هدا شب رنگ؛ بهاره تاجیک
چکیده
امروزه مهاجرت و پیامدهای آن که به تغییرات گسترده ای در جهان منجر شده موضوع بحث برانگیز بسیاری از گروه های دانشگاهی و مطالعاتی است. در زمینه مطالعات مهاجرت اغلب تجارب مردان مهاجر که هم چنان ادعا می شود نماینده همه مهاجران هستند، ارائه می گردد و تجربه زنان مهاجر در دیاسپورا به طور قابل توجهی نادیده انگاشته می شود. این مقاله به بررسی بخش ...
بیشتر
امروزه مهاجرت و پیامدهای آن که به تغییرات گسترده ای در جهان منجر شده موضوع بحث برانگیز بسیاری از گروه های دانشگاهی و مطالعاتی است. در زمینه مطالعات مهاجرت اغلب تجارب مردان مهاجر که هم چنان ادعا می شود نماینده همه مهاجران هستند، ارائه می گردد و تجربه زنان مهاجر در دیاسپورا به طور قابل توجهی نادیده انگاشته می شود. این مقاله به بررسی بخش های نادیده گرفته شده تجارب زنان در مهاجرت به عنوان فرودست می پردازد و به همگون سازی آنها در کشور میزبان مطابق با نظریه های پسااستعماری گایاتری اسپیوک تمرکز دارد. به همین منظور، رمان برجسته ی محسن حمید، خروجی غرب انتخاب شده است. این پژوهش به بررسی دقیق همانند سازی شخصیت زن این رمان در فضای بینابینی یا هیبریدی می پردازد که در نهایت موجب ایجاد هویت التقاطی در وی می گردد. اگرچه اکثر مطالعات مهاجرت بر این باورند که فضای بینابینی مهاجر را در یک موقعیت نا ممکن قرار می دهد، اما قرار گرفتن در در این فضا اثرات مثبت بر زنان مهاجر دارد. نکته ی مثبت بازسازیِ هویت التقاطی این است که سیستم های اعتقادی و ارزشی را تصفیه و اصلاح می کند، همانند سازی را تسریع می نماید و سبب تسهیل فرآیند ادغام با فرهنگ میزبان می شود. در نهایت به نظر می رسد هویت التقاطی به زنان اجازه ی حرکت آزادانه در فرهنگ های مختلف را می دهد و حس خانه و تعلق داشتن را ایجاد می کند.
هدا شب رنگ
چکیده
کلید واژه های هژمونی و ضد هژمونی را نخستین بار آنتونیو گرامشی مطرح نمود تا نحوه ی کارکرد اعمال قدرت نرم توسط سیستم حاکم را تشریح کند. در تعریف گرامشی، هژمونی به گفتمان هایی اطلاق می شود که در آنها ارزش های سیستم حاکم گنجانده شده و به شکل نرم خواستار کسب رضایت آحاد جامعه است. در مقابل، ضد هژمونی به معنای گفتمان های متضادی است که در مقابل ...
بیشتر
کلید واژه های هژمونی و ضد هژمونی را نخستین بار آنتونیو گرامشی مطرح نمود تا نحوه ی کارکرد اعمال قدرت نرم توسط سیستم حاکم را تشریح کند. در تعریف گرامشی، هژمونی به گفتمان هایی اطلاق می شود که در آنها ارزش های سیستم حاکم گنجانده شده و به شکل نرم خواستار کسب رضایت آحاد جامعه است. در مقابل، ضد هژمونی به معنای گفتمان های متضادی است که در مقابل گفتمان های هژمونیک می ایستد و آرمان های افراد خارج از دایره قدرت را بیان می کند. رمان خم رودخانه اثر نایپال درحالیکه به بازتاب هژمونی غالب در دوران استعمار و پسااستعمار می پردازد، همزمان از طریق شخصیت اصلی داستان به افشاگری ارزش های حاکم و نهایتا تولید ضد هژمونی مشغول است. با این پیش فرض، پژوهش پیش رو به خوانش این رمان بر اساس مفاهیم هژمونی و ضد هژمونی می پردازد. بر اساس تئوری جامعه شناسی آلتوسری، سیستم های حاکم در اعمال ایدئولوژی خود در ساختن شهروندان مطیع و منعطف، به دو روش ابزار های ایدئولوژیک حکومتی (آی اس اِی) و ابزار های سرکوبگر حکومتی (آر اس اِی) متوسل می شوند. استدلال پژوهش پیش رو بر این است که یکی از مهمترین اهداف آثار پسااستعماری، افشاگری کارکردهای سرکوب و ایدئولوژیک در دوران استعماری و پسااستعماری است تا آثار برجا مانده از فرهنگ استعمار را بزداید و مخاطبان را نسبت به این کارکرد ها آگاه سازد. نوآوری پژوهش حاضر در خوانشی متفاوت است که به صورت ساختاری نشان می دهد که چگونه آثار پسااستعماری می توانند به افشای ساز و کار های استعماری بپردازند و به مقابله ای فرهنگی تبدیل شوند.
