نرجس خدائی کلاته بالی
چکیده
ادبیات آلمانیزبان در دهۀ نود سدۀ بیستم میلادی شاهد حضور فزایندۀ نویسندگانی است که اکثر آنها زندگی در نظام آلمان شرقی را تجربه کرده و در نوشتههایشان مناسباتی را بازتاب دادهاند که به فروپاشی دیوار برلین و اتحاد دو آلمان منتهی شدهاند. یکی از برجستهترین نمونههای این گروه از آثار که "ادبیات چرخش" نام گرفتهاند، رمان تخیلی ...
بیشتر
ادبیات آلمانیزبان در دهۀ نود سدۀ بیستم میلادی شاهد حضور فزایندۀ نویسندگانی است که اکثر آنها زندگی در نظام آلمان شرقی را تجربه کرده و در نوشتههایشان مناسباتی را بازتاب دادهاند که به فروپاشی دیوار برلین و اتحاد دو آلمان منتهی شدهاند. یکی از برجستهترین نمونههای این گروه از آثار که "ادبیات چرخش" نام گرفتهاند، رمان تخیلی "من" نوشتۀ ولفگانگ هیلبیگ است که زیست اَبزورد آدمی در چارچوب یک ایدئولوژی رنگباخته و بیگانگی نهادهای قدرت با تحولات اجتماعی را به تصویر کشیده است.مقالۀ حاضر نخست بافت تاریخی و نقش ادبیات در آلمان شرقی را بررسی کرده است تا درک ژرفتری از درونمایهها و پیرنگ رمان "من" را امکانپذیر کند. سپس مفهوم "وانمودهها" واکاوی شده است که بر اساس نظریههای جامعهشناس فرانسوی ژان بودریار بر گسستگی نشانهها از واقعیت در مناسبات مدرن اجتماعی دلالت دارد. در ادامۀ مقاله بازخوانی ادبی این مفهوم توسط هیلبیگ و جلوههای متفاوت "وانمودهها" در لایههای روایی رمان "من"در بوته نقد قرار گرفتهاند.
نرجس خدائی کلاته بالی
چکیده
یکی از خلاقانهترین نمونههای بازخوانی اسطوره در ادبیات آلمانیزبان رمان جهان آخر اثر نویسندۀ اتریشی کریستف رانسمایر است که در آن اسناد تاریخی دربارۀ زندگی شاعر ملی رُم باستان اوید و بنمایههای کتاب دگردیسیهای او در قالب پیرنگ مدرنی بازنمایی شدهاند. رانسمایر روایتهای کهن را با تجربههای زیستی و تفکر ...
بیشتر
یکی از خلاقانهترین نمونههای بازخوانی اسطوره در ادبیات آلمانیزبان رمان جهان آخر اثر نویسندۀ اتریشی کریستف رانسمایر است که در آن اسناد تاریخی دربارۀ زندگی شاعر ملی رُم باستان اوید و بنمایههای کتاب دگردیسیهای او در قالب پیرنگ مدرنی بازنمایی شدهاند. رانسمایر روایتهای کهن را با تجربههای زیستی و تفکر انتقادی جهان معاصر درهم آمیخته و در اسطوره و روایت تاریخی نشانههای انحطاط همهجانبهای را مشاهده کرده است که به باور وی از ویژگیهای تمدن امروز بشر بهشمار میرود. مقالۀ حاضر روشهای بازخوانی اسطورههای اوید در جهان آخر و درونمایۀ فلسفی و اجتماعی رمان جهان آخر را در کانون توجه قرار داده و کوشیده است، ویژگیهای مدرنیستی و پسامدرنیستی این اثر را از یکدیگر متمایز کند و به بوتۀ نقد بگذارد. بر اساس یافتههای این پژوهش، هرچند این رمان با نشانهپردازیهای سیال و بازی بینامتنی با سوژههای کهن و نیز با استفاده از تکنیکهای روایی متنوعی از جمله جهش میان زمانها و مکانهای گوناگون به نوشتار پسامدرنیستی نزدیک شده است، اما درونمایۀ شماری از روایتها که رانههای ویرانگر آدمی و پسامدهای اجتماعی "عقلانیت ابزاری" در دوران معاصر را به گونهای تلویحی نقد کردهاند، با الگوهای فکری رمان مدرن همسویی بیشتری دارد.