (2016) اثر دان دلیلو بر اساس نظریۀ اجتماعی-فضایی هانری لوفور(1901-1991)، فیلسوف و جامعهشناس معاصر فرانسوی، است. به نظر او، فضا تولیدی اجتماعی است که میتوان آن را در دو مجموعۀ سهگانۀ بازنماییهای فضا، فضاهای بازنمایی و پراکتیسهای فضایی از یک طرف، و سهگانۀ تصورشده، درک شده و زیسته از طرف دیگر دستهبندی کرد. کاربست این مفاهیم در رمان مذکور نشان می دهدکه میان کنشگر و تولید فضا رابطۀ مستقیم وجود دارد زیرا هر کنشگری به شیوۀ خاص خود، در رمان صفرکی به کنش تولید فضا میپردازد. اگرچه، در چشمانداز کلی، دو فضای انضمامی و فضای انتزاعی در رمان قابل تشخیص است، اما در نگاه خردتر، راوی که شخصیت اصلی رمان هم هست، با استفاده از راهبردهای طنز، توصیف، تغییرگونۀ زبانی، بازیها و ابداع زبانی از یک طرف، و با بهرهگیری از فعالیتهای زندگی روزمره، از سوی دیگر، به تولید فضاهای زیسته و فضاهای بازنمایی میپردازد. از این رو، میتوان، در ارزیابی کلیتر، برخی از شگردها وصناعات ادبی را به منزلۀ کردارهای تولید فضا تلقی کرد زیرا خود رمان هم نوعی فضای زیسته محسوب میشود.
شهره چاوشیان؛ جلال سخنور
دوره 15، شماره 20 ، اردیبهشت 1397، ، صفحه 65-84
چکیده
در صحنهی ادبیات و هنر معاصر، نام سموئل بارکلی بکت همواره تداعیگر شاهکارهای بیبدیلی در عرصهی داستان و ادبیات نمایشی است: با این وجود، دریافت جایگاه حقیقی این نویسنده و فضای آثارش بدون بررسی”فیلم،“ تنها فیلمنامهی سینمایی او، میسر نخواهد بود. این مقاله خوانشی است روانکاوانه از ”فیلم“ که در چارچوب نظری ژک لکان و در پرتو ...
بیشتر
در صحنهی ادبیات و هنر معاصر، نام سموئل بارکلی بکت همواره تداعیگر شاهکارهای بیبدیلی در عرصهی داستان و ادبیات نمایشی است: با این وجود، دریافت جایگاه حقیقی این نویسنده و فضای آثارش بدون بررسی”فیلم،“ تنها فیلمنامهی سینمایی او، میسر نخواهد بود. این مقاله خوانشی است روانکاوانه از ”فیلم“ که در چارچوب نظری ژک لکان و در پرتو مفاهیم کلیدی این حوزه صورت میگیرد. پژوهش حاضر مؤید جداگشت دو مفهوم چشم و خیرهنگری در نظریهی لکان و ”فیلم“ است: انگاشت چشم در این آثار در رابطه ای تنگاتنگ با خودآگاه، ذهنیت، فرد-بودگی و بازنمایی است؛ حال آنکه، مفهوم خیرهنگری با ناخودآگاه، مطلوب کوچک و تصویر ارتباطی ناگسستنی دارد. انگاشت خیرهنگری در ”فیلم،“ در سه لایهی معنایی متفاوت تجسم مییابد: 1- خیرهنگری در مفهوم ابژهی مفقود، 2- خیرهنگری در مفهوم ابژهی جایگزین و 3- خیرهنگری در مفهوم حس عدم تعلق، بیگانگی و یا تقلیلیافتگی. علاوهبراین، تحلیل ”فیلم“ در پرتو نظریات روانکاوانهی لکان نشانگر آن است که پرهیز شخصیت اصلی فیلم از نگاه خیرهنگر دیگری کوچک و دیگری بزرگ، از یکسو، و گریز او از هنجارهای نظارتگر و گفتمانهای غالب ایدئولوژیک، از سوی دیگر، بهواسطهی رویارویی غیرمترقبهی او با امر واقع است که بهصورت اختلالی در ساحت نمادین نمود مییابد.
