دومینیک کارنوا-ترابی؛ شهرزاد مغروری
چکیده
یکی از واقعیتهای جدایی ناپذیر انسان پذیرش تغییر و تحولاتی خاص، با توجه به عواملی چون قرار گرفتن در موقعیت جغرافیایی متفاوت، تجربه کردن رویدادهای تاریخی-اجتماعی و نیز تجارب شخصی فرد در مقاطع مختلف زندگیست. این عوامل فرد را بسمت پذیرش الگوها و عادت واره هایی نو سوق میدهند، و نه تنها سرمنشا تحولات بزرگی در سیر زندگی وی میشوند، بلکه موجب ...
بیشتر
یکی از واقعیتهای جدایی ناپذیر انسان پذیرش تغییر و تحولاتی خاص، با توجه به عواملی چون قرار گرفتن در موقعیت جغرافیایی متفاوت، تجربه کردن رویدادهای تاریخی-اجتماعی و نیز تجارب شخصی فرد در مقاطع مختلف زندگیست. این عوامل فرد را بسمت پذیرش الگوها و عادت واره هایی نو سوق میدهند، و نه تنها سرمنشا تحولات بزرگی در سیر زندگی وی میشوند، بلکه موجب شکل گیری هویتی جدید نیز میگردند. ادبیات امروز متاثر از این واقعیت روایتگر زندگی افرادیست که تحت تاثیر شرایط مختلف، هویتی متفاوت برمیگزینند. سیکل چهارگانه ادبی دورتال اثرِ ژوریس کارل هویسمانس بخوبی این واقعیت را از طریق خلق اثری اتوفیکسیون و بکمک شخصیت اصلی این داستان، دورتال، بتصویر میکشد. بررسی این سیکل ادبی با تکیه بر نظریه عادت واره پییر بوردیو در باب تحولات بشری کمک کرد تا نشان دهیم چگونه شخصیت اصلی این آثار با قرار گرفتن در میدانهای مختلف و معاشرت با افرادی از طیف های گوناگون جامعه دچار دگردیسی میشود، تا جائیکه با نوشتن زندگینامه ژیل دوره قدم در ظلمات شیطان پرستی میگذارد اما در ادامه و بدلیل قرار گرفتن در میدانهای مذهبی و فرهنگی همچون کلیسا با کسب عادت واره هایی جدید دچار تحول شده و بسمت رستگاری سوق مییابد. اینچنین، در انتهای این مسیر، به کمک کسب عادت واره هایی برآمده از میادین مذهبی، هویتی به غایت متفاوت از آنچه که در ابتدا بوده است کسب میکند. درحقیقت، نویسنده با خلق این اثر و نقل تحولات دورتال در صدد بیان تجربه زیسته خود است.
مریم معین خرازی؛ دکتر کیهان بهمنی
چکیده
رویکرد انتقادی غذامحور یک حوزهی جدید است که توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود معطوف داشته است. اهمیت فرهنگی جایگاه غذا و موارد مربوط به آن در متون ادبی معمولاً با موضوعاتی چون جنسیت، طبقه اجتماعی و نژاد مرتبط است. این پژوهش، تلاش دارد تا رابطهی بین غذا و هویت را در رمان ختمی ارغوانی (2003) اثر چیماماندا انگزی آدیچی با استفاده از ...
بیشتر
رویکرد انتقادی غذامحور یک حوزهی جدید است که توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود معطوف داشته است. اهمیت فرهنگی جایگاه غذا و موارد مربوط به آن در متون ادبی معمولاً با موضوعاتی چون جنسیت، طبقه اجتماعی و نژاد مرتبط است. این پژوهش، تلاش دارد تا رابطهی بین غذا و هویت را در رمان ختمی ارغوانی (2003) اثر چیماماندا انگزی آدیچی با استفاده از نظرات جامعه شناسی پییر بوردیو به ویژه در کتاب تمایز (1984) بررسی نماید. بوردیو با استفاده از کلیدواژههای خود همچون عادتواره، انواع سرمایه، و میدان توضیح میدهد که چرا و چگونه افرادی با جایگاه اجتماعی مشابه دارای سلایق، سبک زندگی و اعمال مشابهی هستند. عمل فرد تحت تاثیر رابطه بین عادت واره، میدان، و سایر انواع سرمایه از جمله اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، و نمادین شکل میگیرد. بنابراین، نوع تغذیه و طرز غذا خوردن در بین اقشار مختلف جامعه نمایانگر عقاید، ارزشها، موضعگیریها، و موقعیت اجتماعی افراد است. بوردیو در مطالعات خود، سلیقههای مختلف و تفاوتهایی که در حوزهی مصرف در طبقههای مختلف جامعه دیده میشود را بررسی میکند و الگوی مصرف طبقهی کارگر و ضعیف جامعه را سلیقهی ناشی از جبر و الگوی مصرف طبقههای متوسط و بالای جامعه را سلیقهی ناشی از تجمل مینامد. در این مقاله نشان داده میشود که چگونه این نویسندهی برجسته نیجریهای با ارائهی تصاویرغذا و آشپزی، نوع سلیقه، منطق عمل و هویت فرهنگی افراد را از منظر موقعیت اجتماعیشان نشان میدهد.