رخشنده نبیزاده نودهی؛ شیده احمدزاده هروی
چکیده
شماری از به یادماندنیترین شخصیتهای نمایشی در آثارِ ویلیام شکسپیر دچارِ آشفتگیِ روانی هستند. با بررسی و تحلیلِ معضلاتِ روحیِ این شخصیتها بر اساسِ دیدگاههای نوینِ علمِ روانشناسی میتوان دریافت که بسیاری از تشویشهای ذهنیِ آنها از مسائلِ مربوط به بدن سرچشمه میگیرد. فرآیندِ شکلگیریِ فردیت اساساً در گرویِ اطمینانِ سوژه ...
بیشتر
شماری از به یادماندنیترین شخصیتهای نمایشی در آثارِ ویلیام شکسپیر دچارِ آشفتگیِ روانی هستند. با بررسی و تحلیلِ معضلاتِ روحیِ این شخصیتها بر اساسِ دیدگاههای نوینِ علمِ روانشناسی میتوان دریافت که بسیاری از تشویشهای ذهنیِ آنها از مسائلِ مربوط به بدن سرچشمه میگیرد. فرآیندِ شکلگیریِ فردیت اساساً در گرویِ اطمینانِ سوژه از داشتنِ بدنی مستقل، پاکیزه و منحصر به خویشتن است. چنین کالبدی دارایِ مرزبندیها و قلمروی مشخص است و هویتِ جنسیِ معیّنی نیز دارد. تلاشِ سوژه برای ساختنِ چنین تصویری از بدن خود صرفاً امری فردی و خصوصی نیست بلکه از معیارها و هنجارهایِ اجتماعی، فرهنگی و ایدئولوژیک دربارهی این مقولهها نیز تاثیر میپذیرد زیرا سوژه همواره میکوشد این تصویر را با آن معیارها هماهنگ کند. بدین ترتیب بدن دیگر امری صرفاَ جسمانی و مادی نیست بلکه به مقولهای فرهنگی و اجتماعی تبدیل میشود. جستارِ حاضر میکوشد با بررسیِ دغدغههایِ ذهنیِ هملت – به عنوانِ یکی از شاخصترینِ این گونه شخصیتها در آثارِ شکسپیر – درهمتیندگیِ تنشهای روانی و مسائلِ مربوط به بدن را در روانِ سوژهی مذکر تحلیل نماید. بدین منظور با ارجاع به نظریاتِ جولیا کریستوا دربارهی آلودهانگاری، رویارویی با امرِ آلوده و نقشِ این فرآیندها در تکوینِ فردیت، برخی از کشمکشهای درونیِ هملت موردِ بررسی و تحلیل قرار میگیرد تا شناختِ بهتری از عللِ پنهانِ آسیبهای روانی و آشفتگیِ ذهنیِ او به دست آید.
مرتضی لک
چکیده
عصر رنسانس انگلستان همواره به عنوان عرصه ای بی بدیل برای خلاقیت ادبی در ادوار پس از خودش مطرح بوده است. در دوران زمامداری چهل و پنج سالۀ ملکه الیزابت اول، از 1558 تا 1603، و نیز دوره پادشاهی جیمز اول که از سال 1603 تا 1625 به طول انجامید، فرهنگ، هنر و ادب انگلستان دستخوش تحولاتی و پیشرفتهایی شگرف شد که حاصل آن، پدیداری شخصیتهایی چون شکسپیر، ...
بیشتر
عصر رنسانس انگلستان همواره به عنوان عرصه ای بی بدیل برای خلاقیت ادبی در ادوار پس از خودش مطرح بوده است. در دوران زمامداری چهل و پنج سالۀ ملکه الیزابت اول، از 1558 تا 1603، و نیز دوره پادشاهی جیمز اول که از سال 1603 تا 1625 به طول انجامید، فرهنگ، هنر و ادب انگلستان دستخوش تحولاتی و پیشرفتهایی شگرف شد که حاصل آن، پدیداری شخصیتهایی چون شکسپیر، جان وبستر، تامس میدلتن، جان فلچر، کریستوفر مارلو و تامس کید در نمایشنامه نوسی و ادموند اسپنسر، سر فیلیپ سیدنی، بن جانسن و بسیاری دیگر در شعر شد. این افراد کم و بیش در بسیاری از آثاری که در سدههای هجده و نوزده خلق شدند بازتابهای قابل توجهی یافتد و البته شکسپیر بیش از هر نویسنده دیگری بر سنت ادبی پس از خودش تاثیرگذار بود و ویلیام وردزورث یکی از نویسندگانی بود که بوطیقای شعری و نمایشی شکسپیر را ارج می نهاد و از آن بهره های زیبایی شناختی و سبکی فراوان برد. وردزورث در طول عمر هنری خود تنها یک نمایشنامه نگاشت که در آن رگه هایی ازفن و سبک نوشتار شکسپیر آشکار است. پژوهش حاضر با رویکردی تطبیقی-انتقادی به بررسی نقش شکسپیر در خودآگاهی دراماتیک وردزورث و بازتاب آن نقش در نمایشنامه مرزنشینان می پردازد.
رخشنده نبی زاده نودهی؛ شیده احمدزاده هروی
دوره 15، شماره 20 ، اردیبهشت 1397، ، صفحه 221-243
چکیده
چکیدهمضمون جنون و جلوههای آن از دیرباز در آثارِ ادبی به اشکالِ مختلف ترسیم و توصیف شده است. شکسپیر یکی از نویسندگانی است که این پدیده را در تعدادی از تراژدیهای خود از طریقِ آفرینش و معرفیِ چند شخصیتِ پیچیده بازنمایی کرده است. پرداخت و برداشتِ او از این پدیده را بسیاری از منتقدان نوآورانه و به دور از باورهایِ ...
بیشتر
چکیدهمضمون جنون و جلوههای آن از دیرباز در آثارِ ادبی به اشکالِ مختلف ترسیم و توصیف شده است. شکسپیر یکی از نویسندگانی است که این پدیده را در تعدادی از تراژدیهای خود از طریقِ آفرینش و معرفیِ چند شخصیتِ پیچیده بازنمایی کرده است. پرداخت و برداشتِ او از این پدیده را بسیاری از منتقدان نوآورانه و به دور از باورهایِ سنتی و پنداشتهایِ رایج میدانند. از همین رو میتوان این عارضه و شخصیتهایِ مجنون در آثارِ او را بر مبنایِ نظریههای معاصر بررسی و تحلیل نمود. شکسپیر به ویژه زبانِ شاخصی برای شخصیتهایِ مجنونِ تراژدیهایِ خود ابداع میکند که بازتابِ وضعیتِ روانیِ آنهاست. در این جستار، گفتارِ چهار شخصیت در سه تراژدی برجستهی شکسپیر – هملت، شاه لیر، و مکبث – از دیدگاهِ جولیا کریستوا بر اساسِ نظریاتِ زبانشناختیِ او در موردِ خصلتِ نشانهای و نمادینِ زبان تحلیل خواهد شد، با این پیشفرض که گفتمانِ جنون در این نمایشنامهها حاصلِ هجومِ وجهِ نشانهای به وجهِ نمادین زبان است.