دیانوش صانعی؛ جلال سخنور
دوره 14، شماره 19 ، آبان 1396، ، صفحه 209-232
چکیده
این جستار بر اساس راهبرد خوانش بومگرایانه به کنکاش مقوله ی "محیط زیست" در رمان روایت ندیمه (1985) اثر مارگارت اتوود می پردازد. نقد بومگرا که تقابل دو قطبی را برنمی تابد، محدود به روش شناختی مشخصی نیست و در تعامل و تقاطی با دیگر نظریه ها، طرحی نو میافکند. متغیرهایی چون؛ طبیعت، طبقه و جنسیت در رمان مورد نظر تعیین کننده ی فرادستی یا ...
بیشتر
این جستار بر اساس راهبرد خوانش بومگرایانه به کنکاش مقوله ی "محیط زیست" در رمان روایت ندیمه (1985) اثر مارگارت اتوود می پردازد. نقد بومگرا که تقابل دو قطبی را برنمی تابد، محدود به روش شناختی مشخصی نیست و در تعامل و تقاطی با دیگر نظریه ها، طرحی نو میافکند. متغیرهایی چون؛ طبیعت، طبقه و جنسیت در رمان مورد نظر تعیین کننده ی فرادستی یا فرودستی انسان و غیر انسان است. با توجه به رابطه ی خاص میان قهرمانان داستان و محیط فیزیکی، تقارن سلطه بر زنان و بهره کشی از محیط زیست در بحث اکوفمینسیم، نشان دهنده ی دغدغه ی ایدئولوژی سرکوبگر جنسیتی و طبقاتی و توجیه کننده ستم و سلطه است که با استثمار طبیعت همسوئی دارد. تحلیل اِنتروپی "طبیعت" و"فرهنگ" نیز نمایانگر زوال این دو مقوله در داستان است. بر اساس خوانش بومگرایانه به ویژه موج دوم و سوم آن میتوان نتیجه گرفت که گفتمان زیست محیطی اتوود خاصیتی فرایندگونه دارد، با قابلیت بازتاب فریاد تمام گروه های فرودست در روابط انقیاد و سلطه. این رمان پادآرمانشهری مخوف را به تصویر میکشد که در آن نوشتن و روایت کردن رمز ماندگاری و بقای راوی است. در این میان محیط زیست عاملی برای ساخت متن است و در خلق آن نقش فاعلیت دارد.واژگان کلیدی: محیط زیست-نقد بوم گرا-اکوفمینسیم-اِنتروپی-روایت ندیمه- مارگارت اتوود.
مارال کرامت؛ جلال سخنور
دوره 12، شماره 16 ، اردیبهشت 1395، ، صفحه 213-235
چکیده
فلسفه استعلایی امرسون، که در آن هستی و بشریت دخیل هستند، با تجلّی «اَبَر روح» و مضمون وحدت با ذات مطلق در انأالحق حلّاج همسو است. علاوه بر این، اندیشه هستیشناسی و لاهوتگرایی افلاطون، تأمّل عمیق ذات و ارتباطات هستی را به گونهای ایجاب میکند که شخص قادر به شهود ذات مطلق باشد؛ شهود ذاتی که حقیقت موجودات ملبّس به هستی را آشکار ...
