آرمین فاضل زاد
چکیده
مقدمه: از آنجا که هدف نهایی از یادگیری زبان خارجی، توانایی ایجاد ارتباط در آن زبان است، مفهوم توانش ارتباطی به معنای توانایی بهکارگیری زبان در بافتهای اجتماعی مختلف اهمیت بسزایی در مطالعه پیرامون آموزش و یادگیری زبان خارجی دارد. از سوی دیگر، آهنگ به عنوان رمزگان پیرازبانی که تأثیر مستقیم در لحن زبانآموز یا همان لهجه خارجی دارد، ...
بیشتر
مقدمه: از آنجا که هدف نهایی از یادگیری زبان خارجی، توانایی ایجاد ارتباط در آن زبان است، مفهوم توانش ارتباطی به معنای توانایی بهکارگیری زبان در بافتهای اجتماعی مختلف اهمیت بسزایی در مطالعه پیرامون آموزش و یادگیری زبان خارجی دارد. از سوی دیگر، آهنگ به عنوان رمزگان پیرازبانی که تأثیر مستقیم در لحن زبانآموز یا همان لهجه خارجی دارد، از جنبههای بسیار مهم در خصوص زبان خارجی است. پیشینه مطالعات: چامسکی (1965) به مفهوم کنش در برابر توانش اشاره میکند. هایمز (1972) مفهوم توانش را گسترش میدهد تا کاربرد زبان در موقعیتهای اجتماعی را دربربگیرد و از این رو توانش ارتباطی را معرفی میکند. براساس مطالعات کرامش (1986) مفاهیم مخاطب و بافت ارتباط عوامل اصلی هستند که تواش ارتباطی را از توانش تعاملی مشخص میکنند. به اعتقاد یانگ (2011) توانش تعاملی شامل منابع زبانی، تعاملی و هویتی میشود. مارکی (2008) توانش تعاملی را در سه سطح نظامهای صوری، نشانهشناختی و مشخصههای پیرازبانی مطرح میکند.روششناسی: در این مقاله سعی بر آن است که با گذار از توانش زبانی و توانش ارتباطی به توانش تعاملی، که همان توانش ارتباطی متکی به مخاطب و بافت است، به نقش آهنگ در ویژگی تعاملی مکالمه بپردازیم. هدف این مقاله معرفی کارکردهای آهنگ در زبان آلمانی و اشاره به نقش این رمزگان در رسیدن به سطح توانش تعاملی برای ایجاد ارتباط موفق در این زبان است. نتیجهگیری: در تدریس زبان خارجی باید حساسیت زبان آموز را به جنبه های اجتماعی-فرهنگی برانگیخت تا مهارت های تعاملی وی گسترش پیدا کند و هر چه بیشتر به توانش گویشور زبان مادری نزدیک شود.
کاوه بهرامی سبحانی
چکیده
یکی از دلایل اصلی بروز خطا در ساخت بند موصولی از سوی زبان آموزان فارسی زبان که مشغول یادگیری زبان آلمانی هستند، استفاده از ضمیر موصولی برای ساخت بند موصولی در زبان آلمانی عنوان می شود که با هسته بند موصولی به لحاظ جنس دستوری و شمار مطابقه دارد. در مقابل، زبان فارسی تنها از حرف ربط «که» برای ساخت بند موصولی بهره می برد که با هسته ...
بیشتر
یکی از دلایل اصلی بروز خطا در ساخت بند موصولی از سوی زبان آموزان فارسی زبان که مشغول یادگیری زبان آلمانی هستند، استفاده از ضمیر موصولی برای ساخت بند موصولی در زبان آلمانی عنوان می شود که با هسته بند موصولی به لحاظ جنس دستوری و شمار مطابقه دارد. در مقابل، زبان فارسی تنها از حرف ربط «که» برای ساخت بند موصولی بهره می برد که با هسته بند موصولی ارتباط نحوی یا معنایی ندارد. از سوی دیگر، راهبردهایی که برای ساخت بند موصولی در هر دو زبان مورد استفاده قرار می گیرند نیز کاملا متفاوت اند. بر اساس فرضیه پژوهش حاضر، به نظر می رسد که بیشترین خطاها در ساخت بند موصولی در زبان آلمانی در دو بخش رخ می دهند: از یک سو، با انتخاب نادرست ضمیر موصولی از سوی زبان آموزان روبرو هستیم. علت این امر می تواند در عدم استفاده از ضمیر موصولی در زبان فارسی نهفته باشد. و از سوی دیگر، خطای دیگری که انتظار آن می رود، انتخاب راهبرد نامرتبط برای ساخت بند موصولی است. با بررسی نوع خطاها در بندهای موصولی در پیکره پژوهش حاضر مشاهده کردیم که از 191 خطا 145 خطا در ارتباط مستقیم با فرضیه پژوهش قرار گرفت. به عبارت دیگر، بیشترین تعداد از خطاهای موجود در ساخت بند موصولی، به دلیل استفاده دو زبان فارسی و آلمانی از راهبردهای رده شناختی متفاوت است. علاوه بر این موارد، در این پژوهش انواع دیگری از خطاها که با راهبردهای رده شناختی ساخت بند موصولی مرتبط نیستند را نیز تعیین کردیم.
نادر حقانی؛ الناز قدوسی شاه نشین
چکیده
بررسی اسناد و مستندات مرتبط با سیاستگذاریهای زبانی در نظام آموزش عمومی و عالی کشور میتواند بستری مناسب برای درک عوامل و دلایل گرایش نظام آموزشی به زبان یا زبانهای خارجی را فراهم آورد و اهداف این سیاستها را برای برنامهریزیهای کلان در حوزه آموزش زبان خارجی نمایان سازد. مقاله پیشرو اسناد بالادستی آموزش رسمی ...
بیشتر
بررسی اسناد و مستندات مرتبط با سیاستگذاریهای زبانی در نظام آموزش عمومی و عالی کشور میتواند بستری مناسب برای درک عوامل و دلایل گرایش نظام آموزشی به زبان یا زبانهای خارجی را فراهم آورد و اهداف این سیاستها را برای برنامهریزیهای کلان در حوزه آموزش زبان خارجی نمایان سازد. مقاله پیشرو اسناد بالادستی آموزش رسمی زبان خارجی در سطوح آموزش عمومی و عالی را با استفاده از چارچوب هورنبرگر مورد واکاوی و تحلیل قرار داده و مختصات سیاستگذاری ها و برنامهریزی زبان خارج در نظام آموزشی را تشریح کرده است. نتایج این سندکاوی حاکی از عدم وجود پایه نظری در سیاستگذاریهای زبان و و فقدان برنامه اجرایی مشخص برای اهداف تعیین شده در مستندات مربوط به زبان خارجی کشور می باشد.