علی اکبر پرموزه؛ هدا شب رنگ
چکیده
گفتار حاضر بررسی سویههای خشونت از دیدگاه ژیژک در سه رمان تونی موریسن، یعنی یک بخشش، بهشت و خدا به بچه کمک کند است. در این مقاله نشان داده میشود که چگونه خشونت کنشپذیرانه و انواع سیستمی و سمبلیک آن باعث خشونت کنشگرانه و تنشهای بیننسلی و بیننژادی در رفتار شخصیتها میشود. همچنین چگونگی بوجود آمدن تنشهای بیننژادی و ...
بیشتر
گفتار حاضر بررسی سویههای خشونت از دیدگاه ژیژک در سه رمان تونی موریسن، یعنی یک بخشش، بهشت و خدا به بچه کمک کند است. در این مقاله نشان داده میشود که چگونه خشونت کنشپذیرانه و انواع سیستمی و سمبلیک آن باعث خشونت کنشگرانه و تنشهای بیننسلی و بیننژادی در رفتار شخصیتها میشود. همچنین چگونگی بوجود آمدن تنشهای بیننژادی و بروز بحران هویت نژادی در نتیجۀ خشونت هستی شناسانه و خشونت سیستمی مورد بررسی قرار میگیرد و درنهایت ادعاهای مطرح شده دربارۀ عصر پسانژادی با استناد به دیرینۀ نژادگرایی پاسخ داده میشود. در رمان یک بخشش که حکایت نسل اول و دوم بردههای سیاهپوست و مهاجر آفریقایی است خشونت به شکل تقابل مطلق نژادها روی میدهد. در این رمان به کمک گفتمان کلیسایی و ایدئولوژیِ حقارتِ نژادی تفکر بردگی در میان بردهها نهادینه شده و مبین خشونت هستیشناسانه است. در رمان بهشت، که روایتی پسااستعماری از خشونت است، دامنۀ خشونتها استمرار مییابد و به میان نژاد سیاهپوستان و سپس به شکل تنش بیننسلی بین دو نسل پیر و جوانِ شهر تسری مییابد و منجر به خشونت کنشگرانه میشود. رمان خدا به بچه کمک کند نیز روایتی مربوط به اوایل قرن بیستویکم است که در آن مشخص میشود خشونت بیننژادی در یک خانوادۀ رنگینپوست برآیند خشونت هستیشناسانه و فرمایه پنداشتن هستیِ سیاهپوستان است. پیامدهای روانی این خشونتهایِ پنهان ادعای پایان نژادگرایی در عصر پسانژادی را بیاساس نشان میدهد. در رمانهای مذکور به نظر میرسد موریسن هنجارهای نژادی را نتیجۀ خشونت سیستمی و برساختهای اجتماعی و ایدئولوژیکی استمعار میداند که پیوسته در حال تغییرشکل و نوزایی هستند.
هدا شب رنگ
چکیده
تجربه مهاجرت با نوعی تنش یا تناقض همراه است، مهاجر همواره با دستور/ خواسته ای دوگانه و متناقض رو به رو است. میزبان در آن واحد از مهاجر می خواهد هم با فرهنگ میزبان همانند و همسو شود و هم حدی از تفاوت را حفظ کند که این عمل منجر به ایجاد "پارادوکس همانندی و تفاوت" می شود. بدین صورت مهاجر در موقعیتی ناممکن قرار می گیرد: از سویی، باید فعالانه ...
بیشتر
تجربه مهاجرت با نوعی تنش یا تناقض همراه است، مهاجر همواره با دستور/ خواسته ای دوگانه و متناقض رو به رو است. میزبان در آن واحد از مهاجر می خواهد هم با فرهنگ میزبان همانند و همسو شود و هم حدی از تفاوت را حفظ کند که این عمل منجر به ایجاد "پارادوکس همانندی و تفاوت" می شود. بدین صورت مهاجر در موقعیتی ناممکن قرار می گیرد: از سویی، باید فعالانه در فرآیند همانندسازی شرکت کند و از سوی دیگر باید فاصله ی خود را با فرهنگ میزبان حفظ کند. در این مقاله، ابتدا به بررسی عواقب وضعیت پارادوکس همانندی و تفاوت می پردازیم و سپس فیلم دختری شب تنها به خانه می رودساخته آنا لیلی امیر پور که از فیلمسازان مهاجر ایرانی است را بررسی می کنیم تا ببینیم چگونه این هنرمند در بازنمایی هنر خود در واقع هویت هایی که به عنوان یک ایرانی- آمریکایی برای خود قائل است را در فیلمش برای بیننده بازنمایی می کند. فیلم او بازنمایی ملغمه ای از نظام های نشانه ای متفاوت است، نشانه هایی که همه به نظام نشانه ایِ میزبان (آمریکایی) یا مهاجر (ایرانی) تعلق ندارند. اگر چه این وضعیت ناممکن بسیار دردناک می نماید، اما هنر مهاجر از این وضعیت دوگانه سود می برد، چرا که نشانه های این هنر به تمامی از نظام های نشانه ای از پیش تعیین شده هالیوودی فارغ می شود و هنرمند مهاجر قادر می گردد در وضعیتی بینابینی یا هیبریدی به خلق اثری دست بزند که بسیار بدیع است.