بیشتر
فلسفه استعلایی امرسون، که در آن هستی و بشریت دخیل هستند، با تجلّی «اَبَر روح» و مضمون وحدت با ذات مطلق در انأالحق حلّاج همسو است. علاوه بر این، اندیشه هستیشناسی و لاهوتگرایی افلاطون، تأمّل عمیق ذات و ارتباطات هستی را به گونهای ایجاب میکند که شخص قادر به شهود ذات مطلق باشد؛ شهود ذاتی که حقیقت موجودات ملبّس به هستی را آشکار ساخته و توجّه ما را به ذات بنیادین معطوف مینماید. در عین حال، تعریف افلاطون از مطلق، برحسب تئوری فرم و مُثُل، راه را برای پذیرش جهانی تصوّف توسط پیروان آن میگشاید. برای درک شهود ذاتی نیاز مبرمی به یافتن زبان مشترک (زبان فطرت) میان فرهنگهای گوناگون احساس می شود. تحقیق حاضر با اعتقاد به اینکه خیر افلاطونی در قالب ایدهآلیسم عرفانی وصول به چنین زبان مشترکی را محقّق میسازد، کار خود را آغاز نمود. سپس در یک بررسی تطبیقی آرای حلّاج و امرسون مشاهده شد که این دو صوفی با وجود تفاوتهای زبانی، فرهنگی و فرقهای به علّت تفکّر آرمانگرایانه مشابهتهای حیرت انگیزی دارند که نشانگر پیوند عمیق فکری- فلسفی ایشان است و این دو از طریق لاهوتگرایی افلاطونی در مسلک عرفانی به هم پیوند مییابند و همدل میشوند.
مهربان شفیعی؛ جلال سخنور
دوره 11، شماره 15 ، آبان 1394، ، صفحه 93-108
چکیده
در این مقاله ”فردیت“ شخصیتها در اثر معروف ساموئل جانسون تاریخچه ی راسلس، پرنس ابی سینا درپرتو تئوری ”فردیت“ دلوز و گواتری تحلیل و بررسی میشود. با در نظر گرفتن میل شخصیتها بر اساس” تولید مطلوب“ دلوز و گواتری در اثر جانسون، نتیجه حاکی از آن است که میل در شخصیت راسلس و یارانش نه تنها ریشه در کمبود ویا فقدان ندارد بلکه به آنها انرژی ...
بیشتر
در این مقاله ”فردیت“ شخصیتها در اثر معروف ساموئل جانسون تاریخچه ی راسلس، پرنس ابی سینا درپرتو تئوری ”فردیت“ دلوز و گواتری تحلیل و بررسی میشود. با در نظر گرفتن میل شخصیتها بر اساس” تولید مطلوب“ دلوز و گواتری در اثر جانسون، نتیجه حاکی از آن است که میل در شخصیت راسلس و یارانش نه تنها ریشه در کمبود ویا فقدان ندارد بلکه به آنها انرژی و تحرک بخشیده، به انگیزه ی آنها برای تحقیق می افزاید وعلیرغم دیدگاه روانشناسی فروید و لکان، میل همواره نقش مثبتی را ایفا میکند. همچنین، در این مقاله نشان میدهد سرکوبی میل در راسلس و همسفرانش ریشه در ارتباطات و عوامل اجتماعی دارد. زیرا ماهیت آزادگونه ی میل با شرایط اجتماعی که تابع قوانین و قواعد میباشند سازگار نیست و این ناسازگاری میل را در شخصیتها سرکوب میکند و آنها هربار تجربه ای کسب میکنند. از سوی دیگر، هر تجربه به شخصیت ”فردیتی“ مختص همان تجربه ی خاص را میبخشد که با ”فردیت“ قبل و بعد او متفاوت میباشد. بنابراین، هیچیک از شخصیتها دارای ”فردیت“ یکسان و ثابتی نیستند.
رویا پورآذر؛ جلال سنخور
دوره 10، شماره 14 ، اردیبهشت 1394، ، صفحه 45-77
چکیده
چکیده بررسی نوآوریهای سبکشناختی و ساختاری تئاتر از موضوعات مهم پژوهشهای نقادانه حوزهی نمایش به حساب میآید. از آنجا که ارتباطی تنگاتنگ بین چگونگی بازنمایی سوژه و اجرای مفهوم سوبژکتیویته در هنر تئاتر و تعاریف و نظریههای گوناگون سوژه وجود دارد، بسیاری از محققان به بررسی چگونگی و علل نوآوریهای معاصر پرداختهاند. در مقالهی حاضر سعی شده ...
