نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی
نویسنده
چکیده
اساسا تصویر نشانه ـ معناشناسی فرانسه در دههی شصت را میتوان تصویر دیسیپلینی ساختارگرا دانست که صرفا بر روی متون بسته و جدا از تجربههای زیسته کار میکند، یعنی متونی بریده از بافت، زندگی و رفتارهای روزمره، سوژه هایی در بی زمانی و جدا از بافت تاریخی، همانسان که ابژههایی در گردش در میان دستان سوژهها، و بیبهره از هرگونه ویژگی مادی و در نهایت تولید و ساخت معنا بدونِ پرداختن به مسئله بنیادی «حضورِ» کنشگران در تعامل. اما در دهههای اخیر شاهد گذر از نشانه ـ معناشناسی روایی کلاسیکی مبتنیبر فلسفهی اثبات گرایی به سوی سرچشمههای آغازین نشانه ـ معناشناسی یعنی پدیدارشناسی میباشیم. این گذر را میتوان در آخرین اثر گرماس یعنی در باب نقصان معنا پیگیری کرد، اثری که در آن شاهد ظهور ابعاد گمشدهی معنا در نشانه ـ معناشناسی کلاسیک روایی هستیم. مسئلهی بنیادی که این مقاله به آن میپردازد پاسخ به این پرسش است که اساسا چگونه اریک لاندوفسکی، نشانه ـ معناشناس ِ اجتماعی فرانسه با تکیه بر این ابعاد گمشده، و صحه بر مفاهیمی چون «ادراک حسی»، «حضور»، «تطبیق متقابل و فعال تنها» و «وحدت»، در راستای دو نظام معنایی مطرح شده در نشانه ـ معناشناسی کلاسیک، یعنی نظام معنایی «برنامهمدار» و نظام معنایی مبتنیبر «متقاعدسازی»، چهار نظام معنایی خود را معرفی میکند و راه نشانه ـ معناشناسی را به شکل کامل و نظام یافتهتر نسبت به گذشته به سوی دورنماهای جدید با بینش پدیدارشناختی میگشاید.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نظام معنایی مبتنیبر «تطبیق» و گذر از نشانه ـ معناشناسی کلاسیک به دورنمای پدیدارشناختی
کلیدواژهها [English]
- Eric Landowski
- presents
- Adjustment
- aesthesia
- union