یاسمن مکرمی رستمی؛ علیرضا فرح بخش
چکیده
هدف جستار حاضر بررسی بازنمایی امرِ آلوده در آشغالدونی غلامحسین ساعدی است. چارچوب نظری این پژوهش برگرفته از قدرتهای وحشت اثر ژولیا کریستوا است، که محوریت مفهوم امرِ آلوده را در هویت سوژه سخنگو شرح میدهد. کریستوا بر این باور است که امرِ آلوده طغیانی علیه امرِ نشانهای و مؤکد تأثیر بدن مادر بر شکلگیری هویت سوژه است؛ از سوی دیگر، ...
بیشتر
هدف جستار حاضر بررسی بازنمایی امرِ آلوده در آشغالدونی غلامحسین ساعدی است. چارچوب نظری این پژوهش برگرفته از قدرتهای وحشت اثر ژولیا کریستوا است، که محوریت مفهوم امرِ آلوده را در هویت سوژه سخنگو شرح میدهد. کریستوا بر این باور است که امرِ آلوده طغیانی علیه امرِ نشانهای و مؤکد تأثیر بدن مادر بر شکلگیری هویت سوژه است؛ از سوی دیگر، امرِ نمادین بیانگر زبان، فراخود، جامعه، و قانون است. پرسشهای محوری این پژوهش عبارتاند از: مصادیق امرِ آلوده در شخصیتها و جامعه آشغالدونی چه هستند؟ شخصیتها چگونه از خود آلوده زدایی میکنند؟ در پاسخ به این پرسشها، نفشمایههای اصلی آشغالدونی معرفی میشوند و با استفاده از تقابل بین محرکهای مرتبط با غرایز و مرگ در سوژه آلوده، مصادیق امرِ آلوده و واکنش شخصیت ها به آن و نیز امرِ نمادین بررسی می گردد. این تحقیق نشان میدهد که جامعه آشغالدونی مملو از مؤلفههای آلودهساز است و امرِ نشانهای با محرکهای مرتبط با مرگ سازوکار امرِ نمادین را مختل مسسازد. جامعه بهمثابه امرِ نمادین، برای حفظ یکپارچگی خود با استفاده از زبان، سوژهای را که نتواند میل آن به قدرت را برآورده سازد، با آلوده سازی و سرکوب به حاشیه میراند و سوژه مطرود به واسطه امرِ آلوده و ارتکاب جرم تلاش میکند ضمن ستیز با امرِ نشانهای و زیر پا گداشتن تابوهای آن از خود آلوده زدایی کند تا در بطن جامعه باقی بماند. با این حال، شخصیتهای الوده انگاشته شده نمیتوانند از خود آلوده زدایی کنند و طبق معیارهای امرِ نمادین، همچنان تبهکار باقی میمانند.
رخشنده نبیزاده نودهی؛ شیده احمدزاده هروی
چکیده
شماری از به یادماندنیترین شخصیتهای نمایشی در آثارِ ویلیام شکسپیر دچارِ آشفتگیِ روانی هستند. با بررسی و تحلیلِ معضلاتِ روحیِ این شخصیتها بر اساسِ دیدگاههای نوینِ علمِ روانشناسی میتوان دریافت که بسیاری از تشویشهای ذهنیِ آنها از مسائلِ مربوط به بدن سرچشمه میگیرد. فرآیندِ شکلگیریِ فردیت اساساً در گرویِ اطمینانِ سوژه ...
بیشتر
شماری از به یادماندنیترین شخصیتهای نمایشی در آثارِ ویلیام شکسپیر دچارِ آشفتگیِ روانی هستند. با بررسی و تحلیلِ معضلاتِ روحیِ این شخصیتها بر اساسِ دیدگاههای نوینِ علمِ روانشناسی میتوان دریافت که بسیاری از تشویشهای ذهنیِ آنها از مسائلِ مربوط به بدن سرچشمه میگیرد. فرآیندِ شکلگیریِ فردیت اساساً در گرویِ اطمینانِ سوژه از داشتنِ بدنی مستقل، پاکیزه و منحصر به خویشتن است. چنین کالبدی دارایِ مرزبندیها و قلمروی مشخص است و هویتِ جنسیِ معیّنی نیز دارد. تلاشِ سوژه برای ساختنِ چنین تصویری از بدن خود صرفاً امری فردی و خصوصی نیست بلکه از معیارها و هنجارهایِ اجتماعی، فرهنگی و ایدئولوژیک دربارهی این مقولهها نیز تاثیر میپذیرد زیرا سوژه همواره میکوشد این تصویر را با آن معیارها هماهنگ کند. بدین ترتیب بدن دیگر امری صرفاَ جسمانی و مادی نیست بلکه به مقولهای فرهنگی و اجتماعی تبدیل میشود. جستارِ حاضر میکوشد با بررسیِ دغدغههایِ ذهنیِ هملت – به عنوانِ یکی از شاخصترینِ این گونه شخصیتها در آثارِ شکسپیر – درهمتیندگیِ تنشهای روانی و مسائلِ مربوط به بدن را در روانِ سوژهی مذکر تحلیل نماید. بدین منظور با ارجاع به نظریاتِ جولیا کریستوا دربارهی آلودهانگاری، رویارویی با امرِ آلوده و نقشِ این فرآیندها در تکوینِ فردیت، برخی از کشمکشهای درونیِ هملت موردِ بررسی و تحلیل قرار میگیرد تا شناختِ بهتری از عللِ پنهانِ آسیبهای روانی و آشفتگیِ ذهنیِ او به دست آید.