بیشتر
چکیده بررسی نوآوریهای سبکشناختی و ساختاری تئاتر از موضوعات مهم پژوهشهای نقادانه حوزهی نمایش به حساب میآید. از آنجا که ارتباطی تنگاتنگ بین چگونگی بازنمایی سوژه و اجرای مفهوم سوبژکتیویته در هنر تئاتر و تعاریف و نظریههای گوناگون سوژه وجود دارد، بسیاری از محققان به بررسی چگونگی و علل نوآوریهای معاصر پرداختهاند. در مقالهی حاضر سعی شده پس از ارائهی تعریف اجمالی واژههای سوژه، سوبژکتیویته، اجرا و تئاتر پسادراماتیک؛ دلایل محتمل نیاز به نوآوریهای پسادراماتیک مطرح شوند. با تبیین علل گرایشهای نو، امکان معرفی زیباشناسی ویژهای فراهم میآید که آثار نمایشی معاصر برمحور آن پدید آمدهاند. تا زمانی که از زیباشناسی پسادراماتیک تعریف دقیقی ارائه نشود، نقد بسیاری از نمایشنامههای معاصر راه به جایی نمیبرد. به علاوه با توجه به تغییرات ایجاد شده در سوبژکتیویتهی انسان امروزی در فضای رسانهای جهان پسامدرن، مفهوم اجرای سوبژکتیویته در فضای آستانهای تئاتر پسادراماتیک نیز مورد بررسی قرار گرفته و نتایج حاصله در بخش پایانی منعکس شده است. از آنجا که تمرکز این مقاله بر شخصیتپردازی پسادراماتیک و انواع گوناگون آن در آثار نمایشی دههی هشتاد به بعد است، پنج نوع شخصیتپردازی پسادراماتیک معرفی خواهند شد. دستهبندی پیشنهادی، حاصل مطالعهی دهها نمایشنامهی معاصر با ویژگیهای پسادراماتیک است.
عرفان رجبی؛ جلال سخنور
دوره 6، شماره 1 ، دی 1392
چکیده
با توجه به موقعیت آفریقایی ـ آمریکاییها در جامعه آمریکا، مسئله هویت در ادبیات آفریقایی ـ آمریکایی همواره یکی از دغدغههای اصلی(و شاید هم بزرگترین دغدغه) نویسندگان، شاعران و نمایشنامهنویسان آفریقایی ـ آمریکایی بوده است. در این میان، تونی موریسون در مقام نویسنده آفریقایی ـ آمریکایی زن ازرابطه تعین بین فرهنگ غالب و مغلوب فراتر ...
بیشتر
با توجه به موقعیت آفریقایی ـ آمریکاییها در جامعه آمریکا، مسئله هویت در ادبیات آفریقایی ـ آمریکایی همواره یکی از دغدغههای اصلی(و شاید هم بزرگترین دغدغه) نویسندگان، شاعران و نمایشنامهنویسان آفریقایی ـ آمریکایی بوده است. در این میان، تونی موریسون در مقام نویسنده آفریقایی ـ آمریکایی زن ازرابطه تعین بین فرهنگ غالب و مغلوب فراتر رفته و هویت را در رمانهایش در درون خود جامعه آفریقایی ـ آمریکاییها مسئلهساز میکند. در همین راستا، مقاله حاضر به بررسی فرایند هویتسازی در رمان بهشت (1997)، هفتمین اثر تونی موریسون میپردازد. از آنجا که هویت امری بسیط و تکساحتی نیست، پژوهش حاضر از نظریه گفتمان لاکلو وموف و مفاهیم تحلیلی آن و زبانشناسی نقشگرای هالیدی به عنوان چارچوبنظری پژوهش استفاده کرد. پس از تحلیل زبانی و گفتمانی رمان، این نتیجه حاصل میشود که هویت بر بستری از تعین مفرط گفتمانها، کنشهای گفتمانی و مناسبات قدرت شکل گرفته و پیچدهتر، فراترو ناپایدارتر از مطلقهای نژادی و مقولههای فرهنگی است.
علیرضا جعفری؛ جلال سخنور؛ سید شهاب الدین ساداتی
دوره 5، شماره 2 ، شهریور 1392
چکیده
مقاله حاضر تلاش دارد تا با استفاده از رویکردِ ادبی مادیگرایی فرهنگی و مخالف خوانی به بررسی مفهوم خرده فرهنگ مقاوم سیاه در اشعار منتخب از امیری باراکا بپردازد. مادیگرایی فرهنگی رویکردی ادبی است که در اوایل دهه 1980 میلادی اَلِن سینفیلد و جاناتان دالیمور در بریتانیا پایهگذاری کردند. رویکرد ادبی مادیگرایی فرهنگی از هوشیاری سیاسی ...
بیشتر
مقاله حاضر تلاش دارد تا با استفاده از رویکردِ ادبی مادیگرایی فرهنگی و مخالف خوانی به بررسی مفهوم خرده فرهنگ مقاوم سیاه در اشعار منتخب از امیری باراکا بپردازد. مادیگرایی فرهنگی رویکردی ادبی است که در اوایل دهه 1980 میلادی اَلِن سینفیلد و جاناتان دالیمور در بریتانیا پایهگذاری کردند. رویکرد ادبی مادیگرایی فرهنگی از هوشیاری سیاسی برخوردار است و در تضاد با رویکرد فرمالیسم روسی و نقدِ نو آمریکایی، ادبیات را به مثابه ماهیتی مادی در نظر مىگیرد و آن را در ارتباط با تاریخ و مسائل اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی مورد بررسی قرار مىدهد. مادیگرایی فرهنگی همچنین در پیِ کشف قدرت و ایدئولوژی حاکم و مطالعه روابط قدرت بین افراد و در همان سطح به دنبال نیروهای مخالف و مقاوم در برابر قدرت حاکم است. امیری باراکا شاعر، نمایشنامهنویس، داستاننویس و منتقدِ ادبی سیاهپوستِ معاصر از تاثیرگذارترین نویسندگان و رهبر جنبش هنری سیاه در آمریکا است. شعر او به عنوان مهمترین وسیله برای بیان مقاصد فرهنگی و سیاسىاش به تعریف و بازتعریف جامعه سیاهپوستان و شکلگیری خرده فرهنگ مقاوم سیاه مىپردازد. اشعار باراکا حکم سلاحی سیاسى را دارندکه برای ایجاد جامعهای کوچک و منسجم در درون جامعه بزرگ آمریکا، به ایدئولوژی طبقه حاکم حمله مىکند، گوئی قصد واژگونی قدرت حاکم را دارد. با تبلیغ ایدئولوژی و اهداف خویش در راستای پرپایی یک خرده فرهنگ مقاوم حرکت می کند. باراکا قوانین سنتی زبانی در شعر را نیز به چالش مىکشد و زبان جدید و خاص خویش را برای بیان عقاید انقلابی و آزادی خواهانهاش به کار مىبرد.
محمد فروزانی؛ جلال سخنور
دوره 3، شماره 1 ، اسفند 1389
چکیده
جهت رشد مهارت خواندن، ممکن است از رویکردهای متفاوتی استفاده شود. مطالعه موجود، تعامل بین خواننده و متن ادبی را از طریق رویکرد زیباشناسانه مورد بررسی قرار می دهد. عوامل تعیین کننده و تأثیرگذار در درک مفاهیم متون ادبی با رویکرد تعامل زیباشناسانه تاکنون به صورت نظام مند مورد بررسی قرار نگرفته اند. هدف این تحقیق بررسی رویکرد زیباشناسانه ...
بیشتر
جهت رشد مهارت خواندن، ممکن است از رویکردهای متفاوتی استفاده شود. مطالعه موجود، تعامل بین خواننده و متن ادبی را از طریق رویکرد زیباشناسانه مورد بررسی قرار می دهد. عوامل تعیین کننده و تأثیرگذار در درک مفاهیم متون ادبی با رویکرد تعامل زیباشناسانه تاکنون به صورت نظام مند مورد بررسی قرار نگرفته اند. هدف این تحقیق بررسی رویکرد زیباشناسانه در خواندن متون ادبی است تا از این طریق نه تنها درک هر چه بهتر و صحیح تر مفاهیم متون ادبی محقق شود، بلکه رشد مهارت خواندن زبان دوم به عنوان ارزش افزوده تحقیق برای مخاطبان متون ادبی فراهم گردد. روش شناسی بکار گرفته شده در تحقیق موجود از نوع توصیفی- همبستگی است که از تکنیک دلفی برای بدست آوردن نتایج قابل اعتمادتر و پایاتر استفاده شده است. ابزار گردآوری داده ها در این تحقیق پرسشنامه بوده، و نتایج متکی بر یک نمونه 228 نفره از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی در رشته های ادبیات و مترجمی زبان انگلیسی می باشد. یافته ها نشان می دهد بین تعامل سه جانبه ی زیباشناسانه و درک مفاهیم متون ادبی رابطه مستقیم معنی داری وجود دارد. از میان عوامل تعیین کننده در درک مفاهیم متون ادبی نیز عامل "جذابیت خواندن" نسبت به سایر عوامل از درجه اهمیت بالاتری برخوردار است. سایر نتایج حاکی از آن می باشد که به موازات افزایش درجه سختی متون ادبی، تعامل سه جانبه زیباشناسانه نیز افزایش می یابد؛ و این در حالی است که در متون غیرادبی نتیجه ای عکس بدست می آید.
نرگس منتخبی بخت ور؛ جلال سخنور
دوره 1، شماره 2 ، شهریور 1388
چکیده
رمان پسا مدرن شیمر نوشتهی جان بارت، شامل سه داستان کوتاه به هم مرتبط است. این مقاله خوانشی است در راستای اهمیت اسطوره ایرانی شهرزاد در اسلوب روایی پسامدرن. «دنیازادیاد» داستان کوتاه اول، اسطوره شهرزاد را در قالبی متفاوت به تصویر می کشد که به نوعی بیانگر تاثیر قصه سرایی در ادبیات پسامدرن است. دو داستان کوتاه دیگر،«پرسید» و «بلروفونیاد»، ...
بیشتر
رمان پسا مدرن شیمر نوشتهی جان بارت، شامل سه داستان کوتاه به هم مرتبط است. این مقاله خوانشی است در راستای اهمیت اسطوره ایرانی شهرزاد در اسلوب روایی پسامدرن. «دنیازادیاد» داستان کوتاه اول، اسطوره شهرزاد را در قالبی متفاوت به تصویر می کشد که به نوعی بیانگر تاثیر قصه سرایی در ادبیات پسامدرن است. دو داستان کوتاه دیگر،«پرسید» و «بلروفونیاد»، تحت تاثیر شیوه روایی شهرزاد قرار دارند، بدین معنی که تنها راه ادامه بقا در زندگی واپس گرای امروزی قصه سرایی ست. این سه داستان کوتاه از دیدگاه نقد ساختارشکن ((Deconstruction و با استفاده از نظریه استعاری بودن زبان که توسط پل دمان ((Paul de Man مطرح شده، مورد بررسی قرار گرفته اند. هر متن تنها به خود ارجاع دارد و به عقیده او از صنایع ادبی مختلفی به ویژه استعاره تشکیل شده است. هرصنعت دارای دو وجه لغوی و مجازی است. ارتباط بین این دو صورت چیزی نیست جز در قالب بی ثباتی، درگیری و بی معنایی. پس از آنجا که خود متن در یک خلا معنایی به سر می برد، تلاش برای رسیدن به یک خوانش نهایی و جامع تبدیل به تمثیلی از ناخوانشی می شود. تعارض دو وجه هر استعاره در شیمر، به عنوان مثال استعاره های شهرزاد، دنیازاد، بارت، پرسه، مدوز و بلروفون، مانع خوانشی منسجم از آنها شده و در نهایت منجر به واسازی هر یک از این اساطیر می شود. غیر ممکن بودن عمل خواندن شیمر از چندین منظر دمانی نشان داده شده است: فرازبانی رمان کوتاه اول، «دنیازادیاد»، نقش زندگی نامه خود نوشت در واسازی «پرسید» رمان کوتاه دوم و استفاده از وارونه رویداد (آیرونی) و همچنین ارزش یابی دمانی در «بلروفونیاد» رمان کوتاه